وقتی اتفاق غم انگیزی رخ می دهد ، تیلور نمی داند کجا باید برود. همه حیوانات در این باره مطمئن هستند و جواب و استدلال قابل قبولی برای خود دارند.
مرغ می خواهد در مورد آن صحبت کند ، اما تیلور حوصله حرف زدن ندارد. خرس فکر می کند تیلور باید عصبانی شود تا لب به سخن گفتن بگشاید ، اما این نیز کاملا درست نیست. حیوانات یکی یکی سعی می کنند به تیلور بگویند که چگونه رفتار کند و یکی پس از دیگری در این راه مایوس می شوند. سپس خرگوش می رسد. تمام کاری که خرگوش انجام می دهد گوش دادن است. بله درست شنیدید. گوش دادن! که فقط همان چیزی است که تیلور به آن نیاز دارد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.