كتاب, نویسندگان

برندگان جایزه نوبل ادبیات : صدای ماندگار دوران!

برندگان جایزه نوبل ادبیات

مقدمه‌ای بر جایزه نوبل ادبیات

در دالان‌های آرام تاریخ ادبیات و قلمروی افتخارات ادبی، جایزه نوبل ادبیات جایگاه والایی دارد؛ جایگاهی که با رمز و راز و افتخار و شهرت مومیایی شده است. نوبل ادبیات تنها یک جایزه نیست! جایزه نوبل ادبیات تکریمی است که از مرزهای جغرافیایی، زبان‌ها، فرهنگ‌ها و حتی زمان‌های مختلف فراتر می‌رود و از قدرت جهانی و  بی‌نظیرِ داستان‌سرایی تجلیل می‌کند.

این جایزه باپرستیژ که تنها به غول‌های ادبیات اهدا می‌شود، گواهی است بر قدرت ماندگار کلمات در پا فراتر گذاشتن از دنیای فانی و لمس کردن ابدیت: جایی که جوهر با جاودانگی ملاقات می‌کند.

جایزه نوبل ادبیات روایتی است که با «آلفرد نوبل» شروع می‌شود؛ مردی که میراثش نه‌تنها با اختراع دینامیت بلکه با قدردانی جهانی و ابدی او از دنیای کلمات شکل گرفت. چشم‌انداز آلفرد نوبل در تقدیر از «ممتازترین آثار، نوشته شده در جهت ایده‌آل» خلاصه می‌شود.

 

بیشتر بخوانید: درباره مهمترین جوایز ادبی جهان اینجا بخوانید.

 

با شروع اُدیسۀ نوبل ادبیات، ابتدا سری به «آکادمی سوئد» باید زد؛ جایی که در آن برای آیندۀ ادبیات دنیا، در هاله‌ای از رمز و راز و ابهام، تصمیم ‌گرفته می‌شود. این تصمیمِ سالانه موجب می‌شود تا تمام اعضای جامعۀ ادبی دنیا، با نفسی حبس شده در سینه، به پیشبینی برندۀ بعدی این افتخار بی‌نظیر بپردازند.

جایزه نوبل ادبیات مانند مشعل المپیک است- مشعلی که این‌بار از یک نویسنده به نویسنده‌ای دیگر در زمان‌ها و قاره‌های مختلف دست‌به‌دست می‌شود. نوبل ادبیات همیشه در لبۀ بحث و جدل در رقص است و برندگان آن نام خود را در مسابقۀ دائما در حال تحولِ ادبیات، حک می‌کنند. از این رو، بازار بحث‌ها، مجادلات و حواشی این جایزه بزرگ ادبی همیشه داغ است!

نوبل ادبیات تابلوفرشی است که به وقایع‌نگاری تاریخ بشری از دریچۀ ادبیات می‌پردازد. این تابلوفرش آکنده است از سایه‌رنگ‌های احساسات انسانی که از روی الگوی پیچیدگی‌های «شرایط انسانی» بافته شده و با حقایق جهانی و محدودیت‌های انسانی، مرزبندی می‌شود.

هر برنده یک الگوی منحصربه‌فرد به این تابلوفرش عظیم‌الجثه اضافه می‌کند و نوشته‌های آن‌ها بخشی از یک روایت بزرگ‌تر جهانی می‌شود که از تجربیات مشترک تمام انسان‌ها سخن می‌گوید. این واقعۀ بشری سرشار از صداهای مختلف است- از نثر تند و تلخ گابریل گارسیا مارکز و آلیس مونرو تا اشعار فراموش‌نشدنیِ ویسواوا شیمبورسکا؛ جایزه نوبل ادبیات به نکوداشت تنوع بیان‌های ادبی تا توانایی آن‌ها در برقرار کردن ارتباط با همۀ انسان‌ها می‌پردازد.

این مقدمه دعوتی است از خوانندگان برای غوطه‌ور شدن در سرگذشت جایزه نوبل ادبیات؛ پدیده‌ای که نه‌تنها فقط به وقایع‌نگاری از نویسندگان و آثار ادبی، بلکه به عطش بی‌پایان بشریت برای دانش، زیبایی و درک می‌پردازد.

 

مهمترین آثار ادبیات جهان را اینجا ببینید.

 

آلفرد نوبل، وردست مرگ و مدافع ادبیات و صلح: یک میراث متناقض

داستان زندگی «آلفرد نوبل» یک داستان تماما متناقض است؛ روایتی که شبحِ شومِ مرگ را با جستجو برای روشنگری ادبی در هم می‌آمیزد. زندگی آلفرد نوبل گواهی است بر دوگانگیِ نوآوری انسان و ظرفیت این موجود فانی برای ایجاد و تخریب. از یک طرف، اختراعات نوبل انقلابی در صنعت ساخت‌وساز و فناوری نظامی ایجاد کرد و لقب «تاجر مرگ» را برای او به ارمغان آورد. از سوی دیگر، نوبل عمیقا عاشق ادبیات و صلح بود!

اختراع دینامیت توسط نوبل در سال ۱۸۶۷ ثروت بسیار زیادی را برای او جمع کرد اما احساس نگرانی عمیقی در مورد ویرانگریِ هولناک این اختراع، تمام موجودیت او را به لرزه انداخته بود. این دوگانگی نقش مهمی در تصمیم او برای به‌جاگذاشتن میراثی داشت که تلاش‌ها و دستاوردهای بشری را گرامی می‌داشت.

مشهورترین حکایت در مورد سرگذشت آلفرد نوبل و سرمنشأ جایزه نوبل مربوط به انتشار زودهنگام آگهی ترحیم اوست. در سال ۱۸۸۸، برادر آلفرد نوبل، «لودویگ نوبل»، در فرانسه درگذشت. یک روزنامۀ فرانسوی به اشتباه به جای «لودویگ» نام «آلفرد نوبل» را در آگهی ترحیم او ثبت کرد. اما ماجرا اینجا تمام نمی‌شود!

شاید این یک اشتباه تعمدی بود؛ چرا که در ادامه، روزنامه به انتقاد تند از آلفرد پرداخت و او را به خاطر اختراع دینامیت محکوم کرد. «تاجر مرگ مرده است.» این متنی بود که این روزنامه راجع به آلفرد نوبل نوشت و در ادامه مدعی شد که «نوبل با یافتن راه‌هایی برای کشتن انسان‌ها، آن هم سریع از هر زمان دیگری در تاریخ، ثروتمند شده است.»

