كتاب

روز حافظ شیرازی | بزرگداشت یک عارفِ عاشق

شیرازی14

 

روز حافظ شیرازی؛ پناهی بی‌نهایت برای دوستداران شعر

 

حافظ شیرازی

 

خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی متولد سال ۷۲۷ هجری قمری مشهور به لِسانُ‌الْغِیْب، تَرجُمانُ الْاَسرار، لِسانُ‌الْعُرَفا و ناظِمُ‌الاُولیاء و متخلص به حافظ، شاعری فارسی‌زبان بود که بیشتر به واسطۀ غزل‌هایش شناخته می‌شود. گفته می‌شود که سبک زبانی حافظ متأثر از خواجوی کرمانی است.

 

حافظ شیرازی را به روایت بسیاری از منتقدان و متخصصان ادبیات، مهم‌ترین ادبیان اثرگذار بر شاعران فارسی‌زبان پس از خود می‌دانند. این قدرت کلام و اهمیت آثار باعث شد تا در سده‌های هجدهم و نوزدهم میلادی اشعار حافظ را به زبان‌های اروپایی ترجمه کنند و نامش به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یابد.

 

هر سال در ۲۰ مهر ماه، بزرگداشتی را برای حافظ در آرامگاهش در شهر شیراز برگزار می‌کنند. در این مراسم سالانه، شاهد حضور پژوهشگرانی و علاقه‌مندانی از سراسر دنیا هستیم. در تقویم رسمی ایران، این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.

 

حافظ شیرازی

 

در این مطلب ما به مناسبت روز حافظ، با اشاره به نکاتی از جمله زندگی، ویژگی‌های شعر حافظ و اشاره بهتعدادی از کتاب‌هایی درباره شخصیت و شعر او، سعی می‌کنیم تا به سهم خود قدمی در گرامیداشت این چهرۀ فرهنگی جاودانه برداریم.

 

او که تنها شعر نسرود؛ مروری بر زندگی و زمانه حافط شیرازی

 

حافظ شیرازی

 

گفته می‌شود که حافظ شیرازی در دوران نوجوانی و آغاز جوانی به شاگردی در حرفه‌های مختلف مشغول بوده و از نسخه‌های خطّی رونوشت‌هایی را تهیه می‌کرده. اطلاع ما از تحصیل و تدریس حافظ شیرازی فقط از اشاره‌های خودش در شعرها و نیز مقدّمه‌ای است که محمّد گلندام در نهایت اختصار نوشته است و در کتاب حافظ ناشنیده پند به همت ایرج پزشک‌زاد منتشر شده است.

 

آوازۀ حافظ شیرازی باعث شد تا حاکمان سرزمین‌های مختلف برایش مجالس مختلفی برپاکنند. حافظ شیرازی در طول زندگی‌اش با بسیاری از سلاطین و بزرگان تعامل داشت و علاوه بر آن با اهل علم و ادب هم آمد و رفتی داشت و به احوال صوفیان و درویشان زمانش نیز آگاه بود. با تمام این حضورها و نشست و برخاست‌ها، حافظ شیرازی در هیچ‌یک از این گروه‌ها به طور مطلق جای نگرفت.

 

در مضامین حافظُ هیچ چیز بیشتر از عوام‌فریبی و ریاکاری مذمت نمی‌شود و او همیشه به اهل تظاهر در اشعارش اشاره داشته است. مکتب حافظ شیرازی رندی است و رند و رندی اساسی‌ترین اصطلاح در شعر و جهان‌بینی حافظ است. به همین خاطر نیز هست که شناخت رندی مرادف است با درک و فهم جهان‌بینی، اندیشه و هنر حافظ شیرازی. رندی، در نگاه حافظ را می‌توان ساختاری روشنفکرانه و فلسفی تلقی کرد و رند متفکر و روشنگر، شاید بیش از هر شخصیت نوعی دیگری در دیوان اشعار دیده می‌شود.

 

رند در این نظام، حامل و نگهدارندۀ پیام حافظ شیرازی است. صاحب‌نظران غالباً در این موضوع هم‌نظرند که حافظ شیرازی، غزل فارسی را به اوج خود رسانده است و شاید مجموعه‌ای بهترین اشعار را در حوزه غزل را به ادبیات کلاسیک فارسی افزود.

