آگاتا کریستی، که اغلب از او به عنوان “ملکهی رمز و راز” یاد میکنند، نویسندهی پرکار انگلیسی بود که ردی فراموشنشدنی از خود در جهان ادبیات بر جای گذاشت. داستانهای کارآگاهی جذاب، نقشههای خلاقانه و شخصیتهای بهیاد ماندنیاش، او را به یکی از مشهورترین و پرمخاطبترین نویسندگان تاریخ بدل کرده است. این مقاله به زندگی، کار و میراث ماندگار آگاتا کریستی میپردازد.
جهت مشاهده و خرید انواع داستان پلیسی و جنایی اینجا را ببینید.
زندگی و پیشینهی او
آگاتا کریستی در ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در تورکی-دوون (Torquay – Devon)، انگلستان به دنیا آمد. او در خانوادهای مرفه و در محاصرهی کتابها و داستانها رشد کرد که بیتردید پایههای عشق او به ادبیات و داستاننویسی را بنیاد نهاد . شیفتگی دوران کودکی او به داستانهای ماجراجویی و پر رمز و راز، بذرهای آیندهی حرفهای او را کاشت.
حرفهی نویسندگی آگاتا کریستی در طول جنگ جهانی اول با نوشتن اولین رمان پلیسی خود، «رابطه اسرارآمیز در استایلز» (mysterious affair at styles) آغاز شد. این رمان خوانندگان را با یکی از محبوبترین شخصیتهای او، هرکول پوآرو، یک کارآگاه بلژیکی درخشان آشنا میکند که میل زیادی به حل معماهای پیچیده دارد.
«رابطه اسرارآمیز در استایلز» آغاز یک حرفهی پربار بود که بیش از پنج دهه را در بر گرفت. کریستی به نوشتن رمانها، داستانهای کوتاه و نمایشنامههای متعددی ادامه داد که اغلب هرکول پوآرو یا کارآگاه معروف دیگرش، خانم مارپل شخصیت اول آنها بودند. سبک نوشتاری او مبتنی بر نقشههای دقیق، جایگذاری نکاتی انحرافی برای منحرف کردن ذهن مخاطب و پیچشهای غیرمنتظرهای بود که پیشبینیهای خواننده از پایان داستان را دچار آشفتگی میکرد.
آگاتا کریستی به خاطر تکنیکهای نوآورانه داستانسراییاش شهرت داشت. او ژانر “whodunit” را رایج کرد، جایی که خوانندگان به چالش کشیده میشوند تا پیش از کارآگاه، مجرم را شناسایی کنند. Whodunit یا whodunnit (حذف محاورهای از “Who [has] done it؟”) یک گونهی پیچیده از داستان پلیسی است که در آن تمرکز اصلی بر این است که چه کسی مرتکب جرم شده است. در این سبک سرنخهایی از پرونده در اختیار خواننده یا بیننده قرار میگیرد تا پیش از آنکه داستان در اوج خود هویت مجرم را افشا کند، امکان استنباط آن مهیا شود. در اینگونه از داستانها تحقیقات معمولاً توسط یک کارآگاه غیرعادی، آماتور یا نیمهحرفهای انجام میشود.
توانایی او در پنهان کردن سرنخهای حیاتی در حالی که خوانندگان را درگیر فرآیند حل معما میکرد، او را به استادی بزرگ در تعلیق تبدیل کرد.
در میان بسیاری از آثار او، برخی از مشهورترین رمانهای آگاتا کریستی عبارتند از: «قتل در قطار سریعالسیر شرق»، «مرگ در نیل»، «و سپس هیچکدام نبود» و «قتل راجر آکروید». این رمانها مهارت بینظیر او را در ساخت و پرداخت رموز پیچیده و تفکربرانگیز که در آزمون زمان ایستادهاند، به نمایش میگذارند.
آثار آگاتا کریستی در فیلمها، سریالهای تلویزیونی و تولیدات صحنهای متعددی اقتباس شدهاند. شخصیت های او، به ویژه هرکول پوآرو و خانم مارپل، به چهرههای نمادین فرهنگ عامه بدل گشتهاند. بازیگرانی مانند دیوید ساچت و مارگارت رادرفورد با به تصویر کشیدن کارآگاهان معروف او روی پرده، اثری ماندگار از خود بر جای گذاشتهاند.
