زنان، یونان و حماسهای مدرن؛ معرفی رمان الکترا از نشر میلکان
جنیفر سنت در کتاب مسحورکنندهاش، رمان الکترا، جامهای از اسطورههای باستانی را با تاروپود احساسات انسانی میبافد و چشمانداز تازهای به داستانهای جاودانه اساطیری یونان اضافه میکند. جنیفر سنت با تکیه بر موفقیت آثار اقتباسیاش (پاندورا، لویاتان، آریادنی و آریانا)، در دل داستانی که در طول قرنها گفته و بازگو شده است، به کندوکاو میپردازد.
سنت موفق میشود تا شمایلی نو با چالشهای امروزی را در قالب کهنروایتی جاودانه از ادبیات غنی یونان، عرضه کند. این کتاب در آثار خوشخوان و پرطرفدار داستانی نشر میلکان با ترجمه حسین حضرتی در اختیار علاقهمندان و مخاطبان دنیای کتاب قرار گرفته است.
یک اسطوره و چند زاویه دید؛ درباره موضوع و محتوای رمان الکترا
این رمان حول شخصیت اصلی اساطیر یونانی، الکترا که دختر آگاممنون و کلوتمنسترا و خواهر اورستس و ایفیژنی است. از طریق روایت ماهرانه سنت، خوانندگان به دنیایی منتقل میشوند که در آن هوا و هوس خدایان و دسیسههای انسانهای فانی به طور جداییناپذیری در هم تنیده شدهاند.
تعهد جنیفر سنت در کتاب الکترا، با گشتوگذاری در احساسات و انگیزههای ظریف شخصیتهایش، امکان کاوشی عمیق در موضوعاتی مانند انتقام، سرنوشت، و عدالتخواهی را فراهم میکند. نثر جنیفر سنت در عین حال، غنایی و قابل دسترس است و دنیای باستانی فرهنگ موکنایها، مهاجران یونانی ساکن دریای اژه را با وضوحی تداعیکننده و غوطهور به مخاطبش ارائه میکند.
نویسنده در رمان الکترا از رویکرد روایی چندمنظری و چندصدایی استفاده میکند که نه تنها به الکترا تریبون میدهد، بلکه کلوتمنسترا و کاساندرا را نیز دارای دیدگاههایی گویا و محوری میکند و نگاهی چندوجهی در سیر داستانش را به خواننده ارائه میکند.
این انتخاب داستان گویا و مؤثر دارد، چرا که بینشهایی را در مورد زندگی درونی شخصیتهایی ارائه می-دهد که اغلب در حاشیه این داستانها سکنی گزیدهاند و به آنها عاملیت و عمق میبخشد. یکی از بزرگترین نقاط قوت رمان الکترا، نمایش تجربهای زنانه در محدوده و مختصات جامعه مردسالار است.
جنیفر سنت از واقعیتهای تاریک و اغلب بیرحمانهای که شخصیتهایش با آن روبهرو میشوند، دوری نمیکند اما با این حال انعطافپذیری و پیچیدگی در آنها وجود دارد که طبقهبندیِ ساده شخصیتها در قالب قربانی یا قهرمان را به چالش میکشد.
خود الکترا به عنوان یک شخصیت گرفتار در جریانات مقدرشده و میراث خانوادگیاش به تصویر کشیده میشود که با میل او برای انتقام با احساسی اخلاقی درخلال یک جنگ میشود. گنجاندن دیدگاه کاساندرا، انضمامی تکاندهنده است که صدای پیشگووار او، نقطه مقابل فاجعهای در حال آشکار شدن است.
مبارزه او با نفرین آپولو و ناباوری اطرافیانش، لایههایی از کنایه و گمانهزنی را به روایت میافزاید. تصویر کلوتمنسترا به همان اندازه که قانعکننده است در کنار اقدامات او در جستجوی عدالت و خودمختاری در مواجهه با فقدانها، غیرقابلدرک است.
رمان الکترا از جنیفر سنت، صرفاً یک بازگویی نیست، بلکه تخیل و بازآفرینی است که ضمن دمیدن جان تازهای به روایت اصلی، به آن احترام میگذارد. این رمان خوانندگان را دعوت میکند تا در اسطورههایی که فکر میکردند آنها میشناسند، تجدید نظر کنند و روایتهای سنتی و نقشهایی را که در درون آنها به زنان محول میشود، به چالش بکشند.
