روز بیهقی و اهمیت یک میراث ادبی؛ روایتی از شاهان آن چنان که تکرار نشود
ادبیات فارسی ایران شاید در ماهیت و تاریخ خود در دوران کلاسیک، بیشتر منعکسکنندۀ نظم و شعر فارسی است اما باید اذعان داشت که نثر فارسی نیز دارای قلههایی است که کم از ارزش آثار بزرگانی مانند سعدی، فردوسی، مولوی و و خیام ندارند.
تاریخ بیهقی از ابوالفضل بیهقی، اسرار التوحید از ابوسعید ابوالخیر، سیاستنامه از خواجه نظام الملک، سمک عیار از فرامرز ارجانی، تاریخ جهانگشای جوینی از عطاملک جوینی، تاریخ وصاف از شهاب الدین سهروردی و مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری نمونههای جدی، قابل بحث و شگفتانگیز در دورههای زمانی مختلف ادبیات ایران هستند که به زیبایی توانستهاند ظرفیتهای مختلف زبان فارسی را به نمایش بگذارند.
تاریخ بیهقی اما در این بین از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ این کتاب که با نام تاریخ مسعودی نیز شناخته میشود، اثری است از ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی با مضمون تاریخی و فرهنگی و موضوع تاریخ پادشاهی مسعود غزنوی و خاندان غزنویان است.
کتاب تاریخ بیهقی علاوه بر تاریخ غزنویان، شامل قسمتهایی دربارۀ صفاریان، سامانیان و دورۀ پیشاپادشاهی محمود غزنوی میشود. این کتاب در حدود ۳۰ جلد است و اما آنچه که به دست مخاطب امروزی رسیده است، بخش بسیار کوچکی در حدود پنج جلد است.
در این مطلب و به مناسبت روز بیهقی، زندگی و زمانه بیهقی را به طور خلاصه و به همراه نظرات و نکاتی درباره تاریخ بیهقی برای شما ذکر میکنیم.
برای مطالعه زندگی نامه ابوالفضل بیهقی به زبان انگلیسی، اینجا را کلیک کنید.
چرا روز بیهقی؟ درباره زندگی و زمانه ابوالفضل بیهقی
روز بیهقی در ستایش کار ابوالفضل محمد بن حسین، بیهقی نویسنده و مورخ ایرانی است که در سال ۳۷۴ هجری شمسی در حارثآباد بیهق یا سبزوار امروزی متولد شد. شهرت او برای نگارش کتاب تاریخ بیهقی است که در زمرۀ مهمترین منابع تاریخ ایران دربارۀ دوران غزنوی به شمار میرود. ابوالفضل بیهقی توسط بسیاری با عنوان «پدر تاریخنویسی» در روز بیهقی مورد ستایش قرار میگیرد.
جوانی و تحصیل بیهقی در نیشابور که مرکز فرهنگی مهم زمان خود به شمار میرفت، سپری شد. پس از این دوره، بیهقی به «دیوان رسالت» دربار محمود غزنوی ملحق شد. او چیزی در حدود ۱۹ سال نزد بونصر مشکان آموخت و شاگردی کرد و به عنوان دستیار او منصوب شد.
مسئولیت نوشتن نامههای دستگاه غزنویان و در جریان روند امور دوران سلطنت محمود غزنوی بودن و در کل نزدیک بودن به کانون قدرت و اطلاع و آگاهی از رخدادهای سیاسی و اجتماعی دوران، بیهقی در موضعی قرار داد تا او بتواند برای کسب عناوین و منصبهای مختلف، نامزد درخور و مناسبی باشد.
بونصر مشکان قبل از مرگ خود بیهقی را عنوان جانشینش به سلطان مسعود توصیه کرده بود ه توسط وزیر وقت سلطان مسعود نیز مورد تأیید قرار گرفته بود اما شخصی به نام بوسهل زوزنی این سمت را از آن خود کرد. ستوده بود. این انتقال سمت و مسئولیت از بونصر مشکان به بوسهل زوزنی مقدمات حوادثی و شرایط خاص را در زندگی بیهقی ایجاد کرد.
بوسهل زوزنی با اخلاق و منش ناخوشایند و ماهر نبودن در انجام امور باعث شد تا بیهقی نامۀ استعفای خود را بنویسد و به صورت محرمانه به سلطان مسعود تقدیم کند اما خواست او را مبنی بر تصدی شغل دیگری و استعفا از دستیاری بوسهل زوزنی توسط سلطان مسعود رد شد.