انتشار این آگهی ترحیمِ زودهنگام حال و روز آلفرد نوبل را دگرگون کرد و موجب شد به بازاندیشی در میراث خود بپردازد. این آگهی به مثابۀ یک پیشگویی دلخراش از آیندۀ احتمالی او عمل کرد؛ گویی سه الهۀ «مویرای» از دل اساطیر یونان سربرآورده‌اند و سرنوشت شوم او را مقدّر کرده‌اند.

پس نوبل تمام سعی خود را برای فرار از این طالع نحس به‌کار بست: او در آخرین وصیتنامۀ خود تغییر بزرگی ایجاد و بخش بزرگی از ثروت خود را وقف تأسیس جوایز نوبل کرد. در نهایت، و درست بر خلاف بسیاری از اساطیر یونان، آلفرد نوبل بر سرنوشت خود غلبه کرد!

به این ترتیب، جوایز نوبل تأسیس شد و از سال ۱۹۰۱، این جوایز به صورت سالانه برای پاسداشت اشخاص و سازمان‌هایی که کمک شایانی به بهبود شرایط انسانی، جامعه و پیشرفت علم دارند، به برندگان اهدا می‌شود. تأسیس این جوایز راهی بود که آلفرد نوبل را با وجدان خود آشتی داد. جوایز فیزیک، شیمی، پزشکی، ادبیات و صلحِ نوبل نشان‌دهندۀ وسعت علایق و تمایل او برای ترویج جهانی بهتر است.

طی یک داستان موجز از دگرگونی، آلفرد نوبل از آغوش مرگ رخت بست تا به چیزی دقیقا مخالف آن تبدیل شود: یک مدافع برای نیروهای زندگی‌بخش. میراث او مانند دو کفۀ ظریف ترازوی «قدرتِ پایان دادن» و «قدرت خلق کردن»، تا زمان حال به الهام‌ بخشیدن و به چالش کشیدن توأمان بشریت ادامه داده است.

در نتیجه، داستان سرمنشأ جایزه نوبل ادبیات روایتی است از رستگاری؛ سرنوشتی که آلفرد نوبل از طریق این میراث برای خود بازنویسی کرد. آلفرد نوبل از سایه مرگ فرار کرد؛ او نه‌تنها وردست مرگ بود، بلکه به یک مدافع بهتر برای بهبود جهان تبدیل شد.

 

برندگان جایزه نوبل ادبیات

سولی پرودوم، نخستین برندهٔ جایزه ادبی نوبل در سال ۱۹۰۱

جایزه نوبل ادبیات: بازتابی از دنیای ما

جایزه نوبل ادبیات نه‌تنها دستاوردهای فردی را تجلیل می‌کند، بلکه نشان‌دهندۀ جزرومد افکار، احساسات و فرهنگ جهانی است. نوبل ادبیات تنها افقی که می‌پذیرد، افق ادبیات بین‌الملل است و هرگونه توجه خاص به ملیتی خاص را رد کرده و نویسندگان از هر گوشۀ جهان را در آغوش می‌گیرد.

در واقع، جایزه نوبل ادبیات نویسندگان را به شهرتی جهانی تبدیل کرده و صدای تجربۀ انسانی آن‌ها را، به گوش تمام جهانیان می‌رساند. نوبل ادبیات کاوش و نوآوری در ادبیات را تشویق کرده و نویسندگان را به تعقیبِ «ناگفتنی‌ها» سوق می‌دهد. این جایزه همچنین بحث‌ها و جدل‌های بسیاری را دربارۀ نقش ادبیات در جوامع انسانی به راه می‌اندازد!

 

جایزه نوبل ادبیات

 

آثار یک نویسنده به مثابۀ یک کل و سمفونی زبان‌ها

جایزه نوبل ادبیات هیچ مرزی برای زبان‌ها نمی‌شناسد؛ انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، روسی و … ملودی این زبان‌ها در سمفونیِ نوبل در هم تنیده شده است. هر برندۀ این جایزه تبدیل به نُتی در این سمفونی بزرگ زبانی می‌شود. در ملودیِ این سمفونی هر زبانی ریتم خود را می‌یابد و هر فرهنگی، هارمونی خود را.

جالب است که زبان فرانسه بیشترین تعداد برنده را در جایزه نوبل ادبیات دارد؛ در حالی که زبان انگلیسی تنها با ۲۹ صدای مختلف از نویسندگان مختلف در این جایزه شناخته می‌شود.

 

مهمترین آثار ادبیات فرانسه را اینجا ببینید.

 

جایزه نوبل ادبیات به طور معمول با داوری نسبت به بدنۀ اصلی آثار یک نویسنده اهدا می‌شود. به معنای دیگر، تمام آثار یک نامزد جایزه نوبل به صورت یک «کلِ واحد» مورد قضاوت قرار می‌گیرد. این عمل تصدیقی است بر اینکه قدرت ادبیات در آثار مجزا نیست، بلکه در پژواک حاصل‌شده از صدای یک نویسنده در طول تمام دوران نویسندگی‌اش است.

جایزه نوبل ادبیات به نویسندگانی اعطا می‌شود که مجموع آثار آن‌ها پیوسته قلب و ذهن مخاطبان را لمس کرده، تحت تأثیر قرار داده و از «آزمون زمان» سربلند بیرون آمده است. در واقع این جایزه ادای دین به نویسندگانی است که میراث ادبی جهان را غنی‌تر کرده‌اند و قطب‌نمایی را از طریق ادبیات به انسان‌ها هدیه داده‌اند که روح آنان را به سوی انسانیت، آزادی و فهم سوق می‌دهد.

 

برندگان جایزه نوبل ادبیات

گروهی از برندگان جایزه نوبل ادبیات

آکادمی سوئیس: انتخاب برندگان جایزه نوبل ادبیات در هاله ابهام و راز

در تالارهای مقدس آکادمی سوئد، هر سال یک روند محرمانه و دقیق در حال رخ دادن است که در همان راز و انتظاری پوشانده شده که هنگام خلق ادبیات فاخر، نویسندگان را در بر می‌گیرد. انتخاب برنده جایزه نوبل ادبیات، آیینی غرق در سنت، درایت و احترام عمیق برای نثر مکتوب است.

ماجراجویی آکادمی سوئیس با ارسال دعوتنامه‌ها شروع می‌شود؛ احضاریه‌ای برای افرادی معدود و واجد شرایط که کلید انتخاب نابغه‌های معاصر ادبیات، در دستان آن‌هاست. این محافظان قلمروی نوشته‌ها، افرادی از پیشینه‌های مختلف هستند: استاید دانشگاهی، برندگان پیشین جایزه نوبل ادبیات و رهبران جوامع ادبی که هر کدام، چشمانی تیزبین برای تشخیص آثار استثنایی و تحول‌آفرین دارند.

