خاطرات یک بچه چلمن «روزهای سگی سگی» 4:
من دوست دارم تعطیلات تابستانم را این طوری بگذرانم، چراغ ها را خاموش کنم، پرده ها را بکشم، جلوی تلویزیون بنشینم و پلی استیشن بازی کنم! از بخت لاکردار من، برداشت مامان از یک تعطیلات تابستانی خوب صد و هشتاد درجه با برداشت من فرق دارد. مامان گرگ تصویری از “کنار هم بودن خانواده” در ذهن دارد که چندان جالب به نظر نمی رسد. اما چیز کاملا جدیدی به خانواده ی هفلی دارد اضافه میشود که باید با آن حسابی دست و پنجه نرم کرد. انگار گرگ دیگر از سکه افتاده است. اوضاع حسابی خراب است..
کتاب خاطرات یک بچه ی چلمن ، دفترچه خاطرات نوجوانی جسور و شیطان به نام گریگوری هفلی است که با شیطنت های جذاب و خواندنی خود به مواجهه با دنیای اطراف خود و آتمسفر نوجوانی می پردازد . گریگوری پسری نوجوان و بازیگوش است . او بنا به پیشنهاد مادرش رویدادهای روزانه اش را در طول سال تحصیلی در سالنامه ای که مادرش برای او تهیه کرده ، یادداشت می کند . او علاقه ای به مدرسه و درس خواندن ندارد . منافع خود را به منافع دیگران ترجیح می دهد و برای رسیدن به آن در برابر همکلاسی ها و برادرش از هیچ بدجنسی و خباثتی روی گردان نیست . اما از این شیوه ها راه به جایی نمی برد . داستان واقع گرا و تصویری کتاب خاطرات یک بچه ی چلمن ماجرای بد بیاری ها ، زرنگی و دسته گل هایی است که یک کودک واقعی به آب می دهد . گریگوری شخصیت داستان است که خاطرات خود از مدرسه و همکلاسی هایش را در دفتر خاطراتش می نویسد و بیان می کند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.