خاطرات یک بچه چلمن «زدن به سیم آخر» 12:
فشار روی گرگ هفلی طاقت فرساست. مادرش فکر می کند بازی های کامپیوتری خیلی از توان ذهنی اش را گرفته و به همین دلیل او را مجبور کرده که کنسول بازی را زمین بگذارد و روی خلاق خود را نشان دهد. در همین جریان ها او یک بسته پاستیل کرمی پیدا می کند و فکری در سرش جرقه می زند: با ساختن یک فیلم ترسناک خواسته ی مامان را در زمینه خلاقیت برآورده می کند… آیا او با ساختن این فیلم مشهور و ثروتمند خواهد شد؟ یا این که زدن به سیم آخر در این ماجرا، شرایط او را بدتر از قبل می کند..
کتاب خاطرات یک بچه ی چلمن ، دفترچه خاطرات نوجوانی جسور و شیطان به نام گریگوری هفلی است که با شیطنت های جذاب و خواندنی خود به مواجهه با دنیای اطراف خود و آتمسفر نوجوانی می پردازد . گریگوری پسری نوجوان و بازیگوش است . او بنا به پیشنهاد مادرش رویدادهای روزانه اش را در طول سال تحصیلی در سالنامه ای که مادرش برای او تهیه کرده ، یادداشت می کند . او علاقه ای به مدرسه و درس خواندن ندارد . منافع خود را به منافع دیگران ترجیح می دهد و برای رسیدن به آن در برابر همکلاسی ها و برادرش از هیچ بدجنسی و خباثتی روی گردان نیست . اما از این شیوه ها راه به جایی نمی برد . داستان واقع گرا و تصویری کتاب خاطرات یک بچه ی چلمن ماجرای بد بیاری ها ، زرنگی و دسته گل هایی است که یک کودک واقعی به آب می دهد . گریگوری شخصیت داستان است که خاطرات خود از مدرسه و همکلاسی هایش را در دفتر خاطراتش می نویسد و بیان می کند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.