غوغای بزرگ ادبیات معاصر آمریکا؛ معرفی کتاب ناطور دشت
رمان ناطور دشت نوشته جی دی سلینجر را شاید بتوان یکی از مهمترین کتابهای تاریخ ادبیات آمریکا و ادبیات داستانی معاصر این ملت دانست. این کتاب از زمانی که توسط مخاطبان عمومی و منتقدان شناخته شد، به قدری مورد توجه و نظر قرار گرفت که در برنامهها و واحدهای درسی دورههای ادبیات دبیرستان و کالج در سراسر ایالات متحده گنجانده شده است و به شاهکاری «کلاسیک» ادبیات مدرن آمریکا تبدیل شده است.
این کتاب که برای اولین بار در ایران توسط احمد کریمی و نشر امیرکبیر برای مخاطب فارسیزبان منتشر شد، تا کنون به زبان و لحن نه مترجم ایرانی دیگر نیز برگردانده شده است. به تازگی، محمد ترک تتاری در همکاری با نشر چشمه ترچمهای جدید از این کتاب منتشر کرده است.
روایت رِندِ نوجوانی و عصیان؛ درباره کتاب ناطور دشت
داستان کتاب ناطور دشت شرح یک روایت اول شخص است که توسط قهرمان داستان، هولدن کالفیلد شانزده ساله، یک پسر نوجوان ناراضی که به تازگی از مدرسه خود و به دلیل عملکرد ضعیف تحصیلی اخراج شده است، روایت میشود.
رمان ناطور دشت جریان داستانیاش را در تجربیات هولدن کالفیلد در شهر نیویورک، طی چند روز پس از ترک مدرسهاش و قبل از اینکه به خانه برود تا با والدینش روبرو شود، بیان میکند. هولدن در طول سفر خود با شخصیتهای مختلف ارتباط برقرار میکند و به خواننده بینشی از شخصیت پیچیدهاش و مضامین رمان میدهد.
هولدن کالفیلد یکی از جریانسازترین و مهمترین شخصیتهای ادبی است که برای نسلهای متمادی نوستالژیک شده است و ریشههای این امر را میتوان در ویژگیهای بسیاری دید. یکی از آنها که به خود هولدن کالفیلد بازمیگردد، ژرفای تضادی است که همزمان که قابلیت همدلی دارد، وجوهی رمزآلود از رفتار این شخصیت را هم در خود دارد.
ویژگی لحن و صدای هولدن کالفیلد در ناطور دشت، محاورهای بودن و سبکی است که اطلاعات و آگاهی جامعی را برای نوجوانان نسلهای مختلف به ارمغان میآورد که از اعتبار بینهایتی بهره میبرد. آشفتگی درونی هولدن و حساسیت او به هنگام دست و پنجه نرم کردن با مفاهیمی مانند بیگناهی، اصالت، و صدایی نو که در دنیای بزرگسالان فهم میکند، قابل لمس است.
مضامین و محتوای کتاب ناطور دشت
کتاب ناطور دشت به درون مایههای ازخودبیگانگی نوجوانان و از دست رفتن معصومیت کودکانه انسانیِ در گذار از کودکی و نوجوانی به بزرگسالی میپردازد. جی دی سلینجر جوهر اضطراب نوجوانی و مبارزه بین نیاز به ارتباط و میل به انزوا را به تصویر میکشد. خود عنوان کتاب، ناطور دشت، استعارهای است که از تفسیر نادرست هولدن کالفیلد از شعر رابرت برنز گرفته شده است، که نشاندهنده تمایل مؤلف به محافظت از کودکان در برابر گرفتار آمدن در رخوت و سراشیبیِ روانی دوران بزرگسالی است.
ساختار روایت در ناطور دشت، نقش بهسزایی در انتقال مضامین رمان دارد. استفاده سلینجر از نمادگرایی، مانند کلاه شکار قرمز و موزه تاریخ طبیعی، درک خوانندگان را از درگیریهای ذهنی هولدن کالفیلد عمیقتر میکند. زبان مورد استفاده و انتخاب صرف و نحو خاص و عامدانه سلینجر، از تکرار و انحراف برای تقلید از الگوهای ذهن آشفته یک شخصیت نوجوان استفاده میکند.
منتقدان اغلب سلینجر را به خاطر سبک نوشتاری منحصر به فرد و تأثیرگذارش که ردی ماندگار بر ادبیات آمریکا گذاشته، تحسین کردهاند. ناطور دشت اثری مهم است که به دلیل تصویری معتبر از سرخوردگی و شورش نوجوانان، با نسلهای مختلف خوانندگان ارتباط برقرار میکند. با این حال، این رمان همچنین به دلیل استفاده آزادانه از زبان معیار و خیابانی (مانند ناسزاگوییها و امثالهم) و نیز تأثیر منفی درکشده بر خوانندگان جوان که منجر به سانسور گاهبهگاه و حذف محتوای ناطور دشت از برنامههای درسی مدرسه میشود، با انتقاداتی مواجه شده است.