با انتخاب نامزدهای این جایزه، پرده‌ای از رازداری و امانت‌داری، این امانت مقدس ادبی را از دنیای بیرون محفوظ و ایمن نگه می‌دارد؛ تا جایی که طی نیم قرن گذشته، هویت تمام داوران این جایزه مخفی مانده است!

در ادامه، کمیته نوبل یا این جمع مخفی از فرزانگان ادبی، به کار طاقت‌فرسا و طولانیِ اَلَک کردن نامزدان جایزه می‌پردازند. آن‌ها نامزدان را برای ساخت یک فهرست کوتاه از یکدیگر جدا می‌کنند؛ فهرستی که مانند فصلی از یک رمان نانوشته، مبهم و سخت‌فهم است.

ماه‌های تابستان زمان تفکر آرام و عمیق داوران کمیته نوبل است. آن‌ها در این دوران خود را غرق در آثار نامزدین نهایی جایزه می‌کنند. تابستان دوره‌ای است که داوران آکادمی سوئیس، مانند نویسندگان هنگام خلق ادبی، به خواندن و تحلیل و بحث شدید می‌پردازند؛ در این دوره هر کلمه سنجیده شده و تمام ریزه‌کاری‌های روایی آثار مورد تأمل قرار می‌‌گیرد.

با شروع ریزش برگ‌های پاییزی، اعضای آکادمی برای بررسی شایستگی نامزدان مدنظر خود و انتخاب غول ادبی بعدی تشکیل جلسه می‌دهند. برای انتخاب برندۀ نهایی نیاز به رای مثبت اکثریتِ قریب به اتفاق داوران می‌باشد. سرانجام در اوایل ماه اکتبر، دنیای ادبیات با نفسی حبس‌شده در انتظار رونمایی از نام برندۀ جایزه نوبل ادبیات می‌نشیند؛ لحظه‌ای اوج‌گیرنده مانند پایان ماجرای یک رمان کلاسیک.

بنابراین جایزه نوبل ادبیات تنها یک جایزه نیست- بلکه روایتی است داستانی که از دل خود ادبیات پدید می‌آید و به پاسداشت قدرت معمایی و ابدی ادبیات می‌پردازد. تمام نویسندگان برگزیده به بخشی از این داستان ابدی می‌پیوندند.

حقایقی از نوبل ادبیات: از سیر تا پیاز جایزه نوبل ادبیات!

مدال، دیپلم و هدیۀ نقدی جایزه نوبل ادبیات:

  • مراسم نوبل هرساله در ۱۰ دسامبر (سالگرد فوت آلفرد نوبل) برگزار می‌شود و در این مراسم، به برندگان یک مدالم، یک دیپلم افتخاری و هدیۀ نقدی اهدا می‌شود.
  • مدال ۱۷۵ گرمیِ نوبل ادبیات ساخته شده از طلای ۱۸ عیار و دارای روکش طلای ۲۴ عیار است.
  • در یک طرف مدال پرتره‌ای از آلفرد نوبل حک شده که عصارۀ میراث این فرد دوراندیش را به رخ می‌کشد.
  • در طرف دیگر مدال، تصویری از مردی کشیده شده که مسحور آواز یک میوز (الهۀ شوق و قریحۀ شعر و هنر)، در حال رونویسی از آواز اوست.
  • دورتادور این مدال جمله‌ای از کتاب «انه‌اید» از «ویرژیل»‌ به زبان لاتین نوشته شده: «Inventas vitam iuvat excoluisse per artes» که ترجمۀ فارسی آن می‌شود: «بهبود زندگی انسان‌ها از طریق هنرهای شناخته‌شده، سخاوتمندانه و سودمند است.»
  • دیپلم جایزه نوبل ادبیات یک ادای احترام سفارشی و مخصوص است. هر دیپلمِ نوبل ادبیات یک اثر هنری منحصر به فرد است؛ این دیپلم برای هر برنده بازتاب‌کنندۀ صدا و بصریت خاصِ اوست.
  • دیپلم جایزه نوبل ادبیات روی کاغذ پوستی یا کاغذ دست‌ساز نوشته می‌شود و به سبک و سیاقِ تصویرگران قرون وسطا، دارای خوشنویسی‌ها و تصاویری مرتبط با آثار نویسنده است.
  • مبلغ جایزه نقدی نوبل ادبیات با توجه به درآمد کمیتۀ نوبل در نوسان است.
  • در سال ۲۰۲۳ مبلغ نقدی جایزه نوبل ادبیات، ۱۱ میلیون کرون سوئد یا حدود ۱ میلیون دلار آمریکا بود. این جایزه گران‌قیمت‌ترین جایزه ادبی از نظر ارزش مادی است که اغلب به یک فرد اهدا می‌شود.

 

برندگان نوبل ادبیات

یون فوسه برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۲۳

شمار جوایز اهدا شده:

  • تاکنون ۱۱۶ جایزه نوبل ادبیات به برندگان اعطا شده است. (با احتساب جوایز اشتراکی، ۱۲۰ نویسنده برگزیدۀ دریافت این افتخار بزرگ شده‌اند)
  • اهدای این جایزه در هفت سال به علت شرایط سخت و غامض دنیا، متوقف شد: ۱۹۱۴، ۱۹۱۸، ۱۹۳۵ و سال‌های جنگ جهانی دوم ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۳)
  • همچنین، بنیاد نوبل اعلام کرده است که اگر در سالی هیچ اثری با معیارهای مد نظر این بنیاد همخوانی نداشته باشد، جایزه‌ای به کسی اهدا نمی‌شود و مبلغ جایزه نوبل برای سال بعد محفوظ می‌ماند!

جوایز اشتراکی:

اهدای جایزه نوبل ادبیات به صورت اشتراکی میان چند فرد در زمینه‌های دیگر این جایزه (مانند جایزل نوبل شیمی و فیزیک و …) بسیار متداول است. با این حال، بر خلاف دستاوردهای علمی، ماهیت ادبیات اغلب در برابر تقسیم و اشتراک مقاومت می‌کند. جایزه نوبل ادبیات تنها چهار بار به صورت اشتراکی اهدا شده است:

  • ۱۹۰۴: فردریک میسترال و خوزه آچه‌گارای
  • ۱۹۱۷: کارل گیلروپ و هنریک پونتوپیدان
  • ۱۹۶۶: شموئل آگنون و نلی زاکس
  • ۱۹۷۴: ایویند جانسون و هری مارتینسون

دریافت جایزه نوبل ادبیات پس از مرگ؟!

در سال ۱۹۳۱ جایزه نوبل ادبیات به نویسنده‌ای اهدا شد که در قید حیات نبود: اریک آکسل کارلفلدت. در سال ۱۹۷۴ کمیتۀ نوبل قانون جدیدی را تصویب کرد که به نویسندگانی که فوت کرده‌اند جایزه‌ای پس از مرگ به آن‌ها اهدا نشود، مگر اینکه مرگ نویسنده درست پس از اعلام نهایی برندگان نوبل صورت گرفته باشد.

