در جستوجوی غرایب شخصی؛ درباره زندگی و آثار عطیه عطارزاده
عطیه عطارزاده، نویسنده، نقاش، شاعر و مستندساز متولد سال 1363 در تهران است. این نویسنده که با دو رمان راهنمای مردن با گیاهان دارویی و من شماره سه در بین مخاطبان و علاقهمندان داستان فارسی معاصر مطرح شد، کار خود را با انتشار دو دفتر شعر به نامهای اسب را در نیمۀ دیگرت برمان و زخمی که از زمین به ارث میبرید آغاز کرد.
از موفقیت عطیه عطارزاده برای آثارش باید به کتاب اسب را در نیمهی دیگرت برمان در سال 1395 اشاره کرد که توانست عنوان کتاب برگزیدۀ جایزۀ شعر خبرنگاران را کسب کند. از زمان اول او نیز استقبال خوبی به عمل آمد که منجر به سیوسه نوبت تجدید چاپ آن توسط نشر چشمه شد.
راهنمای مردن با گیاهان دارویی به فهرست برگزیدگان نهایی رویداد ادبی داستان بیست و پنج وارد شد که در آن 25 اثر داستانی شاخص را از سال 1375 تا 1400 انتخاب شدند. این کتاب در هشتمین دورۀ جایزۀ ادبی هفت اقلیم برگزیده شد.
عطیه عطارزاده در کنار نوشتن داستان و شعر، نقاشی را هم به عنوان هنری دیگر در کارنامۀ حرفهای خود دارد. آثار نقاشی عطارزاده در چندین نمایشگاه انفرادی و جمعی حضور یافتند. علاوه بر این، عطیه عطارزاده دست به ساخت چند مستند نیز زده است و در واقع یکی از کارهای مستند او زمینهساز آشنایی با دختر نابینایی شد که ایدۀ نوشتن کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی را برای او به ارمغان آورد.
آخرین پروژۀ مستند عطیه عطارزاده پروژه ازدواج نام دارد که با همکاری حسام اسلامی ساخته شده است. این مستند نیز ایدۀ خلق دنیای رمان دوم عطارزاده به نام من شماره سه را فراهم آورد.
مروری بر آثار عطیه عطارزاده
کتاب اسب را در نیمهی دیگرت برمان: این مجموعه شعر که در سال 1394 چاپ شد، شامل منتخبی از اشعار عطیه عطارزاده است که به انتخاب روزنامهی دنیای اقتصاد، گردآوری و توسط نشر چشمه انتشار یافت.
کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی: اولین رمان عطیه عطارزاده که در سال 1395 منتشر شد، داستان زندگی دختر هفده ساله و نابینایی را روایت میکند که همراه مادرش مشغول به کار بر روی گیاهان دارویی و ترکیب آنهاست. زندگی این دختر که سالهای سال در فضای خانه محبوس بوده، در پی یک اتفاق ناگهانی دچار تغییر میشود.
استقبال از این کتاب منجر به تهیۀ نسخهای صوتی از کتاب با صدای نگار جواهریان در مجموعه کتابهای صوتی رادیو گوشه شد.
کتاب من، شماره سه: آخرین رمان عطیه عطارزاده که در سال 1401 منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی پسری ساکن یک آسایشگاه روانی است که نمیتواند حرف بزند. او بدون نام است و در طول روایت کتاب با عنوان شماره سه به مخاطب معرفی میشود. در تمام ماجرای داستان من شماره سه، شخصیت از طریق نقاشیها و طرحهایش، پنج سال آخر عمرش را روایت میکند.
یک نویسنده و چند صدا؛ درباره محتوا و آثار عطیه عطارزاده
عطیه عطارزاده نویسندۀ 39 سالهای است که در چند سال اخیر آثار داستانی متفاوتی را روانۀ کتابفروشیها کرده است و با اقبال خوبی از طرف مخاطبان روبرو شده است. او یکی نویسندگان مطرح زن در ادبیات معاصر ایران به حساب میآید. مضمون و محتوای داستانهای عطیه عطارزاده با شاخصههای مدرن ادبی پیوند خورده است.
در ادبیات عطارزاده، مفاهیم فلسفی و روانشناختی در زیر متن ماجرا و اعمال شخصیتها جاریاند. مسیر کاری عطارزاده از تحصیل در رشتۀ سینما و فعالیت در حیطۀ مستندسازی آغاز شده است. آثاری از جمله هفده سالهها و چله درختان کاج مدخل آشنایی مخاطبان سینمای داستانی با عطارزادهاند.
مستندسازی برای عطارزاده نقطۀ آغازی جهت ورود به سایر مدیومها و تجربههای تازه است؛ آثار عطارزاده محتوای خود را در اتمسفری شناور میان جهان واقعی و فانتزیهای ذهنی معنی میکند. آنچه برای عطارزاده مهم است، محتوایی سیال است که مخاطب را با خود درگیر کند. مفاهیم بنیادی هنر که محدود به تعریف و مختصات قالب و مدیوم نیست.
این نگاه ما را به فعالیت هنری عطیه عطارزاده در نقاشی هدایت میکند؛ فعالیتی که در سنین کودکی تا نوجوانی به طور خودآموز توسط عطارزاده فراگرفته شد و زمینهساز خلق تصاویری استثنایی و انتزاعی شد، گرچه او هرگز نقاشی را به طور آکادمیک پیگیری نکرده است.
عطیه عطارزاده با حمل نگاهی مدرن به انسان، زندگی و جهان در آثارش، آزادی و اختیاری را به خود و مخاطبش ارائه میکند که سرمنشأ بدعتی شگفتانگیز است. عطارزاده با اتکا به تجربهگرایی، تلاش میکند تا به هر عرصهای که پا میگذارد اصالت و شخصیت خود را در آن حفط کند. روند پیشرفت او از مدیوم نقاشی شروع شد و به مستندهای سینمایی رسید، پس از آن در دوران دانشجویی به قالب شعری منتقل شد و بعد هم وارد حیطۀ داستاننویسی شد.
در مصاحبهای با عطیه عطارزاده که توسط محسن پوررمضانی و صبا محبی صورت گرفت، او دربارۀ آغاز نوشتنش اینطور میگوید:
“یادم است که وقتی هجده ساله بودم، در یک آتلیه نقاشی استادی داشتم به اسم ابراهیم جعفری که الان از دنیا رفتهاند. او دربارۀ نقاشی میگفت که من همهی عمرم نقاشی میکردم و نمیدانستم نقاش هستم. تا اینکه یک نمایشگاه برگزار کردم و بقیه به من گفتند، نقاشم. من هم فکر میکنم پاسخ به سوال از کی فهمیدی نویسندهای، جوابی مانند این دارد.
همیشه تو مینویسی، اما یک جایی به این نتیجه میرسی که کارت ارزش این را دارد که مخاطب بیشتری داشته باشد. چاپش میکنی و بعد این مخاطب است که به تو اسم نویسنده میدهد. در نتیجه من همیشه مینوشتم، شعر، داستان، رمان یا هر چیز دیگری. ولی از وقتی چاپ شد و بقیه به من گفتند نویسنده، فهمیدم که نویسندهام. مثل اتفاقی که برای یک نقاش میافتد.”
برای مشاهده گفتوگوی عطیه عطارزاده درباره آثارش، اینجا را کلیک کنید.
برای مشاهده مشتند پروژه ازدواج از عطیه عطارزاده، اینجا را کلیک کنید.