 

در بررسی شعر حافظ شیرازی باید به سه زمینۀ عاشقانه و عارفانه و مدح اشاره داشت. حافظ‌پژوهان برجسته‌ترین ویژگی سبک غزل حافظ شیرازی را در قالب اصطلاحی با عنوان پریشانی ذکر کرده‌اند. این اصطلاح را می‌توان در استقلال و عدم ارتباط ظاهری ابیات معنی کرد؛ هر بیت موضوعی جداگانه را بیان می‌کند.

 

حافظ شیرازی

 

حافظ با تحولات مدام در صور خیال شعر فارسی و مایگان، سبب می‌شود تا تصور شود که موضوع شعرش پیوسته تغییر می‌کند، درحالی‌که کلیدواژه‌های بنیادین همواره در اشعار او حاضرند. برای تفسیر، کشف و تحلیل درست غزل حافظ باید مرز ظریف میان مطالب بیان‌شده و روش‌های مختلف بیان آن موضوع را در نظر گرفت.

 

در تأثیرپذیری حافظ شیرازی از نص قرآن شک و شبهه‌ای نیست. کار حافظ در غزل، که در واقع سرودن ابیاتی مستقل در معنی است، تحت تأثیر سبک بیانی وکلامی قرآن می‌باشد. حافظ شیرازی در این ظرف، محتواهایی از جمله فرهنگ باستانی ایران را با دین، کلام، فلسفه و عرفان پیوند زد و در شعرش مطرح کرد.

 

او عناصر جهان‌بینی‌اش را مدیون کار فردوسی، خیام، سنایی، عراقی، عطار و مولوی است. بهاالدین خرمشاهی، حافظ را متأثر از ۲۵ شاعر فارسی زبان می‌داند. این اثرات هم جنبه‌های لفظی و هم وجوه مضمونی دارند. البته باید اذعان داشت که سبک و شیوۀ حافظ شیرازی، علاوه بر شاعران روزگاران پس از او، بر شاعران دوران خودش نیز اثر گذاشت.

 

حافظ شیرازی

 

شعر حافظ در زمان زندگی‌اش به سرزمین‌هایی از جمله شبه‌قارۀ هند راه یافت و شاعران آن سرزمین‌ها کوشیدند تا ویژگی‌های شعر حافظ شیرازی را به کار گیرند و مانند او مضامین عاشقانه و عارفانه را با صنایع و آرایه‌های ادبی در آثارشان مورد پرداخت قرار دهند. لازم به ذکر است که حافظ در حوزۀ زبان و ادب عربی، بیشترین تأثیر ممکن را پس از خیام داشته است.

 

برای مطالعه بیوگرافی و زندگینامه حافظ به زبان انگلیسی، اینجا را کلیک کنید.

 

در مبدآ و معاد شعر؛ دانایی و غزل در دیوان حافظ شیرازی

 

حافظ شیرازی

 

حافظ در همۀ ابعاد ویژه است و بیش از مفهوم هر وجه پیش می‌رود؛ علی دشتی در کتاب کاخ ابداع دربارۀ نسبت دانایی و شعر حافظ چنین می‌گوید:

 

“نخستین گام بسوی دانایی و روشن بینی دانستن این حقیقت است که شخص چیزی نمی‌داند. حافظ گویی بدین مرحله رسیده و متوجه شده است که نه از حفظ داشتن قرآن و خواندن آن به چهارده روایت، نه اطلاع بر فلسفه مشائی ارسطو و اشراق، افلاطونی هیچکدام بد و کمکی نمی‌رساند. دانایی در هر زمینه فراهم نمی‌شود؛ وجود صانع، کیفیت آفرینش، علت غائی خلقت، آیا جهان هستی نبوده و هست شده، یا چون اثر لاینفک ذات خالق همیشه بوده نهایت در تغییر و تبدل مستمر است.

