پرنتیس تاون شبیه شهرهای دیگر نیست. همه می توانند فکرهای یکدیگر را بشنوند؛ فکرهایی که همچون جریانی فراگیر و بی پایان از «صدا» در اطرافشان جاری است. در این شهر، که حریم خصوصی در آن معنا ندارد، رازی هولناک وجود دارد و تاد، که یک ماه بیشتر نمانده مرد شود، باید برای نجات جان خود از شهر فرار کند.
حال، وقتی تک تک فکرهایی که در سر داری به گوش تعقیب کنندگانت می رسد، چطور می توانی فرار کنی؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.