امروز..., نویسندگان

پنجم نوامبر و زادروز جان برجر؛ نویسندگی به مثابه دیدن

جان برجر

 

روزنگاری یک منتقد، شب‌های قصه؛ درباره شخصیت وآثار جان برجر

 

جان برجر

 

جان برجر، نویسنده و منتقد هنری بریتانیایی بود که در رشته‌های مختلف هنری اعم از فیلم‌نامه‌نویسی، نقاشی، رمان‌نویسی، و روزنامه‌نگاری و مطبوعات فعالیت داشت. برجر با نوشتن کتاب جی در سال ۱۹۷۲ توانست برندۀ جایزه ادبی من بوکر شود.

 

آثار جان برجر همواره مانند نظرات او از روحیه‌ای جسور و چالش‌برانگیز نشأت می‌گیرند. یکی از فعالیت‌های جان برجر تحلیل و پژوهش بر روی آثار هنری است که ارتباط تنگاتنگی با حوزه‌های تاریخِ تمدن و پژوهش هنر دارند. ردی از این نگاه و توجه به سرگذشت هنر در دوران مختلف در بسیاری از مقاله‌ها و داستان‌های کوتاه و بلند برجر و صحبت‌هایش در برنامه‌های گوناگون تلویزیونی پیدا می‌شود.

 

جان برجر

 

کتاب درباره نگریستن از جان برجر، نمونه‌ای از آثار غیرداستانی اوست که با روش‌شناسی خاصی در برخورد با هنر عکاسی، توانست در فهرست کتاب‌های برتر آکادمیک جهان قرار گیرد. در این مطلب به بهانۀ زادروز جان برجر در 5 نوامبر، اندکی از او می‌گوییم و به ذکر مختصر کارنامۀ این متفکر و نویسندۀ معاصر می‌پردازیم.

 

جان برجر؛ از میراث پس از مرگ

 

جان برجر

 

جار برجر در مقالۀ خود دربارۀ آلبرتو جاکومتی می‌نویسد: «کار هر هنرمندی با مرگش تغییر می‌کند. شاید هیچ‌کس به یاد نمی‌آورد که کار هنرمند در زمان زنده بودنش چگونه بوده است … [کار او] به جای اینکه … آماده سازی احتمالی برای چیزی باشد، به شواهدی از گذشته تبدیل خواهد شد.»

 

جان برجر در دوم ژانویه سال 2017 و در سن نود سالگی درگذشت. نقاشي كه قلم موي خود را با قلم نویسندگی درآمیخت؛ منتقد هنري مردم شد و با روحيه‌ای انقلابي داستان نوشت. مدرک کار خستگی ناپذیر برجر، نوشته‌های منتشر شده او هستند که شامل بیش از پنجاه کتاب در حیطه‌های نقد، رمان، شعر و فیلمنامه‌اند.

 

جان برجر

جان برجر

جان برجر

 

در همین سال‌های پایانی زندگی، هواداران و شاگردان می‌توانستند جان برجر را در شهر کوچک آلپ پیدا کنند و با او ملاقاتی داشته باشند؛ جایی که او از سال 1974 در آنجا زندگی می‌کرد تا مناسبات عمومی و عرفی زندگی‌اش را کنار بگذارد.

 

جان برجر در دوران اقامت در مناطق روستایی و حومۀ آلپ، موضوع کارش را به «فرهنگ دهقانان» اختصاص داد-کلمۀ مورد علاقه او برای توصیف قشر روستایی-و تلاش داشت تا تجربۀ آن‌ها از دنیایی خاص درک و فهم کند. مصاحبه‌های صمیمی جان برجر در برخورد با افراد سالخورده که هر کدام خرد و حکمتی خاص را در زیست دهقانی خود تجربه کرده‌ بودند، نشانه‌های بسیاری را به مخاطب عرضه می‌کند.

