از مستطیل سبز تا زندگی؛ معرفی کتاب رویارویی با تغییر: چگونه شبیه سر الکس فرگوسن فکر کنیم؟
کتاب رویارویی با تغییر: چگونه شبیه سر الکس فرگوسن فکر کنیم؟ از دیمیان هیوز، یک بررسی جامع و روشنگر در مورد طرز فکر و سبک مدیریتی یکی از موفقترین و معتبرترین چهره های فوتبال است. دوران سرمربیگری سر الکس فرگوسن در منچستریونایتد، افسانهای است که با مجموعهای از جامها و افتخارات که نشاندهنده کارآمدی او به عنوان یک رهبر بیبدیل است.
در این کتاب، هیوز، اصل و اساس رویکرد فرگوسن به موفقیت را دریافته و آن را به گونهای ارائه میکند که فراتر از قلمرو ورزش، برای مخاطبان گستردهای قابل دسترس و کاربردی باشد.
این کتاب که جزو تازههای بازار کتاب در پاییز سال 1402 است، با ترجمه وحید نمازی توسط یکی از شاخههای نشر چشمه با عنوان نشر دیوار، منتشر شده و در اختیار مخاطبان و علاقهمندان قرار گرفته است.
درباره موضوع و محتوای کتاب رویارویی با تغییر: چگونه شبیه سر الکس فرگوسن فکر کنیم؟
چیزی که این کتاب را متمایز میکند، توانایی دیمیان هیوز در تشریح سبک رهبری پیچیده فرگوسن به اصول کلیدی است که میتواند در منش کلی هر سازمان یا زندگی شخصی اعمال شود. دیمیان هیوز در کتاب رویارویی با تغییر: چگونه شبیه سرالکس فرگوسن فکر کنیم؟، از طریق ترکیبی از مصاحبهها، مطالعات موردی و تجزیه و تحلیل، عناصر کلیدی را که تیمهای فرگوسن را به پیروزیهای مداوم سوق دادند، آشکار میکند.
نویسنده ابزارها و استراتژیهای روانشناختی را که فرگوسن به کار میبرد، مانند حفظ استانداردهای بالا، تقویت اخلاق کاری قوی، و ایجاد یک طرز فکر برنده، بررسی میکند. یکی از نقاط قوت کتاب ساختار واضح آن است که رویکرد فرگوسن را به موضوعات قابل مدیریتی مانند تصمیم گیری، تیم سازی و سازگاری با تغییر تجزیه میکند.
هر فصل نمونههای ملموسی از چگونگی مدیریت فرگوسن در چالشها و فرصتهایی که در طول زندگی حرفهایاش با آنها روبرو بود، ارائه میکند. حکایتهای بازیکنان، مربیان و همکاران، یک لمس شخصی میافزایند و نشان میدهند که رهبری فرگوسن چگونه تأثیر عمیقی بر اطرافیانش داشته است.
هیوز با وضوح و اشتیاق مینویسد که این موضوغ کتاب را نه تنها آموزنده بلکه بسیار جذاب میکند. نثر او برای کسانی که با اصطلاحات تخصصی فوتبال آشنا نیستند، قابل فهم است و تضمین میکند که درسهای حرفهای فرگوسن برای خوانندگان از هر طبقهای مرتبط باشد.
احترام عمیق نویسنده به دستاوردهای فرگوسن مشهود است، با این حال او نگاه انتقادی خود را حفظ میکند و اشاره به مواردی که رویکرد فرگوسن میتواند بحثبرانگیز یا غیرمتعارف تلقی شود، این امر را تصدیق میکند.
توصیههای کاربردی ارائه شده در کتاب رویارویی با تغییر: چگونه شبیه سرالکس فرگوسن فکر کنیم؟ یکی از باارزشترین مؤلفههای آن است. دیمیان هیوز فقط اعمال و کارنامه فرگوسن را توصیف نمیکند. او توضیح میدهد که چگونه خوانندگان میتوانند استراتژیهای مشابهی را در زندگی و شغل خود پیاده کنند.
