معرفی کتاب تئوری انتخاب نوشته دکتر ویلیام گلسر
کتاب تئوری انتخاب کتابی نوشته ویلیام گلاسر ، روانپزشک و نویسنده است. این کتاب که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد، نظریه ها و مفاهیم گلاسر مربوط به رفتار انسان، انتخاب شخصی و روانشناسی را ارائه میکند.
ایده اصلی تئوری انتخاب این است که افراد دارای قدرت انتخاب هستند که زندگی آنها را شکل میدهد و خوشبختی و میزان رضایت آنها را تعیین میکند.
گلاسر در کتاب تئوری انتخاب استدلال میکند که هدف هر رفتار ما جهت ارضای یکی از پنج نیاز اساسی ماست: عشق و تعلقخاطر، قدرت و موفقیت، آزادی و استقلال، تفریح و لذت و بقا و زنده ماندن.
به گفته ویلیام گلاسر در کتاب تئوری انتخاب ، افراد همیشه امکان انتخاب دارند و مسئول اعمال خود و عواقب ناشی از آن هستند. او تأکید میکند که ما نمیتوانیم دیگران یا شرایط بیرونی را کنترل کنیم، اما میتوانیم افکار، احساسات و رفتارهای خود را کنترل نماییم.
ویلیام گلاسر پیشنهاد میکند که افراد میتوانند زندگی خود را با انتخابهای آگاهانه که با نیازها و ارزشهایشان هماهنگ است، تغییر دهند.
کتاب تئوری انتخاب جنبههای مختلف تئوری انتخاب ، از جمله روابط، سلامت روان، آموزش و رشد شخصی را بررسی میکند.
ویلیام گلاسر مفاهیمی مانند «رفتار کلی» را معرفی میکند که شامل چهار مؤلفه کنش، تفکر، احساس و فیزیولوژی و نحوه به هم پیوستگی آنها میشود.
ویلیام گلاسر در کتاب تئوری انتخاب همچنین مفهوم «روانشناسی کنترل بیرونی» را معرفی کرده و آن را با روانشناسی تئوری انتخاب مقایسه میکند.
روانشناسی کنترل بیرونی به این باور اشاره دارد که افراد میتوانند دیگران را برای برآوردن نیازهایشان کنترل یا دستکاری کنند، در حالی که روانشناسی تئوری انتخاب بر مسئولیت شخصی و قدرت انگیزه و انتخاب درونی تأکید دارد.
ویلیام گلاسر در سراسر کتاب تئوری انتخاب مثالهای عملی، مطالعات موردی و تمرینهایی ارائه میکند تا به خوانندگان کمک کند تا اصول تئوری انتخاب را در زندگی خود درک کرده و به کار ببرند.
او افراد را تشویق میکند تا روی آنچه میتوانند کنترل کنند تمرکز کرده، مهارتهای ارتباط مؤثر و حل مسئله را توسعه دهند و انتخابهایی انجام دهند که منجر به رضایت شخصی و روابط مثبت شود.
کتاب تئوری انتخاب نوشته ویلیام گلاسر دیدگاه منحصر به فردی را در مورد رفتار انسان و توانمندسازی شخصی ارائه میدهد.
گلاسر با تأکید بر قدرت انتخاب و مسئولیت شخصی، بینش و ابزارهایی را برای افراد فراهم میکند تا کنترل زندگی خود را در دست بگیرند، روابط خود را بهبود بخشند و به دنبال شادی و رضایت باشند.
گلاسر چگونه رابطه بین مسئولیت شخصی و رضایت شخصی را در کتاب تئوری انتخاب توضیح میدهد؟
ویلیام گلاسر در کتاب تئوری انتخاب بر رابطه قوی بین مسئولیت شخصی و رضایت شخصی تأکید میکند. بر اساس نظریه گلاسر، مسئولیت شخصی عامل کلیدی در دستیابی به رضایت و شادکامی شخصی است.
در کتاب تئوری انتخاب ویلیام گلاسر استدلال میکند که افراد قدرت انتخاب کردن و مسئولیت افکار، احساسات و اعمال خود را دارند.
او معتقد است که رضایت شخصی از همسو کردن انتخابهایمان با نیازها و ارزشهایمان و در اختیار گرفتن عواقب ناشی از آن انتخابها ناشی میشود.
