«پدیدارشناسی» به معنای دقیق، نخستین بار در کتاب «تحقیقات منطقی» ادموند هوسرل مطرح میشود. پیش از او فیلسوفان دیگری هم این اصطلاح را به کار برده بودند، اما هوسرل با توجه به حیث التفاتی و آگاهی، معنایی کاملاً جدید بدان بخشید و یکی از مهمترین جریانهای فکری فلسفهی غرب را پدید آورد.
«هنر» از جمله موارد تحقق حقیقت است. خلاقیت هنری همانا در اثر نشاندن حقیقتی است که برای هنرمند به ظهور آمده، به همین جهت در اثر هنری عالمی به ظهور میرسد و بابی گشوده میشود. طوری که هر اثر هنری بیتی میگردد شاعرانه، خانهای که تجلیگاه حقیقت وجود است.
تمام اشیا و پدیدههای عالم در صورتی که با انسان رشد پیدا کنند، تبلور واقعی مییابند، این بحث اصلی کتاب من است. هایدگر معتقد است که تمام پدیدههای عالم، نشانی از خداوند و انسانها دارند. پدیدارشناسی میگوید اگر ما پدیدارشناس هستیم، میگذاریم پدیده آشکار شود؛ چون پدیده بهصورت بالقوه در خود، آن شکل را دارد و پدیدارشناسی تنها به پدیده کمک میکند که آن شکل را پیدا کند.
برای این کتاب، دو سال در حوزهی پدیدارشناسی مطالعه میکردم، بعد به تعریف مکان و اینکه پدیدارشناسی مکان چه مفهومی دارد، رسیدم. در غرب از دههی 60 به این سو در حوزهی معماری و شهرسازی تحقیقات خوبی انجام شده است. من در این رساله شیوههای کاربردیکردن پدیدارشناسی مکان را در مطالعات معماری و شهرسازی بررسی کردم و این کتاب، به مباحث اصول و مفاهیم پدیدارشناسی، بررسی اجمالی مفهوم شناخت، پدیدهی مکان و سکناگزینی، پدیدارشناسی مکان و چالشها و راهکارها میپردازد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.