خلاصه کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم
کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم نوشته نادر ابراهیمی مجموعهای است از نامهها (داستان کوتاه) که در آن نویسنده با زبانی ساده و روان، احساسات و تجارب مختلف خود را در قالب نامههایی که به همسرش مینویسد، بیان میکند.
کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم توسط انتشارات روزبهان منتشر شده است و شامل چهل داستان کوتاه (نامه) است که که اگرچه در قالب نامه نگارش یافتهاند اما گویی داستانهایی منفصل و مربوطند که هر کدام برههای از زندگی این زوج را به تصویر میکشند و در نهایت با نخ تسبیح عشق قصهای یکپارچه را بازگو میکنند.
نادر ابراهیمی خالق آثاری چون یک عاشقانه آرام و بار دیگر شهری که دوست میداشتم در نامههای آمده در کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم به موضوعات مختلفی مانند عشق، خانواده، دوستی، سفر، خاطرات، رویاها، آرزوها، تنهایی، غم و شادی میپردازد و با استفاده از تصاویر و تشبیهات زیبا و خلاقانه، خواننده را درگیر جهان عاشقانهی خود و همسرش میکند. این کتاب نمونهای از ادبیات نامهنگاری است که با رعایت قواعد و ساختار نامهنگاری، به صورت دلنوشتهای شخصی و قصهای صمیمانه نگاشته شده است.
بانو، بانوی بخشنده ی بی نیاز من!
این قناعتِ تو، دل مرا عجب می شکند…
این چیزی نخواستنت، و با هرچه که هست ساختنت…
این چشم و دست و زبانِ توقع نداشتنت و به آن سوی برچین ها نگاه نکردنت…
کاش کاری می فرمودی دشوار و ناممکن، که من به خاطر تو سهل و ممکنش می کردم…
بررسی کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم نوشته نادر ابراهیمی
کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم مجموعه ای از نامههایی است که نادر ابراهیمی هنگامی که مشغول یادگیری هنر خوشنویسی بوده به همسرش فرزانه منصوری نوشته است.
این نامه ها نثری همچون شعر دارد و بسیار روان و به دور از تکلفهای شاعری است. بعضی از آن نامهها بلندند و بعضی کوتاه در حد چند سطر. ابراهیمی در این نامههای کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم به صادقانهترین شکل ممکن عشقش را به همسرش ابراز داشته، گاه او را دوستانه نصیحت کرده و گاه آنچه از راه و رسم زندگی می دانسته با او در میان گذاشته است.
عشق در نوشتار نادر ابراهیمی و در کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم به عواطف و دلبستگی محدود نمیشود و بهعنوان یک موتیف اساسی در بیان نظرات و اندیشههای او مطرح شده و درحقیقت مالک سنجش خوبیها و بدیها شده است. نویسنده میان عشق و فداکاری پیوند برقرارکرده است.
نادر ابراهیمی در کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم معتقد است پایداری عشق در پیوند میان تکریم و تقوای درونی شکل میگیرد. از این منظر، در نوشتهها و نامههایش از عشق به ایثار، همسر و وفاداری سخن رانده که نگرش عرفانی و درعین حال، حکیمانه آنها با زبان مهر و محبت تداعیکنندهٔ اهمیت عشق در مناسبات اجتماعی- خانوادگی است.
کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم نمونهای کامل از ستایش دوستی، محبت و عشق است که با زبانی لطیف و شیرین، آیین همسرداری را به اوج خود میرساند. رمانهای «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» و »یک عاشقانه آرام»، دیگر آثار این نویسنده، توصیفی جذاب از جهانبینی نادر ابراهیمیاند که ملودی زیبای آفرینش هستی را در الفاظ حکیمانه به تصویر میکشند.
