“مثل تمام دوشنبه ها منتظرش هستم. مثل تمام دوشنبه ها درست سرساعت دوازده و نیم، در رستوران را باز میکند تا داخل شود و سر جای همیشگی اش بنشیند. احتیاجی به رزرو کردن ندارد، چون میزش همیشه آماده است… .
کلارا پیش خدمتی بیست و هفت ساله، دلبسته یکی از مشتری های پیر رستوران میشود که چیزی از زندگی او نمیداند و شکی ندارد که خودش نیز کنجکاو پیرمرد را برانگیخته است. ورای مهربانی و اخلاق خوب همیشگی کلارا، پیرمرد به زخمی پنهان پی میبرد که مانع خوشبختی دختر است. اما ملاقات این دو با یکدیگر همه چیز را تغییر میدهد…
دوشنبه هایی که تو را میدیدم زیبا و متاثر کننده است با شخصیت هایی ماندگار در ذهن، که تنها ایرادش، کوتاه بودن آن است.”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.