جایزه نوبل ادبیات برای یک اثر!

علارغم اینکه جایزه نوبل ادبیات تنها به «کلیّتِ آثار» یک نویسنده تعلق می‌گیرد، آکادمی نوبل ۹ مرتبه برندگان را به خاطر یک اثر به‌خصوص از میان آثارشان تقدیر کرده است:

  • میخائیل شولوخوف (برندۀ نوبل ادبیات ۱۹۶۵): «به خاطر قدرت هنری و صداقت بیانی که شولوخوف در کتاب حماسی خود «دُن آرام» جهت تحلیل یک برهۀ تاریخی در کشور روسیه داشته است.»
  • ارنست همینگوی (برندۀ ۱۹۵۴): «به خاطر تسلط او در هنرِ روایت، که اخیراً در «پیرمرد و دریا» نمایان شده است، و برای تأثیری که بر سبک معاصر گذاشته است.»
  • روژه مارتین دوگار (برندۀ ۱۹۳۷): «برای قدرت هنری و بیان حقیقی که او در به ‌تصویر ‌کشیدن دغدغه‌های انسانی و برخی از جنبه‌های زندگی معاصر در رمان «خانوادۀ تیبو» داشته است.»
  • جان گالزورثی (برندۀ ۱۹۳۲): «به خاطر سبک منحصربه‌فرد او در روایت که اوج آن در حماسۀ «فورسایتِ» او دیده می‌شود.»
  • توماس مان (برندۀ ۱۹۲۹): « اساساً برای رمان بزرگ او، «بودنبروک‌ها»، که به طور دائمی توجه و احترامی درخور آثار کلاسیک ادبیات معاصر را، برای خود کسب کرده است.»
  • ولادیسلاو ریمونت (برندۀ ۱۹۲۴): «به خاطر حماسه ملی بزرگ خود، «دهقانان»
  • کنوت هامسون (برندۀ ۱۹۲۰): «برای اثر تاریخی خود، «میوه‌های زمین»
  • کارل اشپیتلر (برندۀ ۱۹۱۹): «برای قدردانی ویژه از حماسه او، «بهار المپیک (بهار آسمانی)»
  • تئودور مومسن (برندۀ ۱۹۰۲): «بزرگترین استاد هنرِ نوشتن تاریخی، با اشارۀ ویژه به اثر تاریخی خود، «تاریخ روم»

داستان پشتِ پرده: زندگیِ خصوصی و حرفه‌ای برندگان جایزه نوبل ادبیات

  • چالش‌های شخصی یا خانوادگی برندگان جایزه: برخی از برندگان جایزه نوبل با مشکلات یا مصیبت‌های شخصی یا خانوادگی مانند فقر، بیماری، سوءاستفاده، اعتیاد، طلاق یا مرگ دست‌وپنجه نرم کرده‌اند. به عنوان مثال، «آلیس مونرو» در یک منطقه روستایی فقیر و منزوی در کانادا بزرگ شد. «گابریل گارسیا مارکز» در سال‌های آخر عمر از سرطان لنفاوی و زوال عقل رنج می‌برد. «تونی موریسون» پس از طلاق از همسرش، دو پسر خود را به عنوان یک مادر مجرد بزرگ کرد.
  • چالش‌های اجتماعی یا فرهنگی برندگان جایزه: برخی از برندگان معضلات اجتماعی یا فرهنگی متعددی مانند نژادپرستی، تبعیض جنسیتی یا بیگانه‌هراسی را تجربه کرده یا در برابر آن مقاومت کرده‌اند. به عنوان مثال، «نادین گوردیمر» و «وول سویینکا» در آفریقای جنوبی و نیجریه علیه آپارتاید و استعمار مبارزه کردند. «دوریس لسینگ» و «الفریده یلینک» هنجارهای پدرسالارانه و محافظه‌کارانه جوامع خود را به چالش کشیدند. «اورهان پاموک» به دلیل دیدگاه خود در مورد اسلام و ترکیه، با تهدیدات مختلفی مواجه شد.
  • چالش‌های سیاسی یا تاریخی برندگان جایزه: برخی از برندگان شاهد رویدادها یا جنبش‌های سیاسی و تاریخی مانند جنگ‌ها، انقلاب‌ها و دیکتاتوری‌ها بوده‌اند یا در آن شرکت داشته‌اند. برای مثال «پابلو نرودا» و «اکتاویو پاز» به ترتیب در جنگ داخلی اسپانیا و انقلاب مکزیک شرکت داشتند. «الکساندر سولژنیتسین» و «لیو شیائوبو» به ترتیب توسط رژیم شوروی و چین تحت تعقیب قرار گرفتند و زندانی شدند. «هرتا مولر» و «سوتلانا الکسیویچ» جنایات و آسیب‌های کمونیسم و پیامدهای آن را نقد کردند.

نکاتی جالب از جایزه نوبل ادبیات

  • جوان‌ترین برندۀ جایزه نوبل ادبیات «رودیارد کیپلینگ» بود که در سن ۴۱ سالگی و در سال ۱۹۰۷ این جایزه را دریافت کرد. مسن‌ترین برندۀ جایزه نوبل ادبیات نیز «دوریس لسینگ» است که در سن ۸۸ سالگی و در سال ۲۰۰۷ این جایزه را دریافت نمود.
  • «سلما لاگرلوف» اولین‌ نویسندۀ زن برندۀ جایزه نوبل ادبیات بود که در ۱۹۰۹ آن را دریافت کرد.
  • «رابیندرانات تاگور» اولین فرد غیراروپایی و غیرسفیدپوست بود که توانست جایزه نوبل ادبیات را تصاحب کند.
  • «ماریو بارگاس یوسا»، برندۀ جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۰، در سال ۱۹۹۰ برای ریاست جمهوری رقابت کرد و در دور اول انتخاب رای اکثریت را بدست آورد!
  • «وله سوینکا» اولین نویسندۀ آفریقایی بود که توانست جایزه نوبل ادبیات را در سال ۱۹۸۶ از آن خود کند.

حواشی همیشگیِ جایزه نوبل ادبیات

هرساله اعلام برنده جایزه نوبل ادبیات باعث کنجکاوی، تحسین و بحث در میان جامعه ادبی و مردم می‌شود. اما داستان این جایزه معتبر چیست؟ چالش‌ها و بحث‌هایی که در این سال‌ها گریبانگیر آن بوده است چیست؟

نوبل ادبیات نه تنها یک جایزه ادبی، بلکه یک بیانیه سیاسی نیز هست. این جایزه نه تنها خنثی و بی‌طرف نیست، بلکه کاملا جبهه‌گرانه و سیاسی می‌باشد. نوبل ادبیات اغلب به‌ عنوان ابزار یا بستری برای بیان یا ترویج دیدگاه‌ها، ارزش‌ها یا برنامه‌های خاص سیاسی توسط آکادمی، برندگان جایزه یا منتقدان استفاده می‌شود.