 

این سقف ساده پر نقش و نگار از کی و برای چه پدید آمد، این اجرام گوناگون سماوی چه کاری در پیش دارند. چرا برخی پیوسته در حرکت و برخی جاویدان ساکن و آرامند. پرسشهایی از این مقوله پیوسته فکر بشر را به خود مشغول داشته است و با آنکه حکمای یونان و متفکران هند و چین و شارعان ادیان در آن باب سخنها گفته‌اند و حتی منظومه-هایی ساخته و پرداخته‌اند، هنوز جوابی قانع‌کننده و اطمینان بخش حاصل نشده است.”

 

نگاه حافظ در این نقطه متمرکز است و آنگونه که امثال سقراط می‌گویند، خرد را محلی از ندانستن و اعجاب می‌داند. این است که مخاطب در مواجهه با اشعار حافظ شیرازی همواره در بهت و حیرت زبان و زمان شعر او غرق می‌شود، چرا که حافط را نه در اوج دانش که در عمق آگاهی می‌توان یافت.

 

حافظ که خود در غزل جایگاهی ویژه دارد، سعدی را استاد غزل خوانده است. می‌دانی که از شهید بلخی تا معتمدالدوله نشاط و رهی معیری، کسی نتوانسته است گوی فصاحت و روانی و انسجام و سهولت را در غزل از شیخ اجل برباید. به قول ادیب پیشاوری، تار و پود غزل‌های حافظ را وجد و شور فراگرفته است. غزل سرگذشت دل شوربخت آدمی و ماجرای عشق است؛ همین عشقی بشری که کمابیش آدمیان را به پیچ و تاب می‌اندازد.

 

حافظ تنها غزل سرایی است که در مقابل استاد غزل قامت برافراشته است، ولی به شیوه خاص خود. اندیشه، جهان‌بینی و عرفان حافظ، نکته‌های اجتماعی و شخصی و لطایف حکمت‌گونه را با غزل درآمیخته است و همین امر به سروده‌های او عمق و شکوهی ویژه بخشیده است. بدیهی است غزل‌های ناب که در آن‌ها تنها از عشق بشری سخن رفته است، در دیوان حافظ وجود دارد ولی تعداد آن‌ها زیاد نیست و این خود به نگاه ویژۀ حافظ بر شعر و ادبیات تأکید دارد.

 

حافظ شیرازی از که و چه می‌گوید؟

 

حافظ شیرازی

 

حافظ چه می‌گوید؟ این پرسشی بود که چند دهه قبل محمود هومن، استاد فلسفه، برای عنوان کتابی در نظر گرفت. برای از بین بردن رمز و راز پیرامون شخصیت و شعر حافظ که در سده‌های بعدی برگرد او تنیده شده بود، باید به فهمی مدرن از شعر حافظ شیرازی رسید.

 

در جست و جوی حافظ می‌توان به دنبال فیلسوفی بود که در کنار گوته و شوپنهاور و نیچه بنشیند، فیلسوفی حسّاس به مسائل وجودی انسان و آزاداندیش و خرافه‌ستیز. از طرفی با دسته‌بندي غزل‌های حافظ نیز می‌توان سیر دگرگونی و پیشرفت انديشۀ او را به مثابۀ یک فیلسوف دنبال کرد.

 

حافظ شیرازی

 

اصلی‌ترین ویژگی جهانی که حافظ آن را برای ما تصویر می‌کند، آن است که از نظر مبنای فکری، نظام هستی در یک جهان دینی خلاصه می‌شود و  او از دریچۀ دین و فهم دینی به جهان نگاه می‌کند و زندگی را معنا می‌بخشد. به عبارت دیگر جهان برای حافظ در حضور قادر متعال ماهیت پیدا می‌کند.

 

حافظ با وسواس غریبی به تمامی گوشه و كنارها و بنیادهای این عالم می‌اندیشد و تفسیر خود را از آن شرح می‌دهد ولی باید گفت که این نگاه و فهم دینی به هیچ وجه چیزی یکدست و ساده و البته ثابت نیست و تاریخی طولانی و آشفته در دل خود دارد.

 

حافظ شیرازی

 

حافظ شیرازی در میان دریایی از تفسیرهای کلامی و فلسفی و عرفانی و صوفیانه و متشرعانه از بینش دینی و قرآن، به سر می‌برده و با همۀ افق‌های آن نیز کم و بیش آشنایی یا با برخی آشنایی نزدیک داشته و با آن‌ها هم در عالم اندیشه و هم در زندگی روزمره درگیر بوده است که نشانه‌های آن را در دیوان اشعارش می‌بینیم.