 

جان برجر

 

جان برجر زمان کافی برای آماده کردن مجموعه‌ای پربار از تجربیاتش که اکنون میراث او تلقی می‌شوند، داشت. او آرشیو خود را در سال 2009 به کتابخانه بریتانیا اهدا کرد Verso Books دو مجموعه از نوشته‌های برجر به نام‌های مناظر و پرتره‌ها را منتشر کرده است. سال 2016 مستندی درباره زندگی برجر در فرانسه به نام The Seasons in Quincy پخش شد.

 

در تمام این مدت، جان برجر بیشتر برای شیوه‌های نگریستن، مجموعه تلویزیونی بی‌بی‌سی و رمان جی در سال 1972 شناخته می‌شود که درباره کتاب شیوه‌های نگریستن با استناد به گفتۀ او شاید جسورانه‌ترین، واضح‌ترین و مشهورترین توضیح در مورد درهم‌تنیدگی هنر با سرمایه‌داری باشد. او هدف شیوه‌های نگریستن را نوعی از پرسشگری مردن در امر دیدن می‌داند.

 

جان برجر و نگاه منتقد؛ بازشناسی تفاوت‌های متورم هنر

 

جان برجر

 

برجر در مورد تفاوت نگاه هنرمند روشنفکر و مردم عادی مقاومت نشان داد و حتی می‌توان گفت که تحقیر جامعۀ آکادمیک نسبت به هنرمندان و مردم را از بین برد. در عوض، او احساس دین به دو گروه را داشت: به نیات هنرمندان آکادمیک و به توانایی هنرمندان سنتی برای ارتباط با هنر از طریق تجربه زیسته.

 

او در مقدمه کتاب پرتره‌ها می‌نویسد:

“با نگاهی به یک اثر هنری، موزه یا گالری را که در آن به نمایش گذاشته شده است، ترک می‌کنم و به طور آزمایشی وارد استودیویی می‌شوم که در آن ساخته شده است… با هنرمندی که شاید می‌شناسم، یا کسی که ممکن است قرن‌ها پیش مرده باشد وارد گفت‌و‌گو می‌شوم… هرگز نتیجه‌ای وجود ندارد… من همیشه در شک هستم. با این حال، من در مورد یک چیز مطمئن هستم و آن قدردانی من از مهمان نوازی همه هنرمندان است.”

 

جان برجر

 

برجر در مقدمه‌اش بر اولین مجموعه منتشر شده‌اش با عنوان Permanent Red، با شور و اشتیاق می‌نویسد: «از دوران دانشجویی، من از بی‌عدالتی، ریاکاری، ظلم، اتلاف و بیگانگی جامعه بورژوازیِ خود آگاه بوده‌ام. رشتۀ هنر و هدف من کمکی هر چند کوچک برای نابودی بیماری مسری این جامعه بوده است.»

 

شهرت و شناخته‌شدن نام برجر با جایزه بوکری که در سال 1972 برای رمان جی برنده شده بود، مخاطبان را از نظر محتوایی به تاریخ تجارت بردگان سیاه‌پوست سوق می‌داد. او سخاوتمندانه، نیمی از جایزۀ خود را به حزب پلنگ سیاه اهدا کرد و نیمی دیگر را به پروژه‌ای با نام مرد هفتم که در مورد کار مهاجران در اروپا بود، اختصاص داد.

 

جان برجر

 

برای جان برجر، هر اثر هنری، هر چقدر هم که ترغیب‌کننده باشد، همواره می‌تواند طیفی رادیکال از نظرات را در خود داشته باشد؛ در توضیح این امر باید به زمانی اشاره کنیم که که برجر تا آنجا پیش می‌رود که هیرونیموس بوش نقاش را با «فاشیسم اقتصادی» ناشی از جهانی‌شدن پیوند می‌زند، پس نقد برای او درگیرشدن در اطوار تفسیری و تحلیل منتقدان نبود.

