ای که چون شبح سیالی در برابر چشمانم فروزان بودی و بعد از این مرا در پیشگاه مرگ و زندگی تنها رها می کنی. از من مرنج، از من مرنج که گاهی فریبت می دادم و دروغ می گفتم، شاید اگر تو نیز جای من بودی، چنین می کردی. من با تمام وجودم دوستت داشتم و از صمیم قلبم عشق و دوستی ات را می خواستم.
می دانی حتا تصور همراهی و همدردی تو در روزهای سختم پشتوانه بزرگ من بود.
آخرین درود و بدرود نثار تو و این نصیحت صادقانه را از من بپذیر: مرا فراموش کن همچنانی که من اکنون و برای همیشه فراموشت خواهم کرد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.