“طاعون یکی از آثار شناختهشده آلبر کامو است که برای اولینبار در سال 1947 منتشر شد.
«آنگاه پی بردم که، دست کم، من در سراسر این سال های دراز، طاعون زده بوده ام و با وجود این با همه ی صمیمیتم گمان کرده ام که بر ضد طاعون می جنگم. د«آنگاه پی بردم که، دست کم، من در سراسر این سال های دراز، طاعون زده بوده ام و با وجود این با همه ی صمیمیتم گمان کرده ام که بر ضد طاعون می جنگم. دانستم که بطور غیرمستقیم مرگ هزاران انسان را تأیید کرده ام و با تصویب اعمال و اصولی که ناگزیر این مرگ ها را به دنبال دارند، حتی سبب این مرگ ها شده ام. دیگران از این وضع ناراحت به نظر نمی آمدند و یا لااقل هرگز به اختیار خود درباره ی آن حرف نمی زدند. من گلویم فشرده می شد. من با آنها بودم و با این همه تنها بودم. وقتی که نگرانی هایم را تشریح می کردم، آن ها به من می گفتند که باید به آنچه در خطر است اندیشید و اغلب دلائل مؤثری ارائه می دادند تا آنچه را که نمی توانستم ببلعم به خورد من بدهند. اما من جواب می دادم که طاعون زدگان بزرگ، آنها را که ردای سرخ می پوشند…آن ها هم در این مورد دلائل عالی دارند و اگر من دلائل جبری و ضروریاتی را که طاعون زدگان کوچک با استدعا و التماس مطرح می کنند بپذیرم نمی توانم دلائل طاعونیان بزرگ را رد کنم. به من جواب می دادند که بهترین راه حق دادن به سرخ ردایان این است که اجازه ی محکوم ساختن را منحصراً در اختیار آنها بگذاریم. اما من با خود می گفتم که اگر انسان یکبار