در دوران سلطنت عبدالرشید غزنوی، بیهقی به دبیری دیوان رسائل رسید اما مدت کوتاهی پس از آن برکنار شد. او در پایان سلطنت فرخزاد غزنوی، از خدمت دربار معاف شد و در دوران بازنشستگی، مشغول به نوشتن کتاب تاریخ در شهر غزنه شد. با توجه به متن کتاب تاریخ بیهقی به وضوح میبینیم که او در سنین پیری تا زمان مرگش، خود را کاملا وقف نوشتن تاریخ بیهقی کرده بود.
روز بیهقی و یک مشی تاریخی؛ در کشاکش سلطنت پدر و پسر
در روز بیهقی باید بیشتر از همیشه از تاریخ بیهقی گفت؛ کتابی در باب تاریخ حکومت غزنویان در سی مجلد است که تنها شش جلد باقی مانده است. لازم به ذکر است که جلد نخست موجود نیز از نیمه آغاز میشود. با اینکه بخش بزرگی از این کتاب از بین رفته است، اما این احتمال و گمان وجود دارد که نسخۀ کامل تاریخ بیهقی، ۴۲ سال از تاریخ عصر غزنویان را پوشش میداده است.
چهار جلد اول تاریخ بیهقی شامل «تاریخ ناصری» و «تاریخ یمینی» میشود و جلد پنجم تا دهم آن به «تاریخ مسعودی» و جلد یازدهم تا سیام شامل نوزده سال سلطنت دوم امیرمحمد غزنوی، سلطنت مسعود غزنوی دوم، سلطنت علی غزنوی معروف به بهاءالدوله، سلطنت عبدالرشید غزنوی و سلطنت فرخزاد غزنوی اشاره دارد.
تا پیش از نگارش تاریخ بیهقی، کتابهای تاریخ به شرححالهای گسسته و مشوش مورخانی اختصاص داشت که غالباً دبیران پادشاهان بودند و در نوشتن قصد و سویی به چشم میخورد. ابوالفضل بیهقی با بدعتگزاری و استفاده از شیوهای علمی و منظم در تاریخنویسی، تحول مهمی را در این زمینه به وجود آورد.
لازم به ذکر است که او کتابش را تنها با عنوان «تاریخ» معرفی کرده است ولی در دورههای بعد، از این کتاب با نامهای متعددی یاد شده که مشهورترین عنوان تا به امروز تاریخ بیهقی بود. تاریخ ناصری، تاریخ مسعودی، تاریخ آل ناصر، تاریخ آل سبکتگین، جامعالتواریخ، جامع فی تاریخ سبکتگین و مُجَلدات از دیگر نامهای این کتاب هستند.
نسخهای از تاریخ بیهقی که هماکنون در دسترس مخاطبان ادبیات فارسی قرار دارد، برای اولین بار توسط مورلی، خاورشناس انگلیسی، کشف شد. او در نیمهی اول سدهی نوزدهم چند نسخه از کتاب تاریخ بیهقی را فراهم آورد اما این گردآوری منجر به انتشار اثر نشد.
کاپیتان ویلیام مسولیس از دوستان مورلی، در سال ۱۸۶۲ میلادی برای نخستین بار تاریخ بیهقی را در شهر کلکته هند چاپ کرد. تاریخ بیهقی در ایران نیز برای اولین بار توسط علیاکبر فیاض تصحیح شد و در اختیار مخاطبان و علاقهمندان قرار گرفت.
بیهقی، نثر پارسی و یک روز ملی؛ درباره روز بیهقی و تاریخچه آن
در تقویم رسمی ایران روز اول آبان ماه را به یاد ابوالفضل بیهقی با عنوان روز بیهقی و روز ملی نثر پارسی به ثبت کردهاند. هر سال همزمان با روز بیهقی، همایشها و مراسم مختلفی برگزار میشود. برنامههای خاص و اصلی در روز بیهقی، در سازمان ارشاد شهر سبزوار به عنوان زادگاه بیهقی برگزار میشوند.
در نخستین ماههای سال ۱۴۰۰، اول آبان ماه با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور و ابلاغ رئیس جمهور ایران در متن تقویم رسمی کشورمان، به عنوان روز بیهقی، در بزرگداشت ابوالفضل بیهقی ادیب و مورخ برجسته ایرانی قرن پنجم هجری که به نام پدر نثر فارسی نیز شناخته میشود، نامگذاری شد.
اما اول آبان به راحتی برای روز بیهقی در نظر گرفته نشد و در پشت ثبت ملی روز بیهقی، سالها تلاش و پیگیری تعداد زیادی از دوستداران بیهقی و بطور کل فرهنگ و تاریخ ایران و همچنین مردم و مسئولان شهرستان سبزوار و استان خراسان وجود دارد.