 

حافظ با برداشت و روايتي شخصی، پیرو عرفان شاعرانه‌ای است که در شرق جهان اسلامی در فضای زبان فارسی پایه‌گذاری و پرورده شده است. باید قبول کرد که ذهنیت حافظ پیوسته در نوسان میان قطب‌های ایمان و کفر قرار دارد.

 

حافظ شیرازی

 

البته چنان که در میان دیوانگان فرزانه، از اهل عرفان در دنیای اسلامی گستاخی کردن با خدا رسم بوده است، آن چنان که عطار می‌گوید، خود را چنان به خدا نزدیک می‌دیده‌اند و با او انس داشته‌اند که می‌توانسته‌اند چنین گستاخی کنند. حافظ نیز، خود را از همین کیش و مرام می‌داند.

 

به‌راستی حافظ چه می‌گوید و چرا این همه برای روشنفکران معاصر ایرانی در طیف‌های فکری مختلف جذابیت دارد؟ در میان روشنفکران ایرانی، احسان طبری، محمود هومن، احمد کسروی، احمد شاملو، محمدعلی جمالزاده، داریوش آشوری، فرهنگ رجایی، داریوش شایگان، بهاءالدین خرمشاهی و … از جمله حافظ‌پژوهان معاصر ایرانی و صاحب اثر در این عرصه هستند.

 

حافظ شیرازی

 

در دیوان حافظ چه رازی نهفته است که هم عارف ربانی و عابد سالک نقش خود را در آن می‌بینند و هم هواداران ملی‌گرایی افراطی و ایران‌پرستان ضد عرب، هم هواخواهان مبارزه طبقاتی و برداشت ماتریالیستی از تاریخ و هم‌ وطن‌دوستان و قرآن‌پژوهان و هم رمانتیک‌های جان‌شیفته و هم رندانِ عیار و عشرت‌پرست و همگان در هر جشن و محفلی با آن فال می‌زنند.

 

داریوش آشوری می‌گوید جهان حافظ شیرازی و معنای زندگی در اندیشه حافظ در ارتباط با ازل و ابد بعدهای عمیقی دارد که در دنیای تکنولوژیک مدرن و به‌ویژه در عالم انسان دچار «کین‌توزی جهان سومی» فراموش شده است. روشنفکری چون داریوش آشوری بر این باور است که راه تجدد ایرانی از حافظ و فضای شاعرانگی حاکم بر اندیشه او می‌گذرد.

 

بایستی شاعرانی همچون چون فرودسی، مولوی، خیام، سعدی و حافظ را نماینده یک جریان فکری دید. اگر فردوسی مظهر حماسه و اسطوره بوده، خیام مظهر تعارض و تناقض ما ایرانیان است؛ مولانا نماد سنت عرفانی ما و سعدی نماینده ادب اجتماعی این مردمان است.

 

حافظ شیرازی

 

حافظ نیز بیش از هر چیز ترجمان اسرار و تعادل است؛ تعادلی که زیست جهان امروز ایران بیش از هر زمان دیگری به آن‌ نیازمند است. هر چه هست اینکه حافظ همچنان شاعری است که در اکنون ما حاضر است و به‌ هیچ روی او را نمی‌توان نادیده انگاشت.

 

محمدرضا شفیعی‌کدکنی، شاعر، نویسنده و استاد ادبیات در پاسخ به این سوال که «چرا حافظ تمام نمی‌شود؟» در کتاب مفلس کیمیافروش می‌گوید:

 

