معرفی زندگی و آثار رضا قاسمی
رضا قاسمی یکی از مهمترین نویسندگان چند دهه اخیر و زندهی حال حاضر ایران است. آثاری همچون همنوایی شبانه ارکستر چوبها و وردی که بره ها می خوانند او را بعنوان یک نویسنده شاخص و خاص در میان اهالی فرهنگ مطرح کرده است.
رضا قاسمی در اصفهان بهدنیا آمد، ششماهگی با خانواده بهدلیل شغل پدر، از اصفهان به بندر ماهشهر رفت در جنوب ایران رشد کرد که فضای برخی از آثار قاسمی همچون رمان «وردی که برهها میخوانند» و همچنین دو نمایشنامهٔ «خوابگردها» و «نامههایی بدون تاریخ از من به خانوادهام و بالعکس» در این شهر میگذرد.
معماریاش یکسره انگلیسی بود. پوشاک و مواد خوراکی ما غالباً خارجی بود. باشگاهی داشت شرکت نفت که علاوهبر سالنهای ورزش، محل انواع تفریحات غربی مثل بیلیارد، بازی تومبولا و کنسرتهای گاهگاهی بود. نهتنها روزنامهها و نشریات غربی دایم توی دستوبالمان بود؛ بلکه تنها سینمای شهر هم فقط فیلمهای خارجی نشان میداد.
در تهران در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران تئاتر خواند و نمایشنامههایی را که نوشته بود در این دانشکده و تئاتر شهر در تهران به روی صحنه برد؛ سپس به فرانسه مهاجرت کرد و رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبها را نوشت که مهمترین اثر ادبی او به شمار میآید.
رضا قاسمی و همنوایی ارکستر شبانه چوب ها
رضا قاسمی پس از مهاجرت به فرانسه نگارش مهمترین رمان خود یعنی همنوایی شبانه ارکستر چوبها را در سال ۱۳۷۰ آغاز کرده و آن را در سال ۱۳۷۳ به پایان رساند. این رمان در نهایت در سال ۱۳۷۵ توسط نشر کتاب در آمریکا به چاپ رسید و در سال ۱۳۸۰ به فرانسه ترجمه شد. این کتاب در سال ۱۳۸۱ در ایران به چاپ رسید و جوایز زیادی برای قاسمی به ارمغان آورد.
رمان برگزیده دهه نویسندگان و منتقدان مطبوعات در سال ۱۳۸۸، جایزه رمان اول بنیاد گلشیری در سال ۱۳۸۱، جایزه بهترین رمان سال از نویسندگان و منتقدان مطبوعات در سال ۱۳۸۱و تندیس ویژه رمان تحسین شده جایزه مهرگان ادب در سال ۱۳۸۱ از جمله این جوایز هستند.
رضا قاسمی زمینهٔ نگاه هستیشناختی تلخ موجود در رمان همنوایی ارکستر شبانه چوب ها را در تاریخ ویران، پرحادثه، سراسر هجوم و ویرانی و جنگ میبیند که برای او با نوعی بدبینی فلسفی هم همراه میشود.
نگاهی به رضا قاسمی از دل نگاهش به جهان
قاسمی از نویسندگانی است که در رمانها و با رمانهایش میاندیشد هرچند که بهقول خودش «جنس اندیشه در رمان و فلسفه با همدیگر متفاوت است.» برهمیناساس، نظراتش دربارهٔ موضوعهای گوناگون را هم غیرمستقیم میشود از زبان شخصیتهای داستانیاش و هم مستقیماز زبان خودش در گفتوگوها و مقالاتش شنید و در تمام این آثار اندیشهها و نگاه انتقادی او را دید؛
نگاهی نقادانه در زاویهٔ دید نویسندهٔ داستان، رمان و نمایشنامه و همچنین شخصیتهای خلقشده در تمام این آثار. این اندیشهٔ نقادانه حتی در برخورد با آثار موسیقیایی خلقشده توسط او هم دیده میشود. این بینش انتقادی شاید همراه باشد با نوعی بدبینی و حتی تاریکبینی اما بهقول خود رضا قاسمی:
«معمولاً کسی که به طنز رو میآورد، آدم ناامیدی است.»
این ناامیدی برای او همراه بوده است با نوعی درک بیمعنایی. از همین وجه است که زندگی قاسمی بهزعم خودش همیشه بیمعنا بوده است. او این شکل حیات را پارانوئیک میداند تا آنجا که خود را همواره آماده برای دفاع و واکنش به جهانش مییابد. شاید این واکنش و دفاع درنهایت خود را در شکل نویسندگی رمان بروز میدهد. واکنشی که از شخصیتی برمیآمد که بهقول خودش نگاه تلخ و بدبینانهای به هستی دارد.
رضا قاسمی و تئاتر
رضا قاسمی کار نمایشنامه نویسی را در سال ۱۳۴۷ با نوشتن نمایشنامه کسوف آغاز کرد و پس از آن به ترتیب نمایشنامههای نامههای بدون تاریخ از من به خانوادهام و بالعکس (۱۳۵۳) ضحاک (۱۳۵۵) اتاق تمشیت (۱۳۵۸) سنگ نبشته (۱۳۶۱) و ماهان کوشیار (۱۳۶۲) و معمای ماهیار معمار (۱۳۶۴) و حرکت با شماست مرکوشیو! (۱۹۹۰)و تمثال (۱۹۹۱) را نوشت. و همچنین آثار متعددی را کارگردانی کرده است.
آثار رضا قاسمی
رمان
همنوایی شبانه ارکستر چوبها، نشر کتاب، لس آنجلس (۱۹۹۶)، و نیز: انتشارات نیلوفر، تهران
چاه بابل، نشر باران، سوئد (۱۹۹۹)
وردی که برهها میخوانند (۲۰۰۲ نشر اینترنتی)، انتشارات خاوران، پاریس (۲۰۰۸)
نمایشنامهها:
کسوف(۱۳۴۷)
صفیه موعود (۱۳۵۰)
نامههایی بدون تاریخ از من به خانوادهام و بالعکس (۱۳۵۳)
چو ضحاک شد بر جهان شهریار (۱۳۵۵)
اتاق تمشیت (۱۳۵۸)
خوابگردها (۱۳۶۰)
ماهان کوشیار (۱۳۶۲)
معمای ماهیار معمار(۱۳۶۴)
حرکت با شماست مرکوشیو! (۱۹۹۰)
تمثال (۱۹۹۱)
داستان
نارون کوچک، نارون تنها(۱۳۴۹)
پرتگاه (۱۹۹۶)
چتر و گربه و دیوار باریک (۱۹۹۷)
شعر
لکنت (۱۹۹۰ -۲۰۰۱)
پژوهشها
موسیقی در تعزیه (۱۳۵۴)
تأملاتی در باب موسیقی ایرانی (۱۹۸۶ – ۱۹۹۰)
حلقه گمشده آمارا (۱۹۹۵-۲۰۰۱)
موسیقی
«چهارده قطعه برای بازپریدن» آهنگهای رضا قاسمی با آواز سپیده رئیسالسادات (۱۳۸۹)
گل صد برگ با صدای شهرام ناظری
سیاوشخوانی (در چهارگاه)
اصفهان ـ راست پنجگاه (بداهه نوازی)
دشتی ـ ماهور با صدای هما نیکنام
کارگردانی تئاتر
کسوف، ۱۳۴۹ (دانشکده هنرهای زیبا)
آمد و رفت (از ساموئل بکت) ۱۳۴۹ (دانشکده هنرهای زیبا)
نامههایی بدون تاریخ از من به خانوادهام و بالعکس (کارگاه نمایش، ۱۳۵۳)
چاه (از داود دانشور) ۱۳۵۶ (کار تجربی با نوجوانان شیر و خورشید سرخ شاهرود)
چاه (از داود دانشور) ۱۳۵۷(کارگاه نمایش)
اتاق تمشیت، ۱۳۶۰ (تئاتر شهر)
ماهان کوشیار، ۱۳۶۳ (تئاتر چارسو)
معمای ماهیار معمار، ۱۳۶۵ (تئاتر شهر)