اما گرایش عشق به ایثار در کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم متفاوت است و در کلام صادقانهٔ نادر ابراهیمی و در کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم اینگونه توصیف میشود:
«من از عشق زمینی حرف میزنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری»
با خواندن نامهها درمییابیم که نادر ابراهیمی بار عاطفی عشق را در تعهد و همدلی میداند و اعتقاد دارد که تداوم آن در احساس یکی شدن است.
در کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم صراحت گفتار، تکریم، مهرورزی و دوست داشتن درون مایهٔ اصلی نامههای دوستانه ابراهیمی به همسرش است که نمونهٔ کاملی از عشق واقعی و وفاداری است. او در این نامهها به نیاز انسان به عشق و نوع دوستی اشاره میکند و یکی از علل همبستگی روحی و عاطفی را ابراز علاقه و دوستی عمیق میداند. او اهمیت صداقت در بیان احساسات نسبت به همسرش این گونه بیان می کند:
«بانوی بزرگوار من! عطرآگین باد و بماناد فضای امروز خانهمان
و فضای خانهمان، همیشه، در چنین روزی که روز عزیز ولادت پربرکت تو برای خانوادهٔ کوچک ماست…»
نادر ابراهیمی در کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم عشق به همسر را یکی از جلوه های تعالی انسانی میداند که اندک اندک شکل آرمانی به خود میگیرد:
«اگر عشق و خاطرات عاشقانهٔ ما، که تنها مایملک شخصی ماست، به یک النگوی طال آویخته باشد ، مطمئن باش که آن عشق و خاطرات چندان اعتباری نیست…»
در کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم، عشق به همسر، بنیاد دستگاه عاطفه و نثر موزون نادر ابراهیمی را تشکیل میدهد. این نگرش عاشقانه و عاطفی به همسر و رویدادهای اجتماعی، همراه با زبانی ساده، ولی درعین حال، روان و آهنگین، شکل و شیوهٔ نثر او را برجسته میسازد.
«نثر او تمایلی به خوش آهنگی و طنین کالسیک دارد، این حالت را نویسنده با روحیه شاعرانهای ترصیع کرده است و جهد او دادن آهنگ طبیعی به قصههایی است که اغلب صورت تعلیم و تنقید خیر و شرّ دارند.» (محمد علی سپانلو، :۱۳۷۱)
»بانوی بزرگوار من! چرا قضاوت های دیگران در باب رفتار،کردار و گفتار ما، تو را تا این حد مضطرب و افسرده میکند؟ چرا دائماً نگرانی که مبادا از ما عملی سربزند که داوری منفی دیگران را از پی بیاورد؟ راستی این «دیگران» که گه گاه این قدر تو را آسیمه سر و دلگیر میکنند، چه کسانی هستند؟»
نادر ابراهیمی در کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم خواهان عشق معمولی نیست، او همیشه دنبال عشقی است که وقار و شأن انسانی را با تکیه بر معیارهای اصیل ایرانی که همان بیان صادقانه است، به تصویر بکشد:
«امروز که روز تولد توست، و صبح بسیار زود برخاستم تا باز بکوشم که درنهایت تازگی و طراوت، نامهٔ کوچکی را همراه شاخه گلی بر سر راه تو بگذارم تا بدانی که عشق، کوه نیست تا زمان بتواند ذره ذره بسایدش و بفرساید، ناگهان احساس کردم که دیگر واژههای کافی نامکرر برای بیان احتیاج و محبتم به تو در اختیار ندارم»
نادر ابراهیمی در کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم با تحقق بخشیدن به خوشبختی، وفاداری در عشق را به اثبات میرساند:
«خوشبختی را، تنها به مدد طهارت جسم و روح، در خانهٔ کوچکمان نگه داریم»
در کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم و از نگاه نادر ابراهیمی، وفاداری، عامل اساسی برای زندگی مشترک است و زن و یا مرد در برخورداری از آن به هم برتری ندارند:
«به راستی که چه درماندهاند آنها که چشم تنگشان را به پنجرههای روشن و آفتابگیر کلبههای کوچک دیگران دوختهاند… و چقدر خوب است که ما – تو و من – هرگز خوشبختی را در خانهٔ همسایه جست وجو نکردهایم»
در کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم و به زعم نادر ابراهیمی، عشق به وفاداری نه تنها موجب سعادت انسان میشود بلکه میتواند در ژرفای وجود انسان ایمانی به وجود آورد که در تحکیم رابطه دوجانبه میان انسان و جامعه مهم باشد. نادر ابراهیمی ایمان را در عشق و عشق را در منزلت انسانی کشف میکند و بر این باور است که وفاداری یک تعهد معنوی است:
«عزیز من! خوشبختی نامهای نیست که یک روز، نامه رسانی، زنگ در خانه ات را بزند و آن را به دستهای منتظر تو بسپارد. خوشبختی، ساختن عروسک کوچکیست از یک تکه خمیر نرم شکلپذیر… به همین سادگی، به خدا به همین سادگی؛ اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر…»
نادر ابراهیمی در کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم از عشق به همسر به یک تکامل معنوی روی آورده است. نویسنده عشق و دلدادگی را در احساسات عمیق انسانی دنبال میکنند: برتری اصالت عشق بر هوای نفس.
