یوهان ولفگانگ گوته “دیوان غربی شرقی” را زمانی سرود که با اشعار حافظ آشنا شده بود. او در سال 1814 متن کامل دیوان حافظ را به ترجمه ژوزف هامر فون پورگشتال دیپلمات اتریشی خواند و اگرچه این ترجمه پرایراد و شتابزده بود ولی گوته را متوجه عمق و فحوای شعر حافظ کرد و او را به سرودن غزلوارههایی شبیه شعر نابغه ایرانی سوق داد. گوته در زمانی کوتاه سه مجموعه خطاب به حافظ سرود و بعد بر سر این کار شوقی بیشتر به ادبیات فارسی پیدا کرد و با وجود کمبود منابع به مطالعه تاریخ و فرهنگ فارسی روی آورد.
جانمایه این اثر بیش از هر چیز از کلام حافظ برگرفته شده است اما گوته در همان روزهای آغاز سرایش دیوانش به عشقی افلاطونی دچار شد و عاشقانههای معنویاش را شور و جذبهای دیگر آمیخت. دیوان غربی شرقی در سال 1819 منتشر شد و یکی از مهمترین آثار خلاقه برخاسته از گفتگوی فرهنگها و پیوند تمدنهای شرق و غرب به شمار میرود. دیوان گوته مفصلترین دفتر شعر عمرش و ثمره تلاش این شاعر آلمانی در راه پایهگذاری ادبیات نوجهانی در طلیعه جهانی شدن رابطه ملتها و برابر نهادی در مقابل پدیده جهانگیر استعمار بود.
دفترهای دوازدهگانه این دیوان هرکدام در کنار عنوان آلمانی یک عنوان فارسی یا عربی هم دارد و شاید هم در تنوع، الگویشان نظام سالها با ماهها و فصلهایش باشد؛ چرا که مثل فصلها، هرباره یک خویشاوندی و همجواری سهگانه در آنها به چشم میخورد. مغنینامه، حافظنامه و عشقنامه یعنی سه دفتر اول کتاب بیش از همه از شیوه حافظ تاثیر گرفته است. در پی آنها سه دفتر نظارهگری و باریکاندیشی، یعنی تفکرنامه، رنجنامه و حکمتنامه آمده و سپس دفترهای تیمورنامه، زلیخانامه و ساقینامه و سرانجام مجموعه سهگانه آخر یعنی مثلنامه، فارسینامه و خلدنامه با موضوع مشترک دین و ملکوت آمده است.
بر این کتاب رئیس انجمن گوته در وایمار و محمود حدادی مقدمه نوشته و درباره شان نزول کتاب و ارتباط معنوی و ذهنی گوته با حافظ سخن گفتهاند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.