 

او جهنم بی‌افق و کلاستروفوبیک سه گانۀ هزاره بوش را به عنوان پیشگویی از واقعیت زیسته ما می‌بیند. او می‌نویسد: «کاری که نقاشی بوش انجام می‌دهد این است که به ما یادآوری می‌کند-اگر بتوان پیشگویی‌ها را یک یادآور نامید-که اولین قدم برای ساختن یک دنیای نو و جایگزین باید امتناع از تصویر جهان کاشته شده در ذهن ما باشد. ما باید افقی را بیابیم و راه رسیدن به آن «بازیابی امید» است.»

 

جان برجر

 

این راه حل، که امید را بازیابی و بازشناسی می‌کند، بارها و بارها در سرتاسر نوشته‌های جان برجر وجود دارد، مانند تکه‌هایی که در کنار هم ما را قادر می‌ساند تا به رهایی و رستگاهری برسیم. او در مقاله‌ای در مورد کِتِه کولیتز، هنرمند تجسمی می‌گوید:

 

“احساس تعلق همزمان به گذشته و آینده چیزی است که انسان را از سایر حیوانات متمایز می‌کند. با این حال، مواجهه با تاریخ و گذشته، ملاقات با تراژدی و سوگ است. به همین دلیل است که بسیاری ترجیح می‌دهند به دورها نگاه کنند. تصمیم گرفتن برای مشارکت در تاریخ نیازمند امید است، حتی زمانی که تصمیم ناامیدکننده است.”

 

جان برجر

جان برجر

جان برجر

جان برجر

جان برجر

 

این پیشگویی-یادآوری خود برجر است؛ همان چیزی که در نقل قول ابتدایی از او آورده شد، مانند جاکومتی که کار و اثرش برای «چیزی در آینده و منتظر شدن» آماده می‌شود. برجر معتقد بود که مکاشفۀ یک اثر هنری دور از دیوارهای موزه اتفاق می‌افتد.

 

او هر قطعه از آثار موزه را را مانند سوغاتی‌هایی با داستان‌های پیوسته و در دل تاریخ هنر می‌بیند که با صمیمیت گیج‌کننده‌ای که برای اعضای یک خانواده گفته می‌شود. در اثنای این روایت هنری-تاریخی، سیاست یکی از مضامینی است که جزو مقاصد پر بازدید برجر به شمار می‌رود.

 

برجر21

جان برجر

جان برجر

جان برجر

 

برجر هنر را به عنوان تاریخ و تاریخ را به عنوان مبارزه سیاسی تلقی می‌کرد، اما باید در نظر داشت که او هیچ‌گاه به تبلیغات سیاسی و سوگیرانه اعتقادی نداشت.

 

جان برجر در اولین رمانش به نام نقاش زمانۀ ما در سال 1958 به روایت قصۀ یک نقاش، یک سوسیالیست و یک مهاجر مجارستانی می‌پردازد. برجر دربارۀ این کتاب می‌گوید: «شما نمی‌توانید برای رساندن یک ایدئولوژی، تحت پوشش هنر کارکنید…هنر ماهیت پوشانندگی ندارد و برعکس، افشاگر است.»

 

جان برجر و واکاوی یک نمونه؛ پرتره‌های مومیایی فَیوم

 

جان برجر

 

در مجموعه مقالاتی از جان برجر در کتاب The Shape of a Pocket، او به پرتره‌های مصری فَیوم اشاره می‌کند که برای شناسایی مومیایی‌های مصری استفاده می‌شد. برجر انگشت خود را روی چیزی می‌گذارد که این چهره‌ها را از هر پرتره دیگری در تاریخ متمایز می‌کند؛ از آنجایی که آن‌ها برای نمایش عمومی نبودند بلکه فقط برای تعدادی مقبره بودند، نقاش آن‌ها «نقاش مرگ یا شاید دقیق‌تر نقاش ابدیت» بود.

