وجه مشخصه ی داستان های گوگول سادگی قصه نویسی، ویژگی قومی، امانت محض نسبت به زندگی، و بکر بودن و سرزندگی خنده آور آن هاست که همیشه تحت تأثیر احساس عمیق غم و دلتنگی قرار می گیرد. همه ی این ویژگی ها یک منبع دارند: گوگول شاعر است، شاعر زندگی حقیقی.
اولین تأثیری که هر یک از قصه های گوگول بر خواننده می گذارد این است که با خود بگوید: «چقدر همه ی این ها ساده، عادی، طبیعی، و حقیقی است، و درعین حال چقدر بکر و تازه.» این سادگی قصه نویسی، این صراحت لهجه، این پرهیز از نمایش پردازی، این پیش پاافتادگی و معمولی بودن اتفاقات قصه ها، علائم حقیقی و قطعی خلاقیت هستند: این شعری حقیقی است، شعر زندگی خود ماست.
تقریباً همه ی قصه های گوگول کمدی های سرگرم کننده ای هستند که با هیچ و پوچ شروع می شوند، با هیچ و پوچ ادامه می یابند، و به اشک ختم می شوند، و در پایان، زندگی نام می گیرند. قصه هایش همگی همین طورند: اولش سرگرم کننده، سپس غم! زندگی خود ما هم چنین است: اولش سرگرم کننده، و بعد غم. چقدر شعر، چقدر فلسفه، و چقدر حقیقت در این جا نهفته است!
قسمتی از متن کتاب:
دنیای ما چه دنیای شگفتی است! سرنوشت چه بازیهای عجیب و رازهای ناگشودهای دارد! آیا ما هرگز به آرزوهایمان دست مییابیم؟
آیا ما هرگز آنچه را که تمام تلاشمان وقفش میشود فرا چنگ میآوریم؟
در این دنیا همه ی اتفاقات مسیری وارونه دارند. دست تقدیر به یک نفر یک جفت اسب زیبا میبخشد، و او با بی تفاوتی آنها را سوار میشود و نسبت به زیباییشان کاملاً بیاعتناست، درحالیکه فرد دیگری که قلبش در آتش عشق به اسبها میسوزد، مجبور است پیاده راه برود و خود را تنها با به صدا درآوردنِ زبانش هنگام تماشای اسبهایی که میگذرند، اقناع کند. یکی آشپزیِ فوقالعاده دارد، اما افسوس دهانش آنقدر کوچک است که حتی دو لقمه گوشت را نمیتواند تویش جا بدهد، و دیگری دهانی به بزرگی گنبد ستاد فرماندهی ارتش دارد، اما افسوس مجبور است فقط با نوعی غذای سیبزمینی آلمانی بسازد. راستی که سرنوشت چه بازیهای عجیبی دارد!
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.