زمانی که افراد مسئولیت زندگی خود را به عهده میگیرند، فعالانه در فرآیندهای تصمیم گیری و حل مسئله شرکت میکنند.
آنها تشخیص میدهند که به جای اینکه قربانی شرایط باشند یا برای جلب رضایت آنها به عوامل خارجی تکیه کنند، بر رفتار و واکنشهای خود به موقعیتها کنترل دارند.
در کتاب تئوری انتخاب ویلیام گلاسر پیشنهاد میکند که مسئولیت شخصی شامل درک نیازها و خواستههای ما و انتخابهایی است که این نیازها را به شیوهای مسئولانه و موثر برآورده میکند.
با بر عهده گرفتن مسئولیت انتخابهای خود، می توانیم فعالانه در جهت رفع نیازهای خود و دستیابی به رضایت شخصی تلاش کنیم.
علاوه بر این، ویلیام گلاسر در کتاب تئوری انتخاب تأکید میکند که مسئولیت شخصی به روابط ما با دیگران نیز گسترش می یابد.
او استدلال می کند که ما مسئول نحوه تعامل با دیگران، نحوه ارتباط و رفع نیازهای خود در عین احترام به نیازهای دیگران هستیم. با قبول مسئولیت اعمال و انتخابهای خود در روابط، میتوانیم ارتباطات سالمتر و رضایتبخشتری ایجاد کنیم.
در اصل، دیدگاه گلاسر این است که رضایت شخصی ارتباط تنگاتنگی با مسئولیت شخصی دارد. هنگامی که افراد قدرت خود را در انتخاب کردن، مسئولیت پذیری افکار و اعمال خود، و فعالانه برای رفع نیازهای خود تشخیص دهند، احتمال بیشتری دارد که احساس رضایت و رفاه کلی را در زندگی خود تجربه کنند.
نکات مهمی از ویلیام گلاسر در کتاب تئوری انتخاب :
-
منبع کنترل داخلی:
نظریه گلاسر ایده یک منبع کنترل داخلی را ترویج میکند، به این معنی که افراد بر این باورند که بر زندگی و نتایج خود کنترل دارند.
وقتی افراد مسئولیت شخصی را بر عهده میگیرند، بر این باورند که قدرت شکل دادن به سرنوشت خود را دارند و انتخابهایی میکنند که منجر به رضایت شخصی میشود.
-
اجتناب از سرزنش و قربانی شدن:
ویلیام گلاسر در کتاب تئوری انتخاب افراد را تشویق میکند که از قرار گرفتن در ذهنیت قربانی یا سرزنش عوامل خارجی برای ناراحتی خود اجتناب کنند.
در عوض، او بر اهمیت مسئولیت پذیری در قبال رفاه عاطفی خود و جستجوی فعال راه حل برای مشکلات، به جای تمرکز بر محدودیت های درک شده یا شرایط ناعادلانه تأکید میورزد.
-
توانمندسازی و خودمختاری:
بر عهده گرفتن مسئولیت شخصی به افراد قدرت میدهد تا مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرند. افراد با درک اینکه توانایی انتخاب و تأثیرگذاری بر شرایط خود را دارند، حس کنترل و اختیار به دست می آورند.
این احساس توانمندی ارتباط تنگاتنگی با رضایت شخصی دارد زیرا به افراد اجازه میدهد تا اهداف و آرزوهای خود را با قاطعیت دنبال کنند.
-
درس گرفتن از اشتباهات:
ویلیام گلاسر در کتاب تئوری انتخاب تصدیق میکند که اشتباهات و شکستها بخشی طبیعی از زندگی هستند. مسئولیت شخصی به معنای درس گرفتن از این تجربیات به جای اجتناب یا انکار آنهاست.
با شناخت نقش خود در نتایجی که با آن روبرو هستیم و مسئولیت اعمال خود را بر عهده میگیریم، میتوانیم از اشتباهات خود درس گرفته و رشد کنیم که منجر به رشد شخصی و افزایش رضایت میشود.
-
اصالت و ارزش های شخصی:
تئوری انتخاب گلاسر نشان میدهد که رضایت شخصی از زندگی در همسویی با ارزشهای فرد حاصل میشود.
مسئولیت شخصی مستلزم صادق بودن نسبت به خود و انتخابهایی است که منعکس کننده امیال و ارزشهای واقعی فرد است. با انجام این کار، افراد احساس یکپارچگی و رضایت را تجربه میکنند که به رضایت کلی کمک مینماید.
-
روابط و وابستگی متقابل:
ویلیام گلاسر در کتاب تئوری انتخاب همچنین بر اهمیت مسئولیت پذیری روابطمان تأکید دارد. رضایت شخصی می تواند تحت تأثیر کیفیت ارتباطات ما با دیگران باشد.
با بر عهده گرفتن مسئولیت اعمال، ارتباطات و مشارکت خود در روابط، میتوانیم ارتباطات سالمتر و رضایتبخشتری ایجاد کنیم که منجر به رضایت شخصی بیشتر شود.
به طور کلی، تئوری انتخاب ویلیام گلسر ارتباط بین مسئولیت شخصی و رضایت شخصی را برجسته می کند.
با پذیرفتن مسئولیت شخصی، افراد حس کنترل، توانمندی و تعیین سرنوشت را به دست میآورند و به آنها اجازه میدهد تا انتخابهایی داشته باشند که با ارزشها و نیازهایشان همسو باشد، از اشتباهات درس بگیرند و روابط رضایتبخشی را پرورش دهند.
این عوامل به احساس رضایت و رفاه شخصی بیشتر کمک میکنند.
بر اساس تئوری انتخاب ویلیام گلسر مسئولیت شخصی چگونه میتواند روابط با دیگران را بهبود بخشد؟
مسئولیت شخصی می تواند به طور قابل توجهی روابط با دیگران را از چند طریق بهبود بخشد:
-
ارتباطات و حل تعارض:
بر اساس تئوری انتخاب ویلیام گلسر زمانی که افراد مسئولیت ارتباطات خود را به عهده میگیرند، نسبت به افکار، احساسات و نحوه بیان خود آگاه تر میشوند.
با قبول مسئولیت گفتار و اعمال خود، افراد میتوانند ارتباط موثرتری برقرار کنند، نیازها و نگرانی های خود را به وضوح بیان کنند و در حل سازنده مشکلات شرکت کنند.
این امر کیفیت کلی ارتباطات را بهبود میبخشد و تضادهای درون روابط را کاهش میدهد.
-
احترام متقابل و همدلی:
بر اساس تئوری انتخاب ویلیام گلسر با قبول مسئولیت شخصی، افراد متوجه میشوند که اعمال و انتخاب هایشان بر دیگران تأثیر می گذارد. این باعث ایجاد حس همدلی و توجه به احساسات و نیازهای دیگران می شود.
هنگامی که افراد مسئولیت رفتار خود را بر عهده می گیرند و تلاش می کنند با دیگران با احترام و درک رفتار کنند، روابط سالم تر و هماهنگ تری ایجاد می شود.
-
مسئولیت پذیری و اعتماد:
بر اساس تئوری انتخاب ویلیام گلسر مسئولیت شخصی مستلزم مسئولیت پذیری در قبال اعمال خود و تأثیر آن بر دیگران است.
وقتی افراد اشتباهات خود را میپذیرند، صمیمانه عذرخواهی کرده و در صورت لزوم اصلاح می کنند، باعث ایجاد اعتماد در روابط میشود.
با نشان دادن مسئولیت پذیری، افراد تعهد خود را به رابطه و تمایل خود برای تلاش برای بهبود آن نشان میدهند.
-
مرزها و رشد متقابل:
بر اساس تئوری انتخاب ویلیام گلسر مسئولیت شخصی نیز شامل تعیین و احترام به مرزها است.
هنگامی که افراد مسئولیت نیازهای خود را بر عهده می گیرند و به وضوح با آنها ارتباط برقرار می کنند، امکان درک و مذاکره بهتر در روابط را فراهم می کند.
احترام گذاشتن به مرزهای یکدیگر حس اعتماد و امنیت را تقویت کرده و باعث رشد و توسعه متقابل در رابطه میشود.
-
همکاری و تصمیم گیری مشترک:
بر اساس تئوری انتخاب ویلیام گلسر مسئولیت شخصی افراد را تشویق میکند تا فعالانه در فرآیندهای تصمیم گیری در روابط شرکت کنند.
