اسکار وایلد (Oscar Fingal O’Flahertie Wills Wilde) یک شاعر و نمایشنامهنویس ایرلندی بود. او در ۱۶ اکتبر ۱۸۵۴ متولد شد و در ۳۰ نوامبر ۱۹۰۰ درگذشت.
اسکار وایلد در دهه ۱۸۸۰ با نوشتن در قالبهای مختلف، به یکی از محبوبترین نمایشنامهنویسان لندن در اوایل دهه ۱۸۹۰ تبدیل شد.
او به خاطر افسانهها و نمایشنامههای خود، رمان تصویر دوریان گری، و محکومیت قضایی برای بیاحترامی بزرگ برای اعمال همجنسگرایی به یاد میماند.
وایلد در طول زندگی خود ۹ نمایشنامه، یک رمان و تعداد زیادی شعر، داستان کوتاه و مقاله نوشت.
اسکار وایلد در خانوادهای هنرمند به دنیا آمد. پدرش، سِر ویلیام وایلد، یک چشمپزشک معروف بود که بعدها به مقام چشمپزشک مخصوص ملکه نیز نائل شد.
همچنین ویلیام یکی از عتیقهشناسان برجسته ایرلند بود. مادرش، جین وایلد، با نام مستعار اسپرانزا، شاعر سرشناسی و مترجم آثار الکساندر دوما و آلفونس دو لامارتین بود.
اسکار وایلد تحصیلات ابتدایی خود را در دهکده اینسکیلن واقع در شمال ایرلند دنبال کرد و در کالجهای ترینیتی و مگدالن آکسفورد بهتحصیل پرداخت.
او در سال ۱۸۸۴ با کنستانس لوید ازدواج کرد. این دو در سالهای ۱۸۸۵ و ۱۸۸۶ صاحب دو فرزند پسر شدند. وایلد مجموعه داستان شاهزاده خوشبخت و دیگر قصهها را برای دو پسرش نوشت.
اسکار وایلد به زیبایی ظاهری و خوشپوشی بسیار اهمیت میداد؛ در حدی که سوراخ دکمههای کت و شلوارش را با گلهای میخک، زنبق و گل داوودی میآراست.
به این ترتیب، شهرت او در محافل فرهنگی و اشرافی لندن که از اولین شعرهای او (۱۸۸۱) با لذت استقبال کردند، بسیار زیاد شد. او به سرعت به یکی از نظریهپردازان «هنر برای هنر» و رهبر «زیباییشناسان» تبدیل شد.
او همچنین یک فمینیست بود که در خلال سالهای ۱۸۸۷ تا ۱۸۸۹ سردبیری مجلهٔ ویمینز ورلد (The Woman’s World) را بر عهده گرفت تا از آرمانهای فمینیسم دفاع کند. با تعریفهای امروزین، میتوان او را یکی از فمینیستهای لیبرال دانست.
او در ۱۸۹۰ نخستین نسخه از تنها رمان خود، یعنی تصویر دوریان گری را در ماهنامهٔ لیپینکات (Lippincott) منتشر کرده بود. اما بعد از چاپ این رمان، تحت فشار افکار عمومی، بازبینیهایی در آن کرد و رمانش را گسترش داد. همچنین پیشگفتار معروفی که بر آن نوشت هم حاصل همین بازبینیهاست که در ۱۸۹۱ منتشر شده و تبدیل به نسخهٔ استاندارد این رمان شد.
وایلد در دهه آخر زندگی خود، که سالهای آخر زندگی او را میتوان دهه آخر زندگی او دانست، آثار معروف خود را در اروپا نوشت و آنها را به چاپ رساند.
با این حال، بعد از چاپ نوشتههای با ارزش خود، سفرهای زیادی را انجام داد و روح خود را با سفر جلا میداد و با دوستان خود اوقات خود را میگذراند. اما در نهایت به دلیل بیماری مننژیت در یکی از هتلهای پاریس دیده از جهان فرو بست.