وقتی به ثروت هایی می نگریم که موهبت طبیعت نصیب آدمیان کرده است و به هوش و درایت یا فهم و خردی توجه می کنیم که طبیعت به انسان ارزانی داشته است تا ابزار کار و راهنمای وی در زندگی باشد محال است بپذیریم که سرنوشت او در جهان بدبختی باشد؛ و نیز وقتی مشاهده می کنیم که انسان ذاتا اجتماعی است، و در نتیجه خونگرم است و مهربان، باز غیر ممکن است بپذیریم که او ذاتا شر باشد.
با این وصف، در همه زمان ها و در همه سرزمین های این کره خاکی تاریخ بشر به جز اغتشاش ها و بی نظمی ها و عیب و علت ها و جنایت ها و جنگ ها و انقلاب ها و آزار و شکنجه ها و کشت و کشتارها و فاجعه ها و تبهکاری ها چیزی به ما نشان نمی دهد.
پس اگر این عیب و علت ها و این بدبختی ها ناشی از اراده طبیعت نیست ناچار باید دلیل آن را در جای دیگری جست. آیا این دلیل در بدی و ناجوری سازمان جامعه نیست؟ و آیا موجب اصلی این بدی سازمان نیز همان نابرابری نیست که مبنای آن است؟
کابه در کتاب سفر به ایکاری (سفر به آرمانشهر)، که از معروف ترین آثار اوست، عقاید خود را درباره زندگی بر مبنای همیاری و ایجاد یک جامعه ایدئال تشریح می ک
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.