شاید نخستین جرقههای توجه جدی به ابوالفضل بیهقی و توجه به اهمیت او و ایدۀ روز بیهقی حدود دو دهه قبل در روستای حارث آباد سبزوار محل زادگاه بیهقی خورد. البته قبلتر از آن این ادیب و مورخ برجسته ایرانی، نزد متخصصان و مدرسان و محصلان رشته ادبیات فارسی در دانشگاهها شناخته شده بود.
تلاشهای جوانان حارث آبادی با کمک و راهنمایی شماری از اساتید برجسته ادبیات در سبزوار و مشهد نظیر آقایان دکتر علوی مقدم پدر و پسر و دکتر یاحقی و آقایان مهدی سیدی، حسین خسروجردی و دیگران ادامه یافت تا اینکه در سال ۸۶ دانشگاه حکیم سبزواری که در آن زمان تربیت معلم سبزوار نام داشت، میزبان برگزاری یک همایش بزرگ ملی پیرامون ابوالفضل بیهقی شد و در همان سال برای اولین بار پیشنهاد ثبت اول آبان به عنوان روز بیهقی و گرامیداشت ملی ابوالفضل بیهقی در تقویم رسمی کشورمان مطرح شد.
دکتر مهیار علوی مقدم عضو هیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری و دبیربخش علمی همایشهای ابوالفضل بیهقی در مصاحبهای درباره دلایل انتخاب اول آبان به عنوان روز بیهقی میگوید:
“برای انتخاب روز بیهقی با آقایان مهدی سیدی پژوهشگر خراسانی و دکتر محمدجواد یاحقی همفکری شده و مشخص شد هر چند تاریخ درگذشت بیهقی در ماه صفر ۴۷۰ هجری قمری درج شده که این زمان با اطلاعاتی که از روی علم گاهشماری به دست آمد با اواخر شهریورماه مصادف است.
از آنجایی که روزهای پایانی شهریورماه و همچنین ماه مهر به دلیل بازگشایی دانشگاهها و جابه جاییهای معمول اساتید و دانشجویان در این ماهها، زمان مناسبی برای پرداختن به چنین مناسبتی نیست، لذا اولین تاریخ مطلوب با موافقت این عزیزان، اول آبان ماه تعیین شد.”
روز بیهقی یا پدر نثر فارسی؛ عنوانی که محل بحث است!
تعدادی از استادهای دانشگاه و آکادمی معتقدند که باید بیهقی را پدر نثر فارسی دانست اما این موضوع مخالفانی را به همراه دارد. انتشار مصاحبهای با محمود دولتآبادی به مناسبت روز بیهقی برای بزرگداشت بیهقی در اول آبانماه با عنوان «بیهقی پدر نثر فارسی نیست» بازخوردهایی متفاوت را ایجاد کرد.
دولت آبادی در روز بیهقی و با اشاره به اهمیت او و اثرش، لقب «پدر نثر فارسی» را مورد نقد قرار میدهد. او در روز بیهقی درباره این موضوع، این چنین میگوید:
“پیش از بیهقی هم نثرنویسانی بودهاند، اگرچه اثر مفصلی از آنها باقی نمانده اما آنها هم نثر نوشتهاند؛ از جمله مقدمۀ شاهنامه منصوری و رسالهی علایی ابن سینا. دیگرانی هم نثر نوشتهاند و فکر میکنم این، عنوان خوشایندی برای من نیست که ذکر شود، بیهقی پدر نثر فارسی است و پیش از او دیگران نبودهاند. پیش از او دیگرانی بودهاند، و البته بیهقی میتواند مهمترینشان باشد.”
شایان ذکر است که در پی این اظهار نظر، ابوالقاسم رحیمی، استاد دانشگاه حکیم سبزواری و مهدی سیدی، مصحح تاریخ بیهقی درباره اینکه آیا شایسته است تا ابوالفضل بیهقی را پدر نثر پارسی بنامیم، سخنانی را در دفاع از این عنوان برای بیهقی گفتند.
روز بیهقی و اهمیتی تاریخ؛ در باب کیفیت نثر تاریخ بیهقی
پایه و اساس گرامیداشت بیهقی در روزی بیهقی، به محتوای کتاب تاریخ او باز میگردد. در بخش پایانی این مطلب به ذکر نکاتی در خصوص نثر بیهقی و ویژگیهای آن به عنوان کتابی چندوجهی و البته میراث نثر فارسی میپردازیم.
میتوان گفت که بیهقی در هنر به واقعگرایی یا رئالیسم گرایش محسوسی داشت. اوی شعری را می پسندید که به واقعیت ارجاع داشت. تاریخ نیز از نظر او باید بیان عین به عین رویدادها میبود و از آن نکته و عبرتی به دست میآمد. بیهقی به هزارویک شب اشاره دارد و افسانههای آن را نقد میکند و یا حتی در امر روایت تاریخی حتی نامی از فردوسی نمیبرد.
بیهقی کار خود را در کتاب تاریخ بیهقی همینگونه آغاز میکند. اندیشهای که احوالات تاریخی خرد و کلان را با نثری که موسوم به نثر فنی مصنوع و متکلف شد روایت میکند. فارسی بیهقی نه آن به سادگی نثر تاریخ بلعمی است و نه مثل نثر کلیله و دمنه از ابوالمعالی است.
بیهقی عموماً از واژههای عربی استفاده نمیکند مگر آن جا که موجبات سهولت زبان را فراهم کنند و یا اصطلاحات اداری و مذهبی مورد استفاده باشند. نثر بیهقی پُر است از اصطلاحات زبان گفتاری آن روزگار در قالب صور خیال. در میان آرایههای ادبی، کنایه را بیشتر از همه به کار رفته و پس از آن استعاره و مجاز و کمتر از هر دوی این آرایهها، تشبیه.
از دیگر موارد مهم، کنایههای وصفی، فعلی و تمثیلی بسیاری است که بیهقی با استفاده از آنها به بیانی پوشیده و هنری در کتاب خود میپردازد میپردازد.
اشاره کردم که بیهقی خود ناظر محتوای مکتوب کتابش بوده و مطلقاً هیچ تاریخ دیگری مربوط به دورۀ غزنویان نداریم که بتواند به کیفیت تاریخ بیهقی باشد. مثلاً تاریخ گردیزی را داریم که وقایع را فهرستوار آورده و همۀ آن روزگار را در چند صفحه خلاصه کرده است.
بیهقی خود میگوید:
“در تواریخ چنان میخوانند که فلان پادشاه فلان سردار را به جنگ فرستاد و فلان روز جنگ یا صلح کردند و این آن را بزد و برین بگذشتند، اما من آنچه واجب است، به جای آرم.”
میتوان گفت که تاریخ بیهقی با درکی ژرف که از انسان و فلسفۀ وجودی تاریخ دارد، نخستین اثر سیاسی فارسی باشد که به تجزیه و تحلیل وقایع تاریخ میپردازد. بیهقی از طریق اشخاص و موقعیتهای عینی داستانی یا واقعی بهتر میتواند به بیان اندیشههای کلی و انتزاعی بپردازد.
اگر عاطفه، تخیل، شیوۀ بیان و زبان آهنگ واژهها و معنا و محتوا را ابزار در نظر بگیریم و چگونگی کارکرد و ترکیب آنها ماهیت اصلی ادبیات، پس تاریخ بیهقی اثری ادبی به غایت است. حاصل کار بیهقی در کتابش، رمانی تاریخی است که عاطفی عمیقی دارد و خواننده با خوانش هر فصل و مرور هر واقعه، خود را در صحنه میبیند چرا که شخصیتها و فضاها جاری و ساریاند.
بیهقی نویسندهای واقعگراست و از هیچ رخدادی به آسانی عبور نمیکند. زمانی که از بیان حقایق درمیماند، سخناش را با زبان بیزبانی و در بین سطرها با خوانندۀ هوشمند در میان میگذارد. توطئهها و آدمکشیها و دزدیها را افشا میکند اما با ظرافتی که کسی نتواند بر او ایرادی بگیرد.
بیهقی شگردهای روایی را به خوبی میشناسد و از آنها به درستی استفاده میکند تا توان نوشتن را در دورانی بیرحم و خونخوار داشته باشد. قلم بیهقی را همانقدر که مزین به هنر آرایهها و زیباییهای زبان پارسی است، همانقدر هم گویا است.
شاهد آن هستیم که در متون تاریخی، مردم را حضور ندارند و حتی حضورشان، محلی از اعراب ندارد. اما در تاریخ بیهقی، مردم حاضر و آگاهند به شرایط و ذات رأس قدرت. شخصیتهای رمان بیهقی همواره زندهاند؛ احمد حسن میمندی و بوسهل زوزنی و سلطان مسعود و آلتون تاش و دیگران در حافظۀ مخاطب ایرانی با تاریخ بیهقی ازلی و ابدی میشوند.
به بیانی والتر اسکات را پدر رمان تاریخی میدانند و جورج لوکاچ میگوید که این گونۀ ادبی از نیمۀ دوم قرن نوزدهم میلادی شکل گرفته است اما تاریخ بیهقی با این همه بدعت و نوآوری در روایت را باید چه بنامیم؟
شما میتوانید برای تهیه کتاب تاریخ بیهقی در آرشیو کتاب شهر کتاب پاسداران،اینجا را کلیک کنید.