فرمانده صبح زود سربازها را بیدار کرد.
داد زد: «برپا!» و چند تیر هوایی شلیک کرد.
فرمانده گفت:« به جای خود! آماده!»
آن ها سوار ماشین های نظامی شدند. توی گرد و خاک با سرعت به راه افتادند.
ابتدای جنگل از ماشین ها پیاده شدند. از میان درخت ها و دره ها گذشتند. صدای گلوله ها به گوش رسید.
فرمانده سربازان را جمع کرد و دستورهای لازم را به آنها داد. آن ها از آنجا تا کنار سنگرها سینه خیز رفتند.
مرز کشور آن ها از میان جنگل می گذشت.
دشمن سه ردیف از درخت ها را بریده بود و پشتشان سنگر گرفته بود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.