آغاز نوامبر به موازات نوشتن؛ هرمان بروخ و قصهگویی کلاسیک
ادبیات اروپا در گذر از فرهنگهای مختلف و ملل گوناگونش، تفاسیر و تعابیر ویژهای را از وقایع و تاریخ عینی خود ارائه میدهد. هر کشور به واسطۀ وجهۀ شخصی مناسبات درونیاش در مقابل جنگها و انقلابهای اروپا در قرن نوزدهم و بیستم، به منش و نظرگاهی خاص اتکا میکند.
خواه ادبیات رمانتیک و شورانگیز فرانسه در میان عشقهای آتشین بالزاک و آلفرد دو موسه و شعارهای اجتماعی روسو و هوگو، خواه در دل رنج انقلابیهای روسیه و استعلای رنج بشر به روایت داستایفسکی و تولستوی و خواه به درازای روایت یک خاندان پروسی از زبان توماس مان و رابرت موزیل و رازهایی بیمارگونه که سینه به سینه نقل میشوند.
ادبیات آلمان یکی از همین مدخلهای معنی و فهم تاریخ اروپاست. از گوته در سرودههای فاوست و سال های شاگردی ویلهلم مایستر تا قصۀ یاکوب فون گونتن و اعترافات یک قاتل از یوزت روت و داستان مرد بیفضیلتِ روبرت والزر، همگی نمایشهای مجلل از فراز و فرود آلمانیزبانهای دو قرن پر آشوب 18 و 19 میلادیاند.
قرنی که از انزوای اشرافزادههای خلق شده توسط توماس مان به مفهوم طبقه و مردم فرودستِ جنگزده در اپیزودهای برتولت برشت میرسد و در میراث هاینریش بل و سیمای زنی در جمع، گویای شرم و رنج ملتی شکستخورده اما با عزم نوخواهی و حیات دوباره است.
دنیایی از مشاهدات گرانبها؛ درباره زندگی و آثار هرمان بروخ
هرمان بروخ یکی از نویسندههای جریانساز ادبیات اروپا است. هرمان بروخ زادۀ یکم نوامبر سال 1886 در وین اتریش است که به واسطۀ دو اثر جدی و تأثیرگذارش در ادبیات اروپای قرن نوزدهم جایگاه ویژهای دارد؛ سهگانۀ خواب گردها که در طول سالهای 1930 تا 1932 نوشته شد و مرگ ویرژیل که در سال 1945 خلق شد.
بروخ در وین، پایتخت امپراطوری اتریش-مجارستان، در یک خانواده مرفه یهودی به دنیا آمد و مدتی در کارخانه خانوادهاش کار کرد، اگرچه که علایق ادبی خود را در خفا و به شکل خصوصی حفظ کرد. از هرمان بروخ به عنوان پسر بزرگتر خانواده، انتظار میرفت که او مدیریت کارخانه نساجی پدرش را به دست گیرد و به همین جهت، او در دانشکده فنی برای تولید پارچه و رشتهٔ ریسندگی و بافندگی تحصیل کرد.
هرمان بروخ در سال 1909 به آیین کاتولیک رومی گرایش پیدا کرد و با دختری به نام فرانزیسکا فون روترمان، ازدواج کرد. یک سال بعد اولین فرزند هرمان بروخ با نام هرمان فردریش ماریا به دنیا آمد. متأسفانه ازدواج هرمان بروخ سرانجام در سال 1923 به طلاق انجامید.
هرمان بروخ در سال 1927 کارخانه نساجی را فروخت و تصمیم گرفت در دانشگاه وین در رشته ریاضیات، فلسفه و روانشناسی تحصیل کند. بروخ در حدود 40 سالگی عزم خود را جزم کرد تا فعالیت ادبیاش را به شکل تمام وقت پی گیرد. او در سن 45 سالگی، اولین اثر ادبی مهمش یعنی سه گانه خواب گردها را با همکاری دانیل برودی در مونیخ و در سه مجلد از سالهای 1930 تا 1932 منتشر کرد.
او با بسیاری از نویسندگان، روشنفکران و هنرمندان زمان خود همچون رابرت موزیل، راینر ماریا ریلکه و الیاس کانتی آشنا بود. پس از تصرف اتریش توسط نازیها در 12 مارس 1938، بروخ در شهر کوچک آلپ به بهانۀ داشتن یک نشریۀ سوسیالیستی دستگیر شد و از 13 تا 31 مارس در زندان همان منطقه بازداشت شد.
اندکی پس از آن، جنبشی که توسط دوستان هرمان بروخ از جمله جیمز جویس، تورنتون وایلدر، و مترجمانی مانند ادوین و ویلا مویر سازماندهی شد، او توانست تا اقدام به مهاجرت کند. مسیر این مهاجرت ابتدا به بریتانیا و سپس به ایالات متحده بود. بروخ در آمریکا توانست مرگ ویرژیل و مجموعه داستان کوتاه بیگناه خود را منتشر کند.
در زمان تبعید، او همچنین به نوشتن در مورد سیاست و کار بر روی موضوع روانشناسی تودهها پرداخت و مثل افرادی نظیر الیاس کانتی و هانا آرنت این مقوله را مورد بحث و پژوهش قرار داد. ناگفته نماند که مقالۀ او در مورد رفتار تودهای ناتمام ماند.
پروژۀ روانشناسی تودهها قرار بود بخشی از برنامۀ وسیعتر و جاهطلبانهتری باشد که برای دفاع از دموکراسی، حقوق بشر، و شأن انسان که از نظر بروخ میبایست به عنوان مفاهیم مطلق اخلاقی و تقلیلناپذیر در عصر پسادینی مد نظر قرار میگرفتند، مطرح شوند.
هرمان بروخ از 15 آگوست تا 15 سپتامبر 1939 در خانه آلبرت انیشتین در خیابان مرسر 112 واقع در پرینستونِ نیوجرسی، زمانی که اینشتینها در تعطیلات بودند، زندگی میکرد و سرانجام در سال 1951 در نیوهیونِ کانکتیکات درگذشت. شایان توجه است که هرمان بروخ در سال 1950 نامزد جایزه نوبل ادبیات شد.
برای مطالعه متنی به زبان انگلیسی درباره هرمان بروخ، اینجا را کلیک کنید.
هرمان بروخ و سه گانه خواب گردها؛ شرح حال بیماری مزمنی به نام اروپا
اولین اثر مهم ادبی هرمان بروخ، رمان خواب گردها (Die Schlafwandler) است که در سه جلد از سال 1930 تا 1932 منتشر شد. بروخ در این سه گانه با روایت اجمالی تاریخ، مفهوم انحطاط ارزشها را به عنوان مضمون جاری در سه گانۀ خود در نظر میگیرد. این سه گانه علاوه بر اینکه جزو ده رمان برتر تاریخ ادبیات اروپای قرن هجدهم و نوزدهم است، توسط نویسندگانی مانند میلان کوندرا نیز ستایش شده است.
اما خواب گردها چه داستانی را در 781 صفحه برای مخاطب خود روایت میکند که به این میزان مورد توجه قرار گرفته است؟ کتاب خواب گردها از هرمان بروخ توانست نام این نویسنده را در کنار نویسنده/فیلسوفهایی پیشگام همچون جیمز جویس، توماس مان و مارسل پروست قرار دهد.
هرمان بروخ با این که داستان خود را در دل اتفاقات روزمرۀ زندگی در آلمان روایت میکند، با ذکاوت تمام به تحولات وسیعی میپردازد که در مدت کوتاهی، این روزمرگی آلمانی را واژگون میکند. وقایع خواب گردها، این رمان قطور، در دورهٔ پادشاهی ویلهلم دوم، قیصر حکومت پروس رخ میدهد. بروخ میکوشد با پرداختن به این برهۀ تاریخی، فضای فرهنگی-اجتماعیِ آلمان را از سال 1888 تا 1918 در سه فصل اساسی مورد کندوکاوی عمیق قرار دهد.
فضای واقعگرایانۀ خواب گردها با بهره بردن از وجوه روانشناختی و جامعهشناختی توأمان، شیوهای است که بروخ آن را ناتورالیسم بسطیافته مینامد. سه گانۀ خواب گردها از طرفی، گلچینی است از نمایندگان جامعۀ ویلهلم که در سه بخش رمان با نامهای 1888: پاسنوف یا رمانتیک ، 1903: اِش یا آنارشی و 1918: اُگِنو یا واقعنگری به خواننده عرضه میشود.
روی دیگر هرمان بروخ؛ مرگ ویرژیل و اقتباسی قدرنادیده
یکی دیگر از برجستهترین آثار هرمان بروخ، مرگ ویرژیل (Der Tod des Vergil) است که برای اولین بار در ژوئن 1945 به دو زبان انگلیسی و آلمانی منتشر شد. مرگ ویرژیل با شروع خاص خود به عنوان یک سخنرانی رادیویی کوتاه در سال 1937 آغاز میشود.
مرگ ویرژیل رمان گسترده و دشواری است که واقعیت، توهم، شعر و نثر را در هم میآمیزد و 18 ساعت پایانی زندگی شاعر رومی، ویرژیل را در بندر براندیزیوم (بریندیزی) بازسازی میکند. در اینجا، ویرژیل تبدار و ملتهب، شوکهشده از جامعهای دگرگونشده که او آن را در انهاید خود ستایش میکند، تصمیم میگیرد حماسۀ جاودانش را بسوزاند اما قبل از اینکه تسلیم بیماری مهلک خود شود، توسط دوست نزدیک و امپراتور آگوستوس ناکام میشود.
در فصل آخر مرگ ویرژیل، آخرین توهمات شاعر را به نمایش گذاشته میشود، جایی که ویرژیل به سرزمینی دور سفر میکند که در آن تقریباً شاهد داستان آفرینش کتاب مقدس به صورت معکوس است.
هرمان بروخ و طرح ارزشهای ادبیات؛ یک مؤخره
آخرین اثر منتشر شده از هرمان بروخ قبل از مرگش، مجموعه داستانی به نام بیگناه (Die Schuldlosen) است که در سال 1950 منتشر شد و بار دیگر تسلط بروخ را بر طیف وسیعی از سبکهای ادبی نشان میدهد؛ از شباهتهایی ملایم و لطیف به تئودور فونتانه در جلد اول خواب گردها تا بخشهای مقالهنویسی جلد سوم و فانتاسماگوریای موزون و قصیدهگون در مرگ ویرژیل.
هرمان بروخ چه در حال نوشتن از یک افسر ارتش تندخو و شرور باشد، چه به وصف یک کتابدار غمگین و ناراضی بپردازد و یا مردی فریبکار و خودخواه را که از جنگ گریخته به مخاطب نشان بدهد، همواره مخاطب را در سفری پر فراز و نشیب و از جنس ادبیات خاص خودش، به اعماق روان شخصیتهایی میبرد تا تصویری فراموش نشدنی از جهانی ناگفته، ناشنیده و نادیده را نشان دهد؛ جهانی که در اثر از دست دادن ایمان، اخلاق و منطقش، در تسلسل رنجی سخت گرفتار است.