“جرونیمو استیلتن، نویسنده در جزیرهی ماکاموشی، شهر نیوموشسیتی متولد شد. کودک که بود، خانوادهی استیلتُن او را به موشخواندگی پذیرفتند و در همین شهر بزرگ شد و به دانشگاه رفت. جرونیمو نویسندهای سرشناس است، همینطور روزنامهنگار و مدیرمسئول انتشارات استیلتُن و سردبیر «جریدهی جوندگان»، مشهورترین روزنامهی جزیره.
آقای استیلتُن مرتب در پی ماجراجوییهای تازه است تا برای کتابهایش قصههای هیجانانگیز دستوپا کند. خودش که میگوید کمی بزدلموش است، ولی همیشه آخرِ هر ماجرایی اوست که قهرمان میشود. جرونیمو استیلتُن تا معما را حل نکند، از پا نمینشیند. چیزهایی که شاید دلتان بخواهد دربار هی جرونیمو بدانید: از هالووین متنفر است. به دارچین حساسیت دارد، سفر که میرود موشگیجه میگیرد، توی دنیا بیشتر از هر چیزی از گربهها میترسد و عاشق و شیدای آدامسِ پنیری است.
- پیتزای داغ برای کُنتِ اشرافزاده:
چند ثانیه بعد زنگ زدم به خواهرم، تِهآ. گفتم: «همینالان تراپولا بهم زنگ زد. فکر کنم توی دردسر افتاده.»
خواهرم جیر کرد: «من رو از خواب ناز بیدار کردی که همین رو بهم بگی؟ داشتم یه رؤیای محشر میدیدم ها! خواب میدیدم توی یه قایق تفریحی بزرگ عروسی گرفتم. نذاشتی ببینم داماد خوششانس کیه.»
از جملهی آخری خیلی تعجب نکردم. آخر خواهرم از تعداد پنیرهایی که من توی یخچال کَتوگُندهام دارم هم بیشتر خواستگار دارد!
ادامه دادم: «گوش کن تِهآ! تراپولا داشت از سرزمین موشهای خونآشام زنگ میزد!»
تِهآ جیر کشید: …”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.