“شما وقتی در شعر انوری می‌خوانید: لمعه خنجرش از صبحِ ظفر شعله کشید/ همه میدان فلک خنجرِ بهرام گرفت / ساقی همتش از جامِ کرم جرعه بریخت/ آز، دستارکشان راهِ در و بام گرفت، اگر اهل فن باشید، محال است از این مایه وقوف بر اسرارِ علم کیمیای زبان حیرت نکنید. اما نیت کیمیاگر را که می‌نگرید می‌بینید هیچ است و پوچ.
ولی وقتی این بیت حافظ را می‌شنوید: بر لبِ بحرِ فنا منتظریم ای ساقی/ فرصتی دان که زِ لب تا به دهان این‌همه نیست، درجه حیرت شما از کیمیاگری شاعر، شاید تفاوتی با مورد مشابه آن در شعر انوری نداشته باشد، اما «نیت» کیمیاگر را نمی‌توانید نادیده بگیرید.
در «نیت» انوری، خودش و ممدوحش به زحمت می‌گنجند و حتی جا برای یکی از این دو تن بیشتر وجود ندارد، اما در «نیت» حافظ تمامی تاریخ انسان و انسانیت می‌گنجد، از عصر حافظ تا هنگاهی که آخرین بشر در روی کره زمین یا یکی از کرات دیگر وجود داشته باشد.”

 

حافظ شیرازی

 

تمام شاعران را با این دو معیار می‌توان سنجید و راز اقبال مردمان یا بی‌اعتنایی مردمان به آن‌ها را در تاریخ بازشناخت. شعر، کیمیاگری شاعر است با واژه‌ها. آن‌چه شاعران را در طول تاریخ ادبیات ما عملا رده‌بندی کرده همین دو نکته بوده است: درجه «وقوف بر اسرار علم کیمیا» و دیگر «نیت» نهفته در خاطر «کیمیا».

 

حال که نام بسیاری از بزرگان ادبیات معاصر فارسی ذکر شد که درباره حافظ و شعر  و زمانۀ او نقدها و تفاسیر بسیار داشته‌­اند، بهتر است با تعدادی از کتاب­های این افراد نیز آشنا شویم تا در پرده برداری از راز شعر حافظ و معنایابی آثار او، بهتر راه خودمان را پیدا کنید.

 

فهرست برخی از این کتاب‌ها عبارتند از:

 

عرفان و رندی در شعر حافظ (داریوش آشوری)

حافظ و رود جادو (فرزام پروا)

اندیشه حافظ (مصظفی رحیمی)

کاخ ابداع (علی دشتی)

ذهن و زبان حافظ (بهاالدین خرمشاهی)

حافظیه و شعر گدار (ویکتور دانیل/ گلناز تاجدار)

گلگشتی در گرثمان (میرحلاالدین کزازی)

آشنایی با حافظ (محمدعلی جمالزاده)

بحث در آثار و افکار و احوال حافظ (قاسم غنی)

 

 

حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

 

برای مشاهده انواع دیوان حافظ با تحصیح‌های مختلف و همچنین کتاب‌هایی درباره حافظ در آرشیو کتاب‌های شهر کتاب پاسداران، اینجا را کلیک کنید.

برای مطالعه بیشتر دربارۀ شخصیت و شعر حافظ در مقالات مختلف تألیفی، می‌توانید اینجا را کلیک کنید.

 

سخن پایانی درباره حافظ شیرازی

 

اگر چه از عمر حافظ شیرازی سال‌ها و قرون بسیاری گذشته است اما حافظ که در ذخیره فرهنگی ما ایرانیان از جایگاهی مهم برخوردار است، در جهان امروز نیز همچنان دارای اهمیت است و به‌ تعبیر شایگان یکی از مهم‌ترین اقلیم‌های حضور و شاعرانگی ما ایرانیان به شمار می‌آید.

 

حافظ شیرازی

 

رسیدن به این که او همچون یک فرد سرانجام از کدام چشم انداز به افق جهان خویش می‌نگریسته کار آسانی نیست. یعنی، نمی‌توان با بیرون کشیدن چند غزل که به ظاهر با گرایش و افق فکری ما سازگار است، او را تفسیر و تحلیل کرد. شاید اشعار خود حافظ شیازی برای درک شخصیت و هویت او بهتر و اولی‌تر باشند:

 

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است

گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماهِ رخِ دوست تمام است

در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

گوشم همه بر قولِ نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعلِ لب و گردش جام است

در مجلسِ ما عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است

از چاشنی قند مگو هیچ و ز شِکَّر
زان رو که مرا از لبِ شیرینِ تو کام است

تا گنجِ غمت در دلِ ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است

از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است

میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟

با محتسبم عیب مگویید که او نیز
پیوسته چو ما در طلبِ عیشِ مدام است

حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است

 

حافظ شیرازی

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *