چرا آن چنان تر؟؛ گفتوگو با هاجر رزم پا
نام هاجر رزم پا در فضای مجازی و به ویژه اینستاگرام، بسیار شنیده میشود؛ زنی که زندگی روزانۀ خود را در پیوند با نویسندگی، با مخاطبان فراوانش به اشتراک میگذارد. او که در قالب یک بلاگر در اینستاگرام فعالیت میکند و فارغ التحصیل رشته ادبیات در دانشگاه تهران نیز هست، در سی و چهارمین نمایشگاه کتاب تهران، توانست با انتشار اولین کتابش با عنوان آن چنان تر، توجه مخاطبان ادبیات و داستان فارسی معاصر را به خود جلب کند.
آن چنان تر، مجموعه داستانی با هشت داستان کوتاه است که توسط نشر سده منتشر شده است؛ نشری که صداهای نو و سلایق تازۀ نویسندگان جوان (مانند آیدا مرادی آهنی) را به مخاطبان امروز ادبیات فارسی معرفی میکند. آن چنان تر مجموعهای است که بدون اغراق بدون هیچگونه تبلیغ خاص و به خاطر صمیمیت و لحن خودمانی و واقعگرایش توانست سیل زیادی از مخاطبان را جذب خود کند.
ما نیز برای آشنایی بیشتر با شخصیت و مسیری که منجر به خلق مجموعه داستان آن چنان تر از هاجر رزم پا به عنوان نویسندهای جوان و پرطرفدار شد، گفتوگویی برخط را با ایشان انجام دادیم و در این گفتوگو از زندگی، ریشهها و انگیزههای هاجر رزم پا پرسیدیم تا با مختصات زیسته و احوالات این نویسندۀ جوان بیشتر آشنا شویم.
از سرکار خانم رزم پا جهت توجه، همراهی و اختصاص دادن زمانی برای انجام این گفتوگو بینهایت سپاسگزاریم.
از دشتستان به مقصد قصه؛ گفتوگویی با هاجر زرم پا
سوالات آغازین ما به تولد، دوران نوجوانی و شرایط کلی و خانوادگی نویسنده اختصاص داشت. هاجر رزم پا در پاسخ اینگونه گفت:
“من در سال ۱۳۷۰ به دنیا آمدم. در دشتستان استان بوشهر. در شیراز بزرگ شدم و در دبیرستان تصمیم گرفتم ادبیات بخوانم. توی خانوادۀ ما همه یکجورهایی طبع شعر داشتند. شاید هم بهخاطر این بود که پدرم عادت داشت حرفهایش را توی تمثیل و شعر و حکایت بهمان حالی کند.
این عدم صراحت خانوادگی هر چی نداشت خوبیش این بود که از ما بچههایی ساخت که تشبیه و استعاره و اینطور چیزها را خوب میشناختند.”
این فضای تربیتی که هاجر رزمپا آن را در دوران کودکی و نوجوانی تجربه کرده بود، به نوعی آمادهسازی طبع ادبیاش برای تمرینهای نوشتن بود. نکتهسنجی و این شکل از جستوجوی معناهای استعاری، الگویی بود که در همان دوران کودکی و نوجوانی با هاجر رزم پا همراه بود. او در تکمیل این موضوع، اینطور میگوید:
“ما از توی هر کلامی دنبال معنیهای ضمنی هم میگشتیم. فکر میکنم مدل نگاه کردن من و خواهر برادرهایم به دنیا همینطوری شکل گرفت؛ توی لیوان و گلدان و گربه دنبال معنیهای دیگری هم میگردیم. اعتراف میکنم که زندگی آدم اینطوری سخت میشود ولی خب اگر تبدیلش کنی به شعر و قصه خروجیاش چیز جالبی میشود.”
در ادامۀ گفتوگویمان با هاجر رزم پا، از تحصیلات دانشگاهی او و دانشگاهش پرسیدیم:
“در دانشگاه تهران ادبیات فارسی خواندم و آن را تا فوقلیسانس ادامه دادم. بعد هم وارد بازار کار شدم.”
نویسنده در توضیح بیشتر این دوره از زندگیاش میگوید:
“توی آژانسهای تبلیغات و برندینگ و استارتآپهای برپایهی فناوری کارهای خلاقانه مثل طراحی کمپین و کپیرایتینگ کردهام. مدتی هم در حوزهی برندینگ منابعانسانی کار کردم.”
با این توضیح باید در نظر داشت که نویسنده در این سالها تجربههای شغلی متفاوت ولی یکدستی را از لحاظ مضمونی دنبال کرده است. هاجر رزم پا دربارۀ چالش کار، تحصیل و نویسندگی، با ارجاعی به دغدغهمندی خانوادهاش، میگوید:
“مادرم هرازگاهی میپرسد تصمیم نداری دکتری بخوانی؟ خیلی دلش میخواست من استاد دانشگاه بشوم. قصد ندارم دکترا بخوانم اما دارم برای ادامهی تحصیل در یک رشتهای غیر از ادبیات برنامهریزی میکنم. هرچند هنوز کاری که از آن پول در میآورم نوشتن به فارسی و ایدهپردازی است. هدف کوتاه مدتم این است که به انگلیسی قصه بنویسم. دارم قدمهای خیلی کوچکی برایش برمیدارم.”
در بخش بعدی این گفتوگو، ما به سراغ پیشزمینه و فعالیتهای قبلی هاجر رزم پا رفتیم و از نویسنده درخواست کردیم تا ما را با فعالیتهای دیگرشان و فارغ از مجموعه داستان آن چنان تر آشنا کنند:
“آن چنان تر اولین مجموعه داستان من است. قبل و بعدش توی مجلات مینوشتم، هم داستان هم جستار.”
رزم پا در سیر شکلگیری اولین اثرش و ایدۀ خلق یک مجموعه داستان اینگونه میگوید:
“ایدهام این بود که قبل از انتشار رمانم یک مجموعه داستان چاپ کنم تا دنیای ذهنیام را به مخاطبم نشان بدهم و دعوتش کنم پای قصههای مفصلتری از من بنشیند.”
او بیشتر دربارۀ فرم رمان و داستان کوتاه توضیح میدهد:
“فرم ادبی من رمان است و آنجاست که میتوانم دستودل بازانه بنویسم. داستان کوتاه برایم فرم سختتری است؛ مثل ماراتن دویدن در یک اتاق بیست متری. منظورم این است که به استقامت و ذهن قویتری نیاز دارد.”
ما در ادامۀ این قسمت، از کتاب بعدی و برنامههای آتی نویسنده در حوزه ادبیات و داستان پرسیدیم و ایشان در جواب اینگونه گفتند:
“با این همه فکر میکنم کار بعدی من هم یک مجموعه داستان کوتاه باشد. چون ایدههایی که الان سراغم میآیند و نمیشود ازشان گذشت در این قالب هستند.”
خانم رزم پا درباره مجموعه داستان آن چنان تر این مورد را اضافه کردند:
“دلم نمیخواست برای مجموعه داستان اولم تبلیغ زیادی بکنم. قبلاً هم گفتهام کار اول شبیه این است که صدایت را صاف کنی تا آمادهی حرف زدن بشوی. بیشتر مشتاق این بودم که به دست قصهخوانهای حرفهای برسد و راه خودش را باز کند. آهسته ولی پیوسته. به نظرم این اتفاق دارد میافتد و از این بابت خوشحالم.”
در بخش پایانی گفتوگو با هاجر رزم پا، انگیزه و علتهای نوشتن را جویا شدیم و ایشان در پاسخ گفتند:
“علت و انگیزهی داستان نوشتن را پرسیدهاید؛ علتش این است که من همه چیز را قصه میبینم. هر ماجرا و مکالمۀ سادهای را توی ذهنم تبدیل میکنم به قصه. اما انگیزهاش را شاید بشود گفت جاهطلبی و لذت.”
هاجر رزم پا در تشریح این جلمه افزود:
“جاهطلبی یعنی بلندپروازی برای قصه گفتن و شنونده داشتن و لذت یعنی خلق جهان و فضایی که نویسنده میتواند در آن خدا باشد. این را دوست دارم.”
چه تجربهای کوتاه در چند صفحۀ یک داستان کوتاه و چه بستر یک رمان حجیم، تجربههای جذاب و ویژۀ هاجر رزمپا مخاطبان و علاقهمندان بسیاری را برای این روزهای داستان فارسی معاصر ایران دربرداشته و آن چنان تر به عنوان اولین اثر او، شاهدی بر این استقبال کمنظیر در فضای ادبیات داستانی معاصر فارسی است.
امیدواریم گفتوگوی تیم محتوای شهر کتاب پاسداران با خانم هاجر رزم پا، نویسندۀ کتاب آن چنان تر، توانسته باشد نقطۀ شروع مناسبی برای مخاطبان تازه جهت آغاز مطالعۀ مجموعه داستان آن چنان تر و یا قدمی در تکمیل شناخت ایشان برای مخاطبان و علاقهمندان قدیمیشان باشد.
برای مشاهده و خرید اینترنتی کتاب آن چنان تر نوشتۀ هاجر رزم پا میتوانید به آرشیو کتابهای سایت شهر کتاب پاسداران مراجعه کنید.