ننشریه بخارا دوماهنامهای فرهنگی و هنری و ادبیست که در سال 1377 شمسی به مدیرمسئولی و سردبیری علی دهباشی شروع به
فعالیت کرد. این نشریه شامل مقالات، نقدها و روایتهایی در زمینهی ایرانشناسی، ادبیات و هنر است. همچنین هر شماره، شامل
ویژهنامهای مختص به یکی از افراد شاخص این سرزمین است.
برای ما سوال اول این بود دلیل انتخاب اسم این نشریه چیست؟ در تماسی که با استاد علی دهباشی داشتیم ایشان با لطف و متانتی
مثالزدنی به ما توضیح دادند که در 1100 سال قبل، در زمان امیر اسماعیل سامانی، اولین دولت ایرانی در بخارا تشکیل شد و در
همان زمان این شهر تبدیل به مرکزی برای حضور اهالی اندیشه و کسب علم از تمام سبکهای اندیشه و مکاتب متفاوت علمی شده
بود و نشریهی بخارا بهدنبال هویتی اینچنین برای خود بوده، اما در زمان اکنون و در جغرافیای یک مطبعه. در حقیقت بخارا
میخواهد موضوعی مشخص را از دیدگاهها و مکاتب مختلف فکری و اندیشهای بازشناساند و در پی آن جوهر حقیقی هر
موضوعیست که به تبین آن نگاه دارد، حال میخواهد ادبی باشد، یا هنری و یا هر موضوع مهم دیگری که از نگاه
دستاندرکاران این نشریه در جامعهی ایران محلی از اهمیت را داراست. باید گفت که ما کمابیش شاهد این هستیم که هر شماره و
مقالههای آن تقریبا مطابق با فرهنگ غنی ایرانیست که هر پیام خود را رندانه به ذهن خواننده میرساند.
شماره 153 نشریه بخارا ویژهنامهی خود را به فاطمه سیاح اختصاص داده است. فاطمه رضازاده محلاتی معروف به سیاح از
زنان تاثیرگذار و الهام بخش ایران بود که در نوزدهم اولین ماه بهار سال 1281 هجری شمسی در شهر مسکو دیدگان خود را به روی جهان گشود. پدرش میرزا جعفر خان در سالهای نخست جوانی به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش هم تباری
آلمانی داشت و در روسیه دوره رشد خود را سپری کرده بود. میرزا جعفرخان در دانشگاه زبانهای شرقی مسکو 45 سال استاد
زبان و ادبیات فارسی بود و شاید عجیب به نظر نیاید که دخترش هم به راه او تأسی کرده و در همین حوزه باقی بماند. فاطمه سیاح
دوران مدرسه و نیز تحصیلات عالی خود را در مسکو گذراند و موفق به کسب درجهی دکتری در رشته ادبیات اروپایی از دانشکده
اونیورسته مسکو شد. وی به چهار زبان روسی، آلمانی، فرانسوی و انگلیسی تسلط کامل داشت. پس از اخذ دکترا قریب به چهار سال
در دانشکده های مختلف کشور روسیه به تدریس پرداخت و در اواخر سال 1312 شمسی به کشور خود، ایران آمد. علیرغم
مخالفت وزارت فرهنگ وقت (که دلایل آن در این ویژهنامه ذکر شده است) در کسب درجه دانشیاری دانشگاه تهران توفیق داشت و
در سال 1322 به درجهی استاد تمامی کرسی ادبیات روسی همین دانشگاه نائل شد، باید دانست که سیاح اولین استاد زن دانشگاه
تهران بود. وی به دلیل تسلط بیمانندش، در آن زمان، به چند زبان دنیا و ادبیات آنها آنچنان در نقد ادبی ممتاز بود که علیاکبر
سیاسی، رئیس وقت دانشگاه تهران پس از درگذشت او چون کسی را برای درس سنجش ادبیات زبانهای خارجی پیدا نکرد، این درس
را در دانشگاه تهران به تعطیلی کشاند.
سیمین دانشور در سالهای اوج شهرت و فعالیت های علمی و اجتماعی سیاح، وارد دانشگاه تهران شد. دانشور در مقطع دکتری
رسما شاگرد دکتر سیاح بود و رساله دکتری خود را به پیشنهاد و راهنمایی استاد خود به موضوع جمالشناسی(زیباییشناسی)
اختصاص داد. از نقل قولهای جالب دانشور درباره سیاح میتوان به این نکته اشاره کرد که در مقابل قضاوتهایی که دربارهی
سیاح نسبت به نزدیکی او به حزب توده بود، شاگرد، استاد خود را در زمینهی سیاسی پیرو تروتسکی میدانست.
سیاح در کنار تدریس به فعالیت های اجتماعی و سیاسی برای زنان جامعه ایران همتی مثال زدنی داشت و در سال 1322 همراه با
صفیه فیروز اولین جمعیت زنان ایران را به نام حزب زنان ایران، تأسیس کرد. پس از یک سال فعالیت، این حزب به شورای زنان
ایران تغییر نام داد. این شورا وابسته به حزب دموکرات احمد قوام السلطنه بود که در مقابل حزب توده ایران تأسیس شده بود.
مهمترین اهداف این شورا شامل، بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی زنان در ایران، ممنوعیت چند همسری، آموزشهای بهداشتی
مختص به زنان، کسب حق رأی برای زنان و برابری حقوق مردان و زنان ایرانی بود.
سیاح در میانهی اسفند سال 1326 شمسی بهدلیل سکتهی قلبی، برای همیشه دیدگان خود را از خاک این سرزمین و جهان بربست.
مقاله نخستین این شماره از بخارا با نام «کلید رستگاری» با موضوع انفاق به قلم استاد محمد علی موحد نوشته شدهاست. موحد در
این مقاله این موضوع را از منظر دینی و قرآنی و همچنین اخلاقی تشریح کرده و در نکاتی هم این مواضع را در زمانهی اکنون
بسط دادهاست. او کلید سر انفاق را شُح نفس یا ترجیح دادن دیگری بر خود دانسته و ایثار را جزئی جدا نشدنی از انفاق میداند.
شماره 153 نشریه بخارا در 414 صفحه با مقالاتی از ژاله آموزگار، عبدالحسین آذرنگ، سجاد اینانلو،محمدکریم اشراق، حسن
انوری، سهیلا ایمانخواه، سرگه بارسقیان، ایرج پارسی نژاد، ناصرالدین پروین، سعید پور عظیمی، مسعود جعفری، ابوالحسن
حاتمی، بهاءالدین خرمشاهی، محمود درگاهی، هوشنگ دولت آبادی،شهاب دهباشی، هاشم رجبزاده، رسول رئیس جعفری، بهمن
زبردست، توفیق ه.سبحانی، محمدرضا شفیعی کدکنی، علی قیصری، سحر کریمیمهر، گلناز گلناریان، صدف محسنی، سید مصطفی
محقق داماد، علی معظمی، مهدخت معین، محمد علی موحد و حسن میرعابدینی، به منظر عموم قرار گرفتهاست.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.