پنلوپه کنار دارِ بافندگیاش منتظر اُدیسه است؛ ولادیمیر و استراگون منتظر گودو هستند؛ و همه ما هرروز مجبوریم منتظر چیزی یا کسی باشیم: برای اتوبوس، برای پرداختهای سرِ ماه، برای دلدارمان که برسد یا زنگ بزند یا برای کتری که جوش بیاید. اما آیا واقعاً میدانیم که بالا و پایین گز کردنهای عصبیمان یا خیرهشدنهایمان به عقربههای ساعت یا دست به هم مالیدنهایمان در سالن انتظار به چه معناست؟ چه رابطهای بین انتظار و زمان هست؟ آیا چیزی با عنوان اخلاقِ انتظار یا شاید حتی نوعی هنرِ انتظار وجود دارد؟ و آیا اینترنت، خرید آنلاین و پیامک زدن به معنای آن است که اکنون دیگر کار انتظار برای همیشه به پایان رسیده است؟
انتظار از جمله چیزهایی است که بهرغم عجین بودنش با تجارب هرروزه ما عموماً بدیهی انگاشته شده و کمتر بهطور مستقل مورد واکاوی قرار گرفته است. این در حالی است که نویسنده کتاب حاضر، با کنار هم گذاشتن مثالهای متعددی از جهان هنر و ادبیات، اتکا به بصیرتهای عمیق پدیدارشناسی و هرمنوتیک فلسفی و نیز نظریه انتظار آنری برگسون و دیگران، میکوشد بهنحوی هنرمندانه به پرسشهای دشوار بالا پاسخ گوید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.