مجموعه داستانی خواندنی از آدمهای عادی؛ معرفی کتاب آن چنان تر
کتاب آن چنان تر مجموعه داستان کوتاهی به قلم هاجر رزم پا، نویسنده 32 ساله بوشهری است. آن چنان تر جزو پرفروشترین و پرمخاطبترین عناوین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بود. این کتاب که در واقع اولین اثر نویسنده آن، هاجر رزم پا بوده، در ۱۷۰ صفحه و توسط نشر سده منتشر شده است.
داستان به مثابه موقعیتی عام اما تکرارنشدنی؛ درباره موضوع و محتوای کتاب آن چنان تر
کتاب آن چنانتر شامل هشت داستان است که در فضایی امروزی و معاصر و در حجمی کم به صورت موجز برای مخاطب روایت میشوند. نام این داستانها به ترتیب عبارت است: پاریس کوچولو، ملاقات، خانه خلوت، مامان شیشهای، خردهریزهای فلزی، من، بودم، آن چنان تر و یک لکه روی سطح استیل.
محتوا و مضمون این داستانها عموماً در برههها و لحظاتی ویژه به انضمام خلق دوراهیها و تصمیمگیریهای چالشبرانگیز شخصیتها خلاصه میشود. این موضوع در کنار پرداخت واقعگرایانه رزمپا حال و هوایی مجذوبکننده برای مخاطب امروزی داستان فارسی پدید میآورد.
او ایدهها و آدمهایش را از مواجهات رزومره و دایره ارتباطی وسیعش به دست میآورد. سوژههایی مانند زنی مسن که دهان به اعتراف گناهی گشوده، مردی مبتلا به دیابت که در طول یک روایت چند صفهای از داستان، یک پایش را از دست میدهد، یک ساقی که کسی دیگر از او خبر ندارد، همگی این گزاره را تأیید میکنند که نویسنده قصد داشته تا بدون خلق یک قهرمان بزرگ یا تدارک لحظات و کنشهایی قهرمانانه، داستان را پیش ببرد.
نویسنده به سراغ آدمهای معمولی رفته و به شرح مشکلات معمولی میپردازد اما جنسی از شخصیت را میبینیم که سطح تحملش ویژه نیست و به راحتی در مقابل این مشکلات، سرخم میکند. این شخصیتها را میتوان به نوعی،آدمهای دمگذران و در لحظه نیز دانست. به طوری که اصلاً توانایی آن را ندارند که دو یا سه ماه آیندهشان را تجسم کنند.
در داستان ملاقات که توانست نظر داوران مسابقات داستاننویسی مجله ادبی سان را جلب کند و برنده جایزه شود، با داستان پسر کوچکی روبرو میشویم که به واسطه حرفهای بچههای محل، متوجه زنده بودن پدر و دروغ مادرش در طول سالها در این باره میشود. این کودک به عنوان شخصیت اصلی، ناگهان باید با این واقعیت کنار بیاید. البته این آگاهی و مواجهه با واقعیتها مخدوششده و پنهانی را نباید همواره در یک تلخی و غم معنی کرد.
لازم است که به عدم وجود نوعی از شخصیتها در داستانهای رزمپا نیز اشاره کنیم که جهت روایت را به سمت پایانهایی رمانتیک برده و یا به شکلی تصادفی و ناگهانی همه مشکلات را حل میکنند. رزمپا، گاهی بهکمک توصیف مستقیم و نیز دیالوگهای درونی شخصیتها، ما را به روشنی و با وضوح در جملات و عبارات، با اتمسفر داستانی آشنا میکند.
نویسنده در هر داستان از این مجموعه به سراغ شخصیتها و فضای متفاوتی میرود و این را میتوان در داستان مامان شیشهای به خوبی دید. با اینکه در داستانهای آن چنان تر آدمهایی را میبینیم که زندگی و زیست راحتی ندارند، میزان درگیری و آمیختگی ما با آن سختی و مسائل، تنگاتنگ نیست.
توصیفهای منحصربهفرد، مکانهای غریب و عادتهای عجیب شخصیتها باعث میشوند تا آن چنان تر تا واپسین لحظات خود، خواندنی باشد.
آن چنان تر جزو کتابهای پرفروش سی و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران است و تا به حال نیز بارها تجدیدچاپ شده است.
فضای مجازی، ارتباطات و نوشتن در میانه؛ درباره هاجر رزمپا
هاجر رزمپا متولد سال 1370 در دشتستان بوشهر است. او که در شهر شیراز بزرگ شده، در دوره متوسطه دست به انتخاب رشته ادبیات میزند که البته باید آن را متأثر از فضای خانه و خانواده او دانست. تحصیلات دانشگاهی هاجر رزمپا در رشته ادبیات فارسی و در دانشگاه تهران بود. او این رشته را تا مقطع فوق لیسانس دنبال کرد و پس از آن وارد دنیای کار و بازار کار شد.
این دوره را برای زندگی هاجر رزمپا را باید تلفیقی از همان تمایلات و فضاهای دوران کودکی و نوجوانی دانست که با تلاقیهای زندگی روزمره در فضاهای کاری پویا همراه شد. او در این سالها تجربههای شغلی متفاوت ولی یکدستی را از لحاظ مضمونی دنبال کرد که از این مشاغل و تجربیات میتوان به فعالیت در آژانسهای تبلیغات و برندینگ و همچنین استارتآپهایی برپایه فناوری و کارهای خلاقانه مثل طراحی کمپین و کپیرایتینگ و کار در حوزه برندینگ منابع انسانی اشاره کرد.
قبل از نوشتن مجموعه داستان آن چنان تر، هاجر رزمپا تجربه نوشتن و به اشتراک گذاشتن مطالبی از جمله داستانها و جستارهایی را در مجلات و نشریات مختلف داشته است. مدیوم مورد علاقه رزمپا رمان است و انتشار مجموع داستان آن چنان تر را معرفی پرسونای ادبی و شیوه داستانگوییاش به مخاطبان میداند تا در گام بعدی بتوانند در آینده بتوانند در تجربهای مفصلتر و با صفحات بیشتر همراه او باشند.
برای مشاهده مطالب بیشتر مانند گفتوگوی اختصاصی تیم محتوای شهر کتاب پاسداران با هاجر رزمپا و بیوگرافی این نویسنده، میتونید روی هر عنوان کلیک کنید.
بخشی از کتاب آن چنان تر
“آماده دعوا بودم، عین بوکسور بازنشستهای که هرچند سالهاست تمرین نکرده و دور بوده از رینگ اما کافی است اراده کند برود دستکشهایش را دست کند تا ثابت کند هنوز پرزور است و از کندهاش دود بلند میشود…”
“همیشه اختلاف داشتیم. دعوا از اولین شب زندگی مشترکمان شروع شد. ده تا از همکلاسیهای سوده و سه تا از مهندسهای شرکت را از محضر برده بودیم رستوران تا شاهد پیوندمان باشند. یکی از همکارهایم که نوشابهی بقیه را پر میکرد مرتب میزد روی شانه سوده و میگفت: «پنجاه سال اولش سخته. اما این متاع که اسمش آنچنانتره قابل تحمل میکندش.»”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.