سومین رمان زهرا عبدی تجربه ی تازه ای است و با جامعه ی امروزی ایران گره خورده. رمان تاریکی معلق روز قصه ی دختران و پسران است در واحد زمانی که امروز است و واحد مکانی که پلی معلق است از ایران تا آنسوی آب ها. قصه ی دختران و پسران جوان که در عصر حکمروایی اینترنت و رسانه مبتلای معادلات جدید روابط انسانی هستند. این میان قصه هایی در جریان است که خواننده به تدریج آن ها را درمی یابد. عبدی در این رمان همان مشی روایی جامعه شناسانه و سیاسی خود را پیش گرفته است و مدام لحن عوض میکند و قصه و خرده روایت غافلگیرکننده م یسازد. آدمهای او که از دل طبقهی متوسط جوان منتقد سالهای دههی هشتاد و نود بیرون آمدهاند، ناگهان تبدیل میشوند به سایهای از خود. عبدی پیش از این با رمانهای ناتمامی و روز حلزون توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کرد و از جمله نویسندگان جدی امروز ادبیات ایران محسوب میشود.
از تصور ندیدن دوبارهی تهران دلش آشوبید. معلوم است که نه. فکر کرد من که فقط از سایتها و وبلاگهای فیلترنشده و مجاز، خبر کار میکنم. وسط معرکهی سوگوارانهی دلش در شنیدن صدای خوشوبش تانیا و دوستش، این ایمیل دیگر خیلی بار اضافه بود. معلوم بود دانیال خیلی به افتخاری نزدیک شده. گاهی در خیالش میدید به ایران برگشته و او و دانیال حسابی همدیگر را دوست دارند و در آپارتمان نقلی و تمیزی در حوالی کریمخان با هم زندگی میکنند.
_ از متن کتاب_
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.