«کسی که سهراب را دوست داشته باشد، شاملو را احساس کند، فروغ را بـستاید، و هر شعر خوب را آیههای زمینی بپندارد، چنین کسی به درستی زندگی خواهد کرد… کسی که به کیارستمی شگفتزده نگاه کند، به زرینکلـک بـا نهایـت احتـرام ، بـه صادقی با محبت، چنین کسی به درستی زندگی خواهد کرد…
کسی که در برابر باخ، بتهون، موتزارت، فروتنانه سکوت اختیار کند، به تار جلیـل شهناز، عود نریمان، آواز شجریان و ترانه «انـدک انـدک » شـهرام نـاظری عاشـقانه گوش بسپارد، چنین کسی به درستی زندگی خواهد کرد…کسی که مولوی را قدری بشناسد، حافظ را قدری بخواند، خیام را گهگاه زیر لـب زمزمه کند و تک بیتهای ناب صائب را دوست بـدارد، چنـین کـسی بـه درسـتی زندگی خواهد کرد…
کسی که زیبایی نستعلیق و شکسته، اندوه مناجات سحری در ماه رمضان، عظمـت خوفانگیز کاشیکارهای اصفهان، و اوج زیبایی طبیعت را در رودبـارک احـساس کرده باشد، چنین کسی به درستی زندگی خواهد کرد… شاید سخت، شاید دردمندانه، شاید در فشار؛ اما بـدون شـک بـه درسـتی زنـدگی خواهد کرد… . عزیز من! میبینی از بابت بچهها هم تقریباً هیچ نگرانی و رویای خاص ندارم. رایکا، این گل کوچک، حتی اگر یتیم بشود، یتیم خوبی خواهد شد.»
نادر ابراهیمی از آن دسته اندیشمندانی بود که به حق عمری را در جستوجوی حقیقت گذراند و از دسترنج این راه،رهتوشههایی را به یادگار گذشت که بیادعا میتوان گفت زمان برای شناختشان اندک است: بار دیگر شهری که دوست میداشتم، یک عاشقانه آرام،چهل نامه کوتاه به همسرم، ابو المشاغل و…
آنجا که تمام زیستنمان شکستن حرمتهاست و تمام دلایلمان به قضاوت نشاندن نخوتمان،آنجایی است که وطنی میشویم خاموش به اندازهی طول تاریخ سرگردانی و شاید هم سر در گریبانی،اما در این میان همواره مردان وزنانی بودهاند که فراتر از تاریخ و عصر خود گام برداشتهاند و همچنانکه زمان را بر دوش میکشیدند،بزرگوارانه چشم بر ناملایمتیها بستهاند:
«ما در روزگاری هستیم که بسیاری چیزها را میتوان دید و باور نکرد و بسیاری چیزها را ندیده باور کرد»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.