روش گرانسنگِ تاریخنگاریِ شفاهی را به دنیای تجربههای وکالتی آوردن، کاری است سهل و ممتنع؛ چون وکلا به لحاظ ساختارِ حرفهٔ وکالت، بسیار محافظهکارند و به قول پیتر مریسون، وکیل آمریکایی، «یکانیکانِ وکلا، خود را موجودی استثنایی میپندارند». افزون بر اینها سخن شکسپیر در نمایشنامهٔ هملت است که حین دفن جسدِ یک وکیل گفته: «اکنون استدلالات دقیق و زرنگیها و سوابق و سفسطهگریها و حیلهگریهای او کجاست؟!» ( پردهٔ پنجم، صحنهٔ اول).
به هر تقدیر ما در «تاریخ شفاهی وکالت» در پی هستهٔ درونی واقعیات تاریخیِ وکالت هستیم، نه والذّاریات آن. تاریخ یعنی تفسیر. گذشتهٔ مورد پژوهشِ ما، گذشتهای مرده نیست، گذشتهای است که به تعبیری در حال زیست است. آنچه ما میخواهیم، امرِ واقع است. بدین منظور به شاهدان و بازیگرانِ این واقعیت رجوع میکنیم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.