درباره جی دی سلینجر، نویسنده کتاب ناطور دشت
جی دی سلینجر با نام کامل جروم دیوید سلینجر است که در یکم ژانویه سال ۱۹۱۹ به دنیا آمد و به عنوان یک رمان نویس، داستان نویس، نمایشنامه نویس و مقاله نویس آمریکایی شناخته میشود. او بیشتر به خاطر رمانی که در سال ۱۹۵۱ با عنوان ناطور دشت نوشته است، شناخته میشود. کتاب ناطور دشت، هنوز هم یکی از جنجالیترین و بحثبرانگیزترین آثار ادبیات آمریکا به شما میآید.
سلینجر که در منهتن نیویورک به دنیا آمد، در خانوادهای مرفه با پیشینهای ادبی بزرگ شد. پدرش شریک یک آژانس ادبی موفق و مادرش نمایشنامه نویس بود. سلینجر از سنین پایین شروع به نوشتن کرد و اولین داستان کوتاه خود را با نام مردم جوان در نوزده سالگی در مجلهای ادبی منتشر کرد.
در طول جنگ جهانی دوم، سلینجر در ارتش ایالات متحده خدمت کرد و در اروپا مستقر شد و در آنجا شاهد وحشت بیپایان جنگ بود. تجربیات او در این دوران، بعداً بر فرآیند نوشتن او تأثیر گذاشت و به ویژه کاوش او را بر موضوعاتی مانند بیگانگی، هویت و جستجوی اصالت متمرکزتر کرد.
کتاب ناطور دشت مشهورترین اثر جی دی سلینجر است که در بین منتقدان ادبی و مخاطبان عام مورد توجه و اقبال وسیعی قرار گرفت اما از دیگر آثار برجسته سلینجر میتوان به مجموعه داستاهای کوتاهی مانند دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم، نه داستان (۱۹۵۳)، فرانی و زویی (۱۹۶۱) و جنگل واژگون (۱۹۴۷) اشاره کرد.
سلینجر در سالهای آخر زندگیاش تبدیل به فردی گوشهگیر شد و از زندگی عمومی و صحنه ادبی کنارهگیری کرد. او پس از دهه شصت میلادی، آثار بسیار کمی منتشر کرد و سرانجام در ۲۷ ژانویه ۲۰۱۰، در کورنیش، نیوهمپشایر درگذشت و میراثی پیشگامانه برای نسلهای بعد به جا گذاشت که تاثیرگذاری آن همچنان در قالبهای مختلف به حیات خود ادامه میدهد.
سخن پایانی درباره کتاب ناطور دشت
ناطور دشت همچنان که رمانی عمیق و حتی تلخ محسوب میشود، پیچیدگیهای دوران بلوغ را بررسی می-کند. تصویر سلینجر از هولدن کالفیلد به عنوان نمادی از سرپیچی و عصیان نوجوانان، همچنان خوانندگان را مجذوب خود میکند و آن را به یک اثر ادبی با مضامینی بدون تاریخ مصرف و خوانش، تبدیل میکند.
اگرچه داستان کتاب ناطور دشت ممکن است هیچ راهحل روشنی برای عبور از پیچیدگیهای دوران نوجوانی ارائه نکند، اما جذابیت ماندگارش در توانایی برانگیختن نیاز به تفکر و بحث درباره بخشهای کمیافتهتر تجربیات انسانی نهفته است.
خواه خواننده و مخاطب کتاب ناطر دشت با شخصیت هولدن کالفیلد همذات پنداری میکند و خواه او را واجد صافتی نظیر خودپسند و امثالهم ببیند، بیشک کتاب ناطور دشت را باید کتابی دانست که نیازمند تفکر و تأمل است و دریچهای به چالشهای نوجوانی ارائه میدهد که امروزه به همان اندازه که در زمان انتشارش مرتبط هستند، قابل بازیابی میباشند.
بخشی از کتاب ناطور دشت:
حالا که راستی راستی میخواهی ماجرا را بشنوی، لابد همین اول کار میخواهی بدانی کجا به دنیا آمدهام، کودکی نکبتیام چهطور گذشته، چه میدانم پدر و مادرم قبل از من چه کار میکردند و از این دست خزعبلات دیوید کاپرفیلدی، اما راستش را بخواهی، حال و حوصلهی تعریف کردن اینجور چیزها را ندارم. اولاً که این خزعبلات حوصلهم را سر میبرند، بعدش هم اگر به گوش پدر و مادرم برسد راجع به زندگی خصوصیشان چیزی برای کسی تعریف کردهام، طوری آتشی میشوند که دوبار هم کاردشان بزنی باز خونشان در نمیآید.
خیلی حساساند، مخصوصاً پدرم. آدمهای خوبیاند، حرفی توش نیست، اما خب زود بهشان بر میخورد. تازه قرار نیست بنشینم سیر تا پیاز زندگی نکبتیام یا چیزی توی این مایهها را تعریف کنم. فقط ماجرای همین بلاهایی را میگویم که حول و حوش کریسمس پارسال سرم آمد، قبل از اینکه اوضاعم بیریخت بشود و مجبور بشوم بیایم اینجا و استراحت کنم.
یعنی همین چیزهایی که برای دی. بی. تعریف کردم، برادرم را میگویم. تو هالیوود است. فاصلهای با این خرابشده ندارد و تقریباً هر آخر هفته میآید و سری میزند. وقتی از شر اینجا خلاص بشوم، که احتمالاً یک ماه دیگر باشد، قرار است با ماشین او برگردیم خانه…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.