این جایزه همچنین تحت تأثیر موقعیت‌های سیاسی، درگیری‌ها و منافع کشورها قرار گرفته یا آن‌ها را تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین این جایزه در سراسر تاریخ وجود خود، منبع یا هدف جنجال‌ها و انتقادات مختلف بوده است. در ادامه، برخی از اسرار جایزه نوبل ادبیات و پشت صحنۀ اتفاقات جنجالیِ معتبرترین جایزه ادبی جهان فاش خواهد شد.

اتهامات به آکادمی سوئد و جایزه نوبل ادبیات

  • برخی از منتقدان آکادمی سوئد را متهم کرده‌اند که از مناطق، زبان‌ها، ژانرها یا مضامین خاصی نسبت به مناطق دیگر حمایت می‌کند و یا تحت تأثیر فشارها یا برنامه‌های خارجی (مانند سیا، اتحاد جماهیر شوروی، یا چین.)، عمل می‌کند. به عنوان مثال، برخی ادعا کرده‌اند که آکادمی در انتخاب‌های خود بیش از حد اروپایی‌محور، بیش از حد محافظه‌کار، بیش از حد لیبرال یا بیش از حد ضد آمریکایی بوده است.
  • آکادمی به طرفداری یا مخالفت با ایدئولوژی‌ها، احزاب یا جنبش‌های سیاسی خاص مانند سوسیالیسم، لیبرالیسم، فمینیسم، ناسیونالیسم و غیره متهم شده است.
  • آکادمی سوئد به عدم توجه به زنان و نویسندگان غیرغربی نیز متهم شده است. از ۱۲۰ برنده تا زمان حال، تنها ۱۶ نفر زن بوده‌اند و تعداد کمی از آفریقا، آسیا یا دیگر فرهنگ‌های غیراروپایی آمده‌اند. برخی از منتقدان استدلال کرده‌اند که آکادمی صداها و مشارکت‌های این گروه‌ها را نادیده گرفته و این جایزه بازتاب دیدگاهی محدود و قدیمی از ادبیات است.
  • منتقدان شایستگی یا اهمیت ادبی برخی از برندگان را به چالش کشیده‌اند. به عنوان مثال، برخی آکادمی را به دلیل اعطای جایزه به نویسندگانی که نسبتاً ناشناخته، نامحبوب یا بحث‌برانگیز بودند یا تنها چند اثر محدود در کارنامه ادبی خود داشته‌اند، مورد انتقاد قرار داده‌اند. برخی نیز تفسیر آکادمی از سخنان اصلی نوبل در مورد جایزه را مورد بحث قرار داده‌اند: این جایزه باید به کسی داده شود که «ممتازترین اثر را در جهت ایده‌آل» تولید کرده‌‌ است.
  • محرمانه بودن و نامشخص بودن فرآیند نامزدی و گزینش جایزه نیز، یکی دیگر از نقدها نسبت به آکادمی سوئد است. آکادمی اسامی نامزدها یا آرای اعضا را فاش نمی‌کند و تنها پس از گذشت ۵۰ سال، فهرست نهایی نامزدها را منتشر می‌کند. این موضوع باعث گمانه‌زنی‌ها و شایعاتی در مورد نامزدهای احتمالی و دلایل تصمیم نهایی شده است.
  • برخی از برندگان جایزه نوبل ادبیات نیز بنابر دلایل سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی یا فشارهای مختلف حکومتی، از دریافت این جایزه سرباز زدند یا دریافت جایزه توسط آن‌ها جنجال به پا کرده است.

 

برندگان جایزه ادبی نوبل

زنان برنده جایزه نوبل ادبیات

دوراهی سختِ بوریس پاسترناک: سرزمین مادری یا مدال افتخار نوبل؟

در سالنامه تاریخ ادبیات، تنها چند اتفاق به اندازه جایزه نوبل ادبیات «بوریس پاسترناک» در سال ۱۹۵۸ جنجال برانگیخته است. این نویسندۀ تحسین شدۀ روسی و نویسندۀ رمان شاهکار «دکتر ژیواگو»، خود را گرفتار یک درگیری فرهنگیِ در قلب جنگ سرد یافت که می‌توانست پیامدهای عمیقی برای او داشته باشد.

 

 

پاسترناک که قبل از انقلاب بلشویکی در روسیه به دنیا آمد، با نظارت و سرکوب رژیم شوروی غریبه نبود. با این وجود، او در روسیه ماند و به ترجمۀ آثار ادبی پرداخت تا زندگی خود را تامین کند؛ در حالی که مخفیانه بر روی کار بزرگ خود دکتر ژیواگو کار می کرد که چند دهه از عمر خود را صرف آن کرد. این رمان بلافاصله توسط ناشران شوروی به دلیل احساسات ضد شوروی آن رد شد و حکومت شوروی آن را «افترای بدخواهانه نسبت به اتحاد جماهیر شوروی» نامید.

اما همه چیز از جایی شروع شد که نسخه‌ای خطی از رمان به دست یک ناشر کتاب ایتالیایی رسید. این کتاب در سال ۱۹۵۷ در دنیای غرب ترجمه و منتشر شد. سرکوب این رمان توسط شوروی فقط به جذابیت جهانی آن دامن زد و ایالات متحده فرصت را مناسب دید تا از محبوبیت آن به عنوان یک سلاح فرهنگی علیه اتحاد جماهیر شوروی استفاده کند. سازمان سیا حتی توزیع مخفیانه این رمان را با هدف برجسته کردن ماهیت سرکوب‌گر دولت شوروی ترتیب داد.

پاسترناک به خاطر هیاهوی جهانی پیرامونِ این رمان چندین بار نامزد جایزه نوبل شد. در ۲۳ اکتبر ۱۹۵۸، کمیته نوبل با استناد به سهم قابل توجه او در غنای ادبیات معاصر و سنت بزرگ حماسی روسیه، این جایزه را به او اعطا کرد؛ تصمیمی که با شادی در غرب و با خشم در اتحاد جماهیر شوروی روبرو شد.

دولت شوروی به سرعت واکنش نشان داد و نویسندگان گردن نهاده به حکومت شوروی مجبور شدند پاسترناک را محکوم کنند و روزنامه ها او را «علف هرز ادبی» نامیدند. در واقع دولت شوروی کمپین بدنامی به راه انداخت و پاسترناک با تهدید تبعید مواجه شد.