شخصیتهای جنیفر سنت در رمان الکترا صرفاً مهرههای بازی خدایان یونانی نیستند، بلکه شخصیتهای پیچیده با خواستهها و ترسهاییاند که در طول زمان هویتشان را افشا میشوند. سرعت و ریتم کتاب الکترا به طرز هوشمندانهای کنترل میشود و نویسنده در حالی که داستان به سمت اوجی اجتنابناپذیر پیش میرود، تنش و کشش لازم را نیز ایجاد میکند.
لحظات صمیمی، گرم و برانگیزاننده رشد شخصیت با سکتهها و تقطیعهای گستردهتر سرنوشت و پیشگویی متعادل میشوند و روایتی را خلق میکنند که همزمان شخصی و حماسی است. توجه جنیفر سنت در رمان الکترا به جزئیات در بستر خلق اتمسفر و فضای داستانی، بیتوجه نمیماند.
در رمان الکترا، بافت فرهنگی و تاریخی یونان باستان به پیروی از روایتهای اصلی درامنویسان یونانی با دقت و نگاهی نو ارائه شده است و این امر بدون اینکه خواننده را در مستقیماً مورد خطاب قرار دهد، اصالت و هویتی خاص را به محیط داستان کتاب الکترا اضافه میکند.
آیینها، باورها و ساختارهای اجتماعی یونان آن زمان به شکلی ارگانیک در روایت رمان الکترا به مخاطب ارائه میشوند و به نوعی پشتیبان شخصیتها هستند و اینها همگی در جریان کلی داستان روایت می-شوند. وزن عاطفی و رمانتیک رمان الکترا شاید بارزترین ویژگی این رمان باشد.
اندوه الکترا، سوگ کلوتمنسترا، و عذاب کاساندرا با چنان قدرت و اثری به خواننده منتقل میشود که آن-ها در این مواجهه با متن، نمیتوانند با مصیبتهای شخصیتهای رمان الکترا همدردی نکنند. جنیفر سنت پاسخهای آسان یا بیانیههای واضع و دقیقی ارائه نمیدهد اما در عوض روایتی را اعریف میکند که پیچیدگیهای زندگی و ماهیتِ اغلب متناقض احساسات انسانی را تصدیق میکند.
کتاب الکترا از جنیفر سنت را باید به عنوان مصداقی بر قدرت ماندگار اسطوره و توانایی ادبیات در نشان دادن داستانهای قدیمی در زاویهدیدی تازه دانست. این کتاب رمانی است که هم برای علاقهمندان به اساطیر یونان و هم برای تازه واردان به دنیای داستان و روایت جذاب خواهد بود و قصهای را بازگو میکند که به در عین بیزمان و ماندگاری، به موقع و حیاتی نیز است.
رمان الکترا با شخصیتپردازیهای مثالزدنی، نثری هیجانانگیز و مضامینی قابلتأمل، پیوستی قانعکننده در سنت بازآفرینیهای اساطیری مدرن و نمونهای درخشان از داستانسرایی معاصر است.
درباره نویسنده کتاب الکترا
جنیفر سنت، نویسندهای است که با خواندن اسطورههای یونانی بزرگ شده و همیشه مجذوب داستانهای ناگفته پنهان در اسطورهها است. او پس از سیزده سال کار در سمت معلمی زبان انگلیسی در کالج و دبیرستان،اولین اثر پرفروشش با نام آریادنی را نوشت که افسانه تسئوس و مینوتور را از دیدگاه آریادنی، زنی که آن را آفریده است، روایت میکند.
جنیفر سنت اکنون یک نویسنده تمام وقت است که با همسر و دو فرزندش در یورکشایر انگلستان زندگی میکند و هر دو رمان آریادنی و الکترا جزو پرفروشترین آثار این نویسنده در لیستهای مرجع بسیاری از جمله ساندی تایمز هستند.
بخشی از رمان الکترا نشر میلکان
“من آنک شهبانوی موکنای بودم. در رگهای دخترم، همان اندازه خون نفرینشده ی خاندان آترئوس روان بود که خون اسپارتی من. برج و بارومان استوار و ارتشمان نیرومند بود و دختم از هر گزند بیرونی در امان.
لیک، پدرش، شوی من، زاده آترئوس بود. از نژاد خونریزانی پستتر از آنچه میپنداشتم. مگر جنایتی هولناکتر از ریختن خون همخون بود؟ نه، شرارتی مهیبتر از آن در خیال نمیآمد.”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.