 

برجر در این بحث، این چهره‌های صمیمی فَیوم را با چهره‌های تبلیغاتی مقایسه می‌کند، تصاویر افرادی که صرفاً برای فرهنگ و نگاهی مصرفی مورد نظر هستند، به نوعی اثبات زنده بودن انسان معاصر هستند. برجر سپس به طور غیرمنتظره‌ای بیان می‌کند که پرتره‌های فَیوم او را به یاد دوران ما می‌اندازند. او در توصیف این دوره و مختصات معنایی آن می‌گوید:

 

جان برجر

 

“این قرن، قرن مهاجرت است؛ عزیمتی اجباری و داوطلبانه. یعنی قرن فراقی بی‌پایان، و قرنی در تسخیر خاطرات فراق. سوگ ناگاهِ از دست دادن چیزی که دیگر وجود ندارد، مانند افتاد ظرفی از طاقچه است که شکسته و تکه تکه شده است. انسان به تنهایی قطعات را جمع‌آوری می‌کند، با نحوه قرار گرفتن آن‌ها در کنار یکدیگر آشنا می‌شود و سپس آن‌ها را با دقت یکی یکی به هم می چسباند. در نهایت بدنۀ ظرف دوباره جمع می‌شود، اما مانند قبل نیست. هم معیوب است و هم ارزرشمند‌تر.”

 

جان برجر با ارجاعی مجدد به پرتره‌های فَیوم، می‌گوید: «آن‌ها دربردارندۀ نقص هستند، زیرا دست‌سازه‌اند. آن‌ها ارزشمندتر هستند زیرا نگاه نقاشی‌شده کاملاً بر زندگی‌ای تمرکز دارد که نقاش می‌داند روزی از دست خواهد رفت.»

 

جان برجر؛ پرتره‌ای از هنر تا همیشه

 

جان برجر

 

در پایان باید گفت که برجر مستقیماً به ما همچون مخاطبان حرف‌های صمیمی‌اش خیره می‌شود؛ او از بسیاری چیزها برای شنونده می‌گوید و در این میان، با فوریت اما با حوصله، میانجی‌گری رسانه و سرمایه را برای نسل جدید توضیح می‌دهد و عصارۀ هنر را با ظرافت بیرون می‌کشد.

 

برجر از این عصاره برای حک کردن صورت ونوس یا زهره از بوم بوتیچلی در گالری ملی استفاده می‌کند. حفره‌ای که برجر بر آثار هنری برجتای می‌گذارد، مملو از که پشت سرش بر جای می‌گذارد همان مقالاتی است که در شکل یک جیب به خوبی دیده می‌شود، عنوان این کتاب از جان برجر به همه اشکال و صورت‌هایی اشاره دارد که در برابر نظم جدید و ماشینی و بی‌هویتی که در سراسر جهان در حال توسعه وجود دارد، قد علم کرده است و شاید در حتی شکل یک جیب باشد!

 

جان برجر

 

باید بپذیریم که آثار هنری در هیچ‌کجای دنیا از نگاه نقاد و چندوجهی برجر جان سالم پنهان نمی‌مانند. کاوشگری برجر پس از مرگش نیز ادامه دارد؛ همانطور که او توانست روحیه‌ای زنده را در پرتره‌های مومیایی فَیوم بیاید. برجر به نوعی بشر را در آینۀ هنر، چیزی شبیه به این پرتره‌های مصری قبل از مرگ می‌داند:

 

“تصاویر مردان و زنان… که برای خود و هر کسی که به آن‌ها نگاه می‌کند، نشانی از زنده بودن را نمایان می‌کنند! آ‌ن‌ها همان‌قدر که ضعیف‌اند، می‌توانند تجسم یابند و ادای احترامی به خود فراموش‌شده‌شان باشند که علیرغم همه چیز، زندگی را هدیه‌ای همیشگی می‌دانند.”

 

جان برجر

 

مشاهدۀ مطلبی به زبان انگلیسی درباره زندگی و آثار جان برجر در وبسایت مؤسۀ بریتانیکا

مشاهده و خرید کتاب‌های جان برجر در آرشیو کتاب شهر کتاب پاسداران

 

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *