جرونیمو استیلتن، نویسنده در جزیرهی ماکاموشی، شهر نیوموشسیتی متولد شد. کودک که بود، خانوادهی استیلتُن او را به موشخواندگی پذیرفتند و در همین شهر بزرگ شد و به دانشگاه رفت. جرونیمو نویسندهای سرشناس است، همینطور روزنامهنگار و مدیرمسئول انتشارات استیلتُن و سردبیر «جریدهی جوندگان»، مشهورترین روزنامهی جزیره.
آقای استیلتُن مرتب در پی ماجراجوییهای تازه است تا برای کتابهایش قصههای هیجانانگیز دستوپا کند. خودش که میگوید کمی بزدلموش است، ولی همیشه آخرِ هر ماجرایی اوست که قهرمان میشود. جرونیمو استیلتُن تا معما را حل نکند، از پا نمینشیند. چیزهایی که شاید دلتان بخواهد دربار هی جرونیمو بدانید: از هالووین متنفر است. به دارچین حساسیت دارد، سفر که میرود موشگیجه میگیرد، توی دنیا بیشتر از هر چیزی از گربهها میترسد و عاشق و شیدای آدامسِ پنیری است.
1.چشم زمردین، جواهر گمشده:
باز هم دیرم شد!
«پفک پنیری به دادم برس!» ساعت نُه صبح بود و من، جرونیمو استیلتُن، دوباره دیر میرسیدم سرِ کار! در کمتر از یک دقیقه، از تختخواب قِل خوردم پایین و در کمتر از دو دقیقه، لباس پوشیدم. درست است که موش سحرخیزی نیستم، ولی توی آمادهشدن خیلی تروفرزم.
همانطور که دندانهایم را با خمیردندانی با طعم پنیر چدار مسواک میزدم، زیر لب غُرغُر کردم: «لعنت به هر چی پنیر کپکزدهست! از صبحهای شنبه متنفرم!» بعدش تیز از پلهها دویدم پایین، پایم گیر کرد به دُمم و از آنبالا قِل خوردم و افتادم…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.