“مجموعه رمانهای گرافیکی باحال از زندگی سراسر طنز و شوخی یک پسربچهی باحال!
سرک کشیدن توی زندگی معرکهی یک پسربچهی وروجک که عاشق نقاشی و موسیقی است و از درس و مدرسه فراری، چه مزهای دارد؟
بختم یککم گفته:
بابا پیشنهاد داد: «چهطوره که…بریم پیادهروی؟»
سؤالِ من این بود که: «پیادهروی؟ کجا؟»
بابا گفت: «یه جای قشنگ.»
من پیشنهاد دادم: «شکلاتفروشی قشنگه؟»
«نه تام، منظورِ من یه جایی مثلِ پارک بود.»
به بابا گفتم: «من اگه سگ داشتم، خیلی هم خوشحال میشدم بریم بیرون پیادهروی.»
بابا یادم انداخت که: «ما نمیتونیم سگ بیاریم چون دِلیا به سگ حساسیت داره.»
من هم زیرِلب گفتم: «من که ترجیح میدم سگ داشته باشم تا دِلیا دوروبَرم باشه.»
بابا حرفم را نشنید چون سرش گرمِ برداشتنِ یک تکه نخ بود از روی قفسه…”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.