افراد با در اختیار گرفتن انتخاب های خود و مشارکت دادن دیگران در فرآیند تصمیم گیری، محیطی مشارکتی ایجاد میکنند. این احساس برابری، مسئولیت مشترک و رضایت متقابل در رابطه را ترویج میدهد.
-
حمایت عاطفی و توانمندسازی:
بر اساس تئوری انتخاب ویلیام گلسر وقتی افراد مسئولیت شخصی را بر عهده میگیرند، بیشتر به خود متکی میشوند و برای رفاه عاطفی خود کمتر به دیگران وابسته میگردند.
این خودتوانمندسازی به افراد اجازه داده تا احساس ثبات و حمایت بیشتری را در روابط خود ایجاد کنند.
افراد با بر عهده گرفتن مسئولیت احساسات خود و جستجوی راههای سالم برای رفع نیازهای خود، میتوانند به پویایی عاطفی رابطه کمک کنند.
به طور خلاصه و بر اساس تئوری انتخاب ویلیام گلسر مسئولیت شخصی روابط را از طریق بهبود ارتباطات، تقویت همدلی و احترام، ایجاد اعتماد، ایجاد مرزهای سالم، ارتقای همکاری و توانمندسازی هر دو فرد در داخل رابطه افزایش میدهد.
با شناخت نقش خود در رابطه و پذیرفتن مسئولیت اعمال و احساسات خود، پایه ای برای ارتباطات سالم تر، رضایت بخش تر و متقابلاً رضایت بخش با دیگران ایجاد میکنیم.
معرفی ویلیام گلسر نویسنده کتاب تئوری انتخاب
ویلیام گلاسر (زاده ۱۱ مه ۱۹۲۵ – درگذشته ۲۳ اوت ۲۰۱۳) روانپزشک و نویسنده آمریکایی بود که به دلیل نظریههایش در زمینه روانشناسی و کمکهایش به حوزه سلامت روان شهرت داشت. او در کلیولند، اوهایو به دنیا آمد و در یک خانواده یهودی بزرگ شد.
گلاسر مدرک پزشکی خود را از دانشگاه کیس وسترن رزرو در سال ۱۹۵۳ دریافت کرد. او ابتدا در روانپزشکی سنتی مشغول به کار شد اما از رویکردهای درمانی رایج که بر کنترل بیرونی و اجبار متمرکز بود ناراضی شد.
در دهه ۱۹۶۰، گلاسر نظریه ها و رویکردهای خود را برای درمان توسعه داد که آن را واقعیت درمانی نامید و بعدها به نظریه انتخاب تغییر نام داد. او معتقد بود که افراد نیاز اساسی به کنترل، ارتباط و رضایت شخصی دارند و مسائل مربوط به سلامت روان اغلب از ناتوانی در برآورده کردن این نیازها به طور موثر ناشی می شود.
رویکرد گلاسر بر مسئولیت شخصی، انتخاب و اهمیت روابط در رفاه روانی تأکید داشت. او پیشنهاد کرد که افراد به جای اینکه توسط نیروهای خارجی کنترل شوند، قدرت انتخاب و کنترل رفتار خود را دارند. کار او بر اهمیت برآوردن نیازهای خود به روشهای مسئولانه و ایجاد روابط رضایتبخش تأکید داشت.
گلاسر کتاب های متعددی از جمله «واقعیت درمانی: رویکردی جدید به روانپزشکی» (۱۹۶۵)، «مدرسه های بدون شکست» (۱۹۶۹)، «تئوری انتخاب: روانشناسی جدید آزادی شخصی» (۱۹۹۴)، و «مشاوره با نظریه انتخاب» منتشر کرد. : واقعیت درمانی جدید» (۲۰۰۱). کتابهای او در زمینههای روانشناسی، مشاوره و آموزش تأثیرگذار بوده است.
گلاسر همچنین مؤسسه ویلیام گلسر را در سال ۱۹۶۷ تأسیس کرد که آموزش و گواهی در رویکردهای درمانی او ارائه میدهد. نظریههای او در زمینه های مختلفی از جمله آموزش، مشاوره و مدیریت سازمانی به کار گرفته شده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.