از مهارتهای ارتباطی گرفته تا مدیریت فشار، این کتاب مملو از نکات کاربردی است که میتواند به هر کسی کمک کند تواناییهای رهبری و مدیریتی خود را بهبود بخشد.
باید گفت که کتاب رویارویی با تغییر: چگونه شبیه سرالکس فرگوسن فکر کنیم؟ کتابی مناسب برای هر کسی است که به رهبری، مدیریت یا روانشناسی موفقیت علاقه دارد. دیمیان هیوز روایتی قانعکننده ساخته است که جوهر فلسفه مدیریت فرگوسن را به تصویر میکشد.
نویسنده این جوهره و عصاره را برای رهبران و مدیران مشتاق، علاقهمندان به ورزش و کسانی که صرفاً به دنبال الهام گرفتن برای تقویت مهارتها و برتری در زمینههای مربوطه خود هستند، ضروری است. تعادل بین بیان روایتهای داستانی ورزشی و تجارب مدیریتی اطمینانی به مخاطب میدهند که این اصول کلی به طور جهانی قابل اجرا هستند و با مخاطبان گستردهای طنینانداز میشوند.
علاوه بر این، نباید کتاب رویارویی با تغییر: چگونه شبیه سرالکس فرگوسن فکر کنیم؟ را تنها مجموعهای از داستانهایی برای معرفی فرمولهای موفقآمیز نیست چه بسا به مشکلات و نحوه برخورد فرگوسن با ناملایمات میپردازد.
بیان جنبههای مختلف فعالیت سرالکس فرگوسن در کتاب رویارویی با تغییر: چگونه شبیه سر الکس فرگوسن فکر کنیم؟، دیدی وسیعتر و واقعبینانهتر از آنچه برای حفظ موفقیت در دراز مدت لازم است را به مخاطبان ارائه میدهد.
دیمیان هیوز در نشان دادن اهمیت انعطافپذیری، درس گرفتن از اشتباهات، و دائماً در تغییر و تکامل بودن، بسیار موفق عمل میکند و گواهی آن نیز بر فلسفه اصلی فرگوسن است که همواره میگوید موفقیت یک مقصد نیست، بلکه یک سفر است.
یکی از جذاب ترین بخشهای کتاب، کشف توانایی فرگوسن در مدیریت شخصیتهای مختلفی است که با آنها مواجه شده است. هیوز نشان میدهد که فرگوسن با درک روانشناختی بازیکنان و کارکنان خود را درک میکند و رویکرد خود را متناسب با نیازهای فردی و در عین حال حفظ روحیه جمعی تیم تنظیم میکند.
این نگاه ظریف به مدیریت انسانی به ویژه روشنگر است و بر اهمیت هوش هیجانی در رهبری تأکید می کند. این کتاب همچنین از تخصص و دانش دیمیان هیوز در فرهنگ سازمانی و رفتارشناسی بهره میبرد و به خوانندگان این امکان را میدهد تا درک کنند که فرگوسن چگونه محیطی را ایجاد کرد که باعث موفقیت یک تیم شد. بحث در مورد ایجاد فرهنگ تعالی و بهبود که در آن همه از بازیکنان ستارگان گرفته تا کارکنان اداری، دارای دیدگاه و تعهدی مشترک باشند، بسیار ارزشمند است.
به طور خلاصه، کتاب رویارویی با تغییر: چگونه شبیه سرالکس فرگوسن فکر کنیم؟ فقط ادای احترام به یک غول فوتبال نیست و میتوان آن را گشت و گذاری در زندگی حرفهای یک استاد رهبری است. دیمیان هیوز در تبدیل روشهای سر الکس فرگوسن به چارچوبی که میتواند به هر کسی کمک کند رویکرد رهبری خود را بهبود بخشد، کار قابل توجهی انجام داده است.
