«بادبادکها» با پسر جوانی به نام لودو در مزرعهای کوچک در نرماندی آغاز میشود. زندگی لودو از روزی
که با لیلا، دختری از خانوادهی اشرافی لهستانی، آشنا میشود، تغییر میکند. لودو برای همیشه عاشق
میشود. از طرف دیگر، لیلا، دوباره در جنگل ناپدید میشود. و بدین ترتیب، ماجراجویی لودو از آرزو،
اشتیاق و عشق به لیلای دست نیافتنی آغاز میشود، درست زمانی که اروپا در ورطهی جنگ جهانی دوم
سقوط می کند. در بادبادک ها پیام شاعرانهای که رومن گاری برای مخاطب عرضه میکند چیزی نیست جز
مقاومت، به هر شکلی که باشد. باور نویسنده این است که قهرمان ممکن است کسی باشد که جرات عشق
ورزیدن و امیدواری را داشته باشد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.