پاسترناک با یک دوراهی مواجه شد. اگر او برای دریافت جایزه نوبل به اسلو سفر می کرد، از بازگشت به اتحاد جماهیر شوروی منع می‌شد. و اگر هم نمی‌رفت جایزه را از کف می‌داد. او سرانجام در یک تلگراف تلخ، جایزه نوبل را رد کرد و وفاداری به میهن خود را به جای تحسین بین‌المللی انتخاب کرد. اگرچه حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی دست‌‌ روی‌ دست نگذاشت و با اقداماتی، تضمین کرد که پاسترناک هرگز در طول زندگی خود جایزه نوبل را دریافت نکند!

سرانجام در سال ۱۹۸۹، پسر بوریس پاسترناک، «یوگنی پاسترناک»، جایزه نوبل را از طرف پدرش پذیرفت. حماسه «دکتر ژیواگو» و جایزه نوبل گواهی بر قدرت ادبیات و یکپارچگی هنری است. مصیبت پاسترناک به ما یادآوری می‌کند که قلم واقعاً می‌تواند قدرتمندتر از هر سلاحی باشد.

ژان پل سارتر: فیلسوفی که گفت «نه»!

در سال ۱۹۶۴ «ژان پل سارتر»، نویسنده و فیلسوف سرشناس فرانسوی و دوست و رفیق دیرینۀ دیگر برندۀ نوبل «آلبر کامو»، برنده جایزه نوبل ادبیات شد. با این حال، سارتر طی یک اقدام کاملا بی‌سابقه، این جایزه را رد کرد و اظهار داشت که همیشه از دریافت افتخارات رسمی خودداری کرده و می‌کند. پس از این اقدام سارتر جنجالی بزرگ در دنیای ادبی رخ داد و خود او، بیانیه‌ای جهت بیان دلایل امتناع‌اش از دریافت جایزه نوبل منتشر کرد.

رد کردن جایزه توسط سارتر ریشه در این عقیدۀ او داشت: «نویسنده نباید به خود اجازه دهد که به یک “نهاد یا موسسه حمایتی” تبدیل شود. او معتقد بود این امر موجب می‌شود تا جامعۀ ادبی و طرفداران آثار او، به حمایت اشتباه و کورکورانه از نویسنده و افکارش متعهد شوند؛ حمایتی که حتی ممکن است به غلط باشد و از چیزهایی صورت بگیرد که خود نویسنده از آن‌ها حمایت نمی‌کند.

در واقع سارتر احساس می‌کرد که پذیرش افتخارات رسمی، استقلال و یکپارچگی نویسنده را به خطر می اندازد. ژان پل سارتر تنها برنده ادبیات شناخته شده است که داوطلبانه جایزه نوبل را رد کرده است. موضع اصولی او در برابر پذیرش افتخارات رسمی با فلسفه اگزیستانسیالیستی او که بر آزادی و اصالت فردی تأکید داشت، همسو بود.

 

برندگان جایزه ادبی نوبل

مهمترین آثار ژان پل سارتر را اینجا مشاهده کنید.

 

ایویند جانسون و هری مارتینسون: پارتی‌بازی آکادمی سوئد یا یک خودکشی اشتباه؟!

اعطای جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۷۴ به نویسندگان سوئدی «ایویند جانسون» و «هری مارتینسون» یکی از تراژیک‌ترین و بحث‌برانگیزترین تصمیمات کمیته نوبل بود. اختلافات ایجاد شده سر این تصمیم ریشه در شایستگی ادبی آنها نداشت؛ بلکه در این واقعیت نهفته بود که هر دو نویسنده از اعضای آکادمی سوئد بودند!

جانسون و مارتینسون به خاطر نوشته‌هایشان که «قطره شبنم را می‌گیرند و کیهان را از دریچۀ آن منعکس می‌کنند» مورد تحسین قرار گرفته بودند؛ با این حال، جایزه نوبل این‌بار لکّه‌ی ننگی بر شهرت آنها گذاشت.

این تصمیم با طوفانی از انتقادات مواجه شد. بسیاری آن را تضاد منافع می‌دانستند و بی‌طرفی آکادمی سوئد را زیر سوال بردند. منتقدان ادعا می‌کردند که این انتخاب آکادمی ملی‌گرایانه بوده و در عین حال، استعدادهای شایسته و معاصر جهانی نادیده گرفته شده‌اند. در آن سال، غول‌های ادبی مانند «گراهام گرین»، «خورخه لوئیس بورخس» و «ولادیمیر ناباکوف» نیز برای دریافت جایزه نوبل ادبیات در رقابت بودند. این حقیقت تنها آتش جنجال سال ۱۹۷۴ را بزرگ‌تر می‌کرد.

دنیای ادبی دوپاره شد: برخی از این تصمیم در مقام «به رسمیت شناختن سهم نویسندگان در ادبیات سوئد» دفاع کردند. در حالی که برخی دیگر آن را اقدامی رسواکننده از سوی آکادمی سوئد می‌دانستند. عواقب این تصمیم در طول سال‌ها بر آکادمی سوئد سایه افکند. این اتفاق پرسش‌های فراوانی را در مورد شفافیت و عادلانه بودن فرآیند انتخاب نوبل مطرح کرد؛ پرسش‌هایی که امروزه نیز، همچنان در جامعه ادبی طنین‌انداز است. سرانجام، هری مارتینسون در سال ۱۹۷۸ دست به خودکشی زد و در یک نامه، دلیل خودکشی خود را فشار هولناک این وقایع بر روح و جسم خود عنوان کرد.

پتر هاندکه؛ جنجال در تقاطع هنر و سیاست

اعطای جایزه نوبل ادبیات به نویسنده اتریشی «پتر هاندکه» در سال ۲۰۱۹ گردبادی از جنجال را  در سراسر جوامع ادبی برانگیخت. آثار هاندکه، که به دلیل نوآوری زبانی و عمق روایی‌اش مورد تحسین قرار می‌گیرد، تحت‌الشعاع اقدامات سیاسی او قرار گرفت.

بسیاری از منتقدان اهدای نوبل ادبیات به هاندکه را تاییدی بر انکار نسل‌کشی و خشونت قومی-ملی‌گرایانه دانستند. تصمیم آکادمی سوئد برای تجلیل از هاندکه از سوی برخی، به عنوان خیانت به آرمان‌های نوبل تلقی شد.

انتخاب هاندکه به دلیل مواضع سیاسی او، به ویژه حمایت او از طرف صرب در طول جنگ‌های یوگسلاوی و شرکت در مراسم تشییع جنازه اسلوبودان میلوشویچ، شخصیتی که متهم به جنایات جنگی بود، بحث‌برانگیز بود. همچنین، یکی از کتاب‌های هاندکه با عنوان «سفر به رودخانه‌ها: عدالت برای صربستان» مورد انتقاد ویژه قرار گرفت.