داستان ناپدید شدن آگاتا کریستی
در غروب ۳ دسامبر ۱۹۲۶، آگاتا کریستی از خانه خود، استایلز، در سانینگدیل، برکشایر، انگلستان ناپدید شد. شرایط ناپدید شدن او به همان اندازه گیج کننده بود که توطئههای رمانهای خودش. از او یک ماشین متروکه، گواهینامه رانندگی منقضی شده و چند دست لباسهای پراکنده در نزدیکی یک دریاچه به جای مانده بود.
ناپدید شدن آگاتا به یک جنجال رسانهای تبدیل و جستجوی سراسری برای یافتنش آغاز شد. یازده روز بعد، او در هتل هاروگیت هیدرو در هاروگیت، شهری در یورکشایر کشف شد. او با نام «خانم تریسا نیل» اهل کیپتاون آفریقای جنوبی ثبت نام کرده بود. آگاتا بعداً ادعا کرد که هیچ خاطرهای از نحوهی رسیدنش به آنجا ندارد.
ناپدید شدن آگاتا کریستی منجر به بسیاری از نظریهها و گمانهزنیها شد. برخی معتقد بودند که این یک ترفند تبلیغاتی برای افزایش فروش کتابهایش است، در حالی که برخی دیگر مشکوک به دسیسه یا یادزدودگی بودند. حقیقت اما برای همیشه مبهم باقی ماند، زیرا خود آگاتا هرگز هیچ توضیح قانعکنندهای برای آن اتفاق ارائه نکرد.
با بررسی اتفاقات رخ داده در زندگی شخصی آگاتا، اعتقاد بر این است که ناپدید شدن آگاتا کریستی نتیجه آشفتگی شخصی وی بوده است. او با همسر اولش سرهنگ آرچیبالد کریستی که همان تازگی به رابطهی نامشروع خود اعتراف کرده و تمایل خود را برای طلاق ابراز کرده بود، دچار مشکلات عدیدهای شده بود. چنین استنباط میشد که استرس و آشفتگی عاطفی حاصل از آن اتفاق ممکن است او را به دنبال فرار و کنارهگیری از فضای اجتماعی سوق داده باشد.
پس از ظهور مجدد، آگاتا کریستی حرفه نویسندگی خود را از سر گرفت و به نوشتن برخی از مشهورترین آثار خود از جمله “قتل راجر آکروید” و “مرگ بر روی نیل” ادامه داد. او بعدتر از شوهر اولش طلاق گرفت و با مکس مالوان که یک باستان شناس بود، ازدواج کرد.
ناپدید شدن اسرارآمیز آگاتا کریستی فصلی جذاب در داستان زندگی او باقی گذاشت و به دسایسی که در لابلای آثار او خودنمایی میکنند، پیوست. اینطور به نظر میرسد که توانایی او در ساختن رمز و رازهای پیچیده در رمانهایش به زندگی خودش نیز سرایت کرد.
تأثیر آگاتا کریستی بر دنیای ادبیات بیاندازه است. او ۶۶ رمان پلیسی، ۱۴ مجموعه داستان کوتاه و طولانیترین نمایشنامه جهان به نام «تله موش» را نوشت. آثار او به بیش از ۱۰۰ زبان ترجمه شده است که او را به یکی از پرمخاطبترین نویسندگان تاریخ تبدیل کرده است.
در پایان اینکه:
جذابیت ماندگار آگاتا کریستی به جهت توانایی او در ساختن رمز و رازهایی جاودانه است که همچنان خوانندگان را مجذوب خود میکند. تأثیر او را میتوان در آثاری بیشمار از نویسندگان جنایی و معمایی معاصر مشاهده کرد. میراث او نه تنها از طریق کتابهایش، بلکه از طریق اقتباسهای بیشمار، کلوپهای هواداری، و حتی موزههای اختصاصی که زندگی و کار او را گرامی میدارند، زنده مانده و خواهد ماند.
حرفهی قابل توجه آگاتا کریستی و مشارکت او در ارتقای ژانر رازآلود و جنایی باعث شده است که او در پانتئون بزرگان ادبی قرار بگیرد. رمانهای او همچنان مورد توجه خوانندگان در هر سنی قرار میگیرد و تأثیر او بر فرهنگ عامه ماندگار است. همان زمان که ما میراث جاودان آگاتا کریستی را جشن میگیریم، او را به عنوان نویسندهای به یاد میآوریم که داستانهایش همچنان جذاب و سرگرم کنندهی نسلهای آینده خواهد بود.