رهنمودها و پیشنهادهای کتاب رویارویی با تغییر: چگونه شبیه سر الکس فرگوسن فکر کنیم؟ تاریخ مصرف ندارند و به شیوهای بیان شدهاند که هم تفکربرانگیز و هم انگیزهبخش است. برای کسانی که به دنبال ارتقای خود نه در فوتبال که در زمینههایی مانند تجارت یا هر زمینه رقابتی دیگری هستند، این کتاب گنجینهای از خرد و بینش یکی از بزرگترین ذهنهای مدیریتی و پرورشدهنده در تاریخ ورزش است.
درباره نویسنده کتاب رویارویی با تغییر: چگونه شبیه سر الکس فرگوسن فکر کنیم؟
دیمیان هیوز یک سخنران بینالمللی و نویسنده پرفروش است که پیشینه عملی و آکادمیک خود را در ورزش، توسعه سازمانی با روانشناسی تغییر، میآمیزد تا به سازمانها و تیمها کمک کند تا فرهنگ عملکردی بالا ایجاد کنند.
او نویسنده هشت کتاب پرفروش در حوزه تجارت و توسعه فردی و سازمانی است که به دهها زبان ترجمه شدهاند و از جمله آنها میتوان به پنج قدم برای یک ذهنیت برنده و چگونه میتوان مطلقاً هر چیزی را تغییر داد اشاره کرد.
او در سپتامبر 2010 به عنوان استاد مدعو رفتار سازمانی برای دانشگاه متروپولیتن منچستر منصوب شد. دامیان مجری مشترک پادکستی است با مجموعهای از مصاحبههای تحسینشده از مدیران نخبه عالم تجارت، ورزش و هنر که روانشناسی و رفتارهای پشت پرده عملکرد بالا را بررسی میکند.
او به عنوان عضوی از تیم مربیگری لیگ راگبی انگلستان، اتحادیه راگبی اسکاتلند و طیف گستردهای از تیمهای ورزشی بینالمللی و ملی خدمت کرده است. رویکرد نوآورانه و هیجانانگیز او توسط افرادی مانند سر ریچارد برانسون، محمد علی کلی، سر راجر بنیستر، تایگر وودز، جانی ویلکینسون و سر الکس فرگوسن تحسین شده است.
بخشی از کتاب رویارویی با تغییر: چگونه شبیه سر الکس فرگوسن فکر کنیم؟
“مجریان برتر عرصههای ورزش یا تجارت به طور کلی مشتاق دریافت باز خوردند چون میدانند که بازخوردها تا چه اندازه برای حفظ موقعیت کنونی و بهبود کارشان مهماند. شما حتماً باید از تواناییها و عرصههای پیشرفت بالقوه خود آگاهی داشته باشید.
بازخورد روشی حیاتی برای کسب این اطلاعات است اما شاید سختیهای خودش را هم داشته باشد. چون شاید همیشه آنچه میشنوید خوشایند شما نباشد. به نظر میرسد که در بحث بازخورد فرگوسن از گفتن داستانی درباره جیمی هندریکس لذت میبرد. هندریکس برای تقویت تمایل خود به تبدیل شدن به یک گیتاریست راک افسانهای، رویکردی فروتنانه داشت.
مدیر برنامه هندریکس تعریف میکند که او یک بار سراسر شب را در کلوبی سپری کرد تا به گیتار زدن نوازندهای گوش کند که او را «بدترین نوازنده گیتار در تاریخ کره زمین» خطاب میکردند. وقتی مدیر برنامهاش به او میگوید چرا میخواهد آن جا بماند و به آن صداها گوش کند، هندریکس با خونسردی جواب میدهد:
«تا الآن که همه چی بد بوده اما شاید این یارو همین حالا یه چیزی بزنه که تا حالا نزده باشه. اگه این جوری بشه دلم میخواد اینجا باشم تا یه چیزی ازش یاد بگیرم.»”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.