 

برندگان جایزه ادبی نوبل

 

مهمترین آثار پیتر هاندکه را اینجا مشاهده کنید.

 

هاندکه در این کتاب از خبرنگارانی که جنگ بوسنی را پوشش می‌دهند، انتقاد می‌کند و بیان می‌کند: «بسیاری از خبرنگاران در مورد بوسنی و جنگ در آنجا… نه تنها وقایع‌نگاران مغروری هستند، بلکه دروغگو نیز هستند».

این مناقشه بحث گسترده‌تری را در جامعه ادبی برجسته کرد: آیا یا باید مواضع سیاسی و اخلاقی یک نویسنده از دستاوردهای هنری آنها جدا شود؟

ماجرای هاندکه یادآور پیچیدگی‌هایی است که در برخورد دنیای ادبیات و سیاست به وجود می‌آید. این ماجرا پرسش‌های مهمی در مورد مسئولیت‌های نهادهای فرهنگی و نقش نویسندگان به ‌عنوان روشنفکر مطرح می‌کند. اما با فرونشستن گرد و غبار جنجال‌ها، جامعه ادبی هنوز با این مسائل دست‌وپنجه نرم می‌کند و به دنبال راهی است که هم برتری هنری و هم یکپارچگی اخلاقی را گرامی بدارد.

مرزهای محوشده میان ترانه و ادبیات: ماجرای غیرمنتظرۀ باب دیلن

«باب دیلن» خواننده، ترانه‌سرا و استاد قلمروی موسیقی آمریکایی، مدت‌هاست که به خاطر مهارت شعری و توانایی‌اش در بافتن روایات پیچیده درون آهنگ‌هایش، مورد تحسین قرار گرفته است. تأثیر او بر صنعت موسیقی غیرقابل انکار و مشارکت او در ساخت فرهنگ قرن بیستم، عمیق است. با این حال، زمانی که آکادمی سوئد در سال ۲۰۱۶ او را با معتبرترین نشان ادبی دنیا تاج‌گذاری کرد، شوک بزرگی را به تاریخ جوایز ادبی وارد کرد.

آیا موسیقی و ترانه می‌تواند ادبیات یا شعر محسوب شود؟ منتقدان استدلال می‌کنند که در حالی که اشعار دیلن خاطره‌انگیز و تأثیرگذار هستند، اما مانند ادبیات پیشینیان با زبان درگیر نمی‌شوند. برخی این اتفاق را به عنوان یک گام روبه‌جلو تلقی کرده و آن را تکامل ادبیات در زمینه مدرن می‌پندارند. برخی دیگر نیز بیا کرده‌اند که این حرکت کمیتۀ نوبل، مهارت نویسندگانی که زندگی خود را وقف کلام نوشتاری می‌کنند، آن هم بدون همراهی گیتار یا ملودی، تضعیف می‌کند.

سکوت پس از دریافت جایزه نوبل نیز، بر آتش این فتنه افزود؛ دیلن در مراسم اهدای جایزه شرکت نکرد و سخنرانیِ مراسم نوبل خود را بعدها از طریق یک ویدئوی ضبط شده ارائه کرد. هنگامی که دیلن سرانجام پاسخ داد، ابراز شگفتی کرد و خود او این سوال را مطرح کرد که آیا واقعاً می‌توان آثار او را به عنوان ادبیات طبقه بندی کرد؟!!!

 

برندگان جایزه ادبی نوبل

کنوت آنلاند؛ صدای مخالف اما دلسوزِ جایزه نوبل ادبیات

«کنوت آنلاند» مورخ ادبی، نویسنده و عضو آکادمی سوئد در سال ۲۰۰۵ به کانون بحث و جدل تبدیل شد. درست چند روز قبل از اعلام برنده جایزه نوبل در آن سال، آنلاند اعلام کرد که قصد دارد آکادمی را ترک کند. اعتراض او نه به برندۀ آینده نوبل ادبیات، بلکه علیه برندۀ سال قبل آن، «الفریده یلینک»، بود. آنلاند آثار یلنیک را «آشوبناک» و «هرزه‌نگارانه» توصیف کرد.

انتقاد آنلاند صرفاً از روی بیزاری یا حسادت نبود. آنلاند انتخاب شدن نویسنده‌ای مانند «الفریده یلنیک» را یک نگرانی و معضل بزرگ برای شهرت و استانداردهای جایزه نوبل می‌دانست. آنلاند مدعی شد که تنها «تعداد کمی» از اعضای هیئت داوران واقعاً کتاب‌های او را خوانده‌اند!

البته نکته دیگر آن بود که استعفای یکی از اعضا به طور رسمی توسط آکادمی به رسمیت شناخته نمی‌شود، چرا که عضویت در این آکادمی مادام العمر است! آنلاند از سال ۱۹۹۶ تا زمان مرگش در سال ۲۰۱۲، مشارکت خود را با کمیته نوبل متوقف کرد. صندلی او مانند نشانی خاموش برای اعتراض به آکادمی، خالی ماند.

جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۸: رسوایی افشا می‌شود!

در سال ۲۰۱۸، دنیای ادبیات با یک رسوایی مواجه شد که منجر به تصمیمی بی‌سابقه شد: جایزه نوبل ادبیات برای اولین بار از سال ۱۹۴۱، در این سال اهدا نشد!

این رسوایی توسط جنبش حقوق زنان حول محور «ژان کلود آرنو»، یک شخصیت فرهنگی برجسته در سوئد، شکل گرفت که با «کاتارینا فراستنسون»، یکی از اعضای آکادمی سوئد، ازدواج کرده بود. آرنو با اتهام بیش از دو دهه آزار و اذیت و تجاوز جنسی از سوی ۱۸ زن مواجه شد!

اتهامات علیه آرنو نه تنها زیربنای سوءرفتار جنسی را در حیطۀ آکادمی سوئد آشکار کرد، بلکه تضاد منافع و ناهنجاری‌های مالی در آکادمی را نیز آشکار کرد. این رسوایی منجر به یک سری استعفا و اخراج شد که آکادمی را فلج کرد و توانایی آن را برای حفظ یکپارچگی جایزه نوبل ادبیات، مورد تردید قرار داد. با آشکار شدن این رسوایی، مشخص شد که آرنو ممکن است نام هفت برندۀ جایزه نوبل ادبیات، از جمله «باب دیلن» در سال ۲۰۱۶ و «هارولد پینتر» در سال ۲۰۰۵ را نیز از قبل افشا کرده باشد!

آکادمی سوئد برای اولین بار در نزدیک به ۷۰ سال تصمیم بی‌سابقه‌ای برای به تعویق انداختن جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۸ گرفت. تصمیم آکادمی سوئد برای به تعویق انداختن جایزه با ترکیبی از درک و ناامیدی توأمان بود. آکادمی اعلام کرد که قبل از اعلام برنده بعدی، برای «بازیابی اعتماد عمومی» به زمان نیاز دارد. این حرکت به عنوان گامی ضروری برای حفظ شأن جایزه و اجازه دادن به آکادمی برای رسیدگی به مسائل مورد نظر تلقی شد.

رویدادهای سال ۲۰۱۸ اثری پاک‌نشدنی بر جایزه نوبل ادبیات بر جای گذاشت و دوره‌ای از تأمل و تغییر را ایجاد کرد که آینده این جایزه را برای سال‌های آینده رقم خواهد زد. تقاطع جنبش حقوق زنان و جایزه نوبل ادبیات، به عنوان کاتالیزوری برای تأمل و اصلاح در جهان ادبی و فراتر از آن عمل کرد.

جاماندگان جایزه نوبل ادبیات: غول‌های قدرندیدۀ ادبیات

در دنیای بزرگان ادبی، دسته خاصی از نویسندگان وجود دارند که غیبت آن‌ها در فهرست برندگان جایزه نوبل ادبیات، به همان اندازه که عجیب است و خودنمایی می‌کند، جذاب نیز می‌باشد! آن‌ها غول‌های ادبیاتی بودند که به دلایل مختلف هرگز موفق به دریافت این جایزه نشدند.

غیبت آن‌ها در فهرست برندگان جایزه نوبل، موجب ایجاد جرقۀ گفتگوهایی در مورد ماهیت عظمت ادبی و پیچیدگی‌های سیاست جوایز می‌شود. فهرست غول‌های ادبی که هرگز جایزه نوبل ادبیات را دریافت نکردند، به همان اندازه که متمایز است، متنوع است و طیف وسیعی از ژانرها، سبک‌ها و دوره‌ها را در بر می‌گیرد.

 

خوش‌قریحۀ جنجالی

«لئو تولستوی»، رمان‌نویس بسیار سرشناسِ دورۀ طلایی ادبیات روس، که بیشتر با رمان‌های «جنگ و صلح» و «آناکارنینا» شناخته می‌شود، یکی از غول‌های ادبی است که از دریافت جایزه نوبل محروم ماند. روایت‌های عمیق و شخصیت‌های پیچیده‌ تولستوی را به یک غول در محافل ادبی تبدیل کرده بود. تولستوی علی‌رغم کمک‌های تاریخی‌ و فراموش‌نشدنی‌اش به شکل‌دهی ادبیات روسیه و دنیا، احتمالاً به دلیل دیدگاه‌های سیاسی و جنجال‌ خود، توسط کمیته نوبل نادیده گرفته شد.

 

برندگان جایزه نوبل ادبیات

مهمترین آثار لئو تولستوی را اینجا بیابید.

 

استاد مدرنیسم و غامض‌نویسی

از جمله شخصیت‌های برجستۀ ادبی که جایزه‌ای دریافت نکرده‌اند، می‌توان از «جیمز جویس» نام برد که اثر پیشگامانه و مدرنیستیِ او، «اولیس»، اغلب به‌ عنوان یکی از بزرگترین رمان‌های قرن بیستم مورد ستایش قرار می‌گیرد. تکنیک‌های رواییِ بدیع جویس و کاوش عمیق در روان انسان، اثری محونشدنی در ادبیات مدرن بر جای گذاشت؛ با این حال، کمیته نوبل هرگز نام او را بر زبان نبرد.

اعجوبۀ عصر مدرن

اگر به سرعت به دوران معاصر برویم، «هاروکی موراکامی» را می‌یابیم؛ که داستان‌سرایی سورئال و جذابیتی جهانی، او را به گزینه‌های محبوب و همیشگی در فهرست نامزدین نوبل ادبیات تبدیل می‌کند. با این حال، این نویسنده ژاپنی که برای آثاری مانند «جنگل نروژی» و «کافکا در ساحل» تحسین شده، همچنان در فهرست غایبین نوبل قرار دارد.

 

برندگان جایزه نوبل ادبیات

 

مهمترین آثار هاروکی موراکامی را اینجا ببینید.

 

پیامبر ژانر علمی-تخیلی

«اچ.جی.ولز»، نویسندۀ سرشناس آمریکایی، اغلب به عنوان «پدر داستان‌های علمی-تخیلی» شناخته می‌شود. او در داستان‌هایش ظهور فناوری‌هایی مانند هواپیما، تانک‌ها و حتی شبکه جهانی وب را پیشبینی کرده بود! علی‌رغم نامزد شدن‌های متعدد ولز برای این جایزه، نوبل ادبیات از او دور ماند.

غول‌ِ ادبیاتِ هنجارشکن و خارج از چارچوب

«ولادیمیر ناباکوف»، رمان‌نویس روسی-آمریکایی، که به‌ خاطر نثر پیچیده‌ و رمان جنجالی‌اش «لولیتا» شهرت دارد، یکی دیگر از استادان ادبیات است که هرگز جایزه نوبل دریافت نکرد. کاوش او در موضوعات پیچیده و درخشش سبکِ منحصربه‌فردش، میراث ادبی او را جاودان کرده است.

 

برندگان جایزه نوبل ادبیات

مهمترین آثار ولادیمیر ناباکوف را اینجا مشاهده کنید.

 

وقایع‌نگر زندگی آمریکایی

«فیلیپ راث» رمان‌نویس آمریکایی که به ‌خاطر کنکاش‌های صریح و بدون تظاهرش در مورد هویت آمریکایی‌ها شهرت دارد، یکی دیگر از حذفیات قابل‌توجه لیست نوبل ادبیات است. مجموعه آثار پربار او، که شامل رمانِ برنده جایزه پولیتزر «پاستورال آمریکایی» است، تأثیر عمیقی بر ادبیات معاصر آمریکا و دنیا گذاشته است.

میراثی فراتر از جوایز

جایزه نوبل ادبیات به ‌طور غیرقابل انکاری معتبر است و به رسمیت شناخته می‌شود؛ اما غیبت این نویسندگان بزرگ در فهرست برندگان آن چیزی از تأثیر آن‌ها نمی‌کاهد. آثار آن‌ها همچنان به الهام بخشیدن، به چالش کشیدن و شکل دادن دنیای ادبیات ادامه می‌دهد.

داستان‌های این نویسندگان بزرگ که هرگز جایزه نوبل ادبیات را دریافت نکردند، گواهی بر قدرت ماندگار کلمات و ایده‌هاست که می‌توانند از زمان، مکان و حتی تصمیم‌های کمیته‌های جوایز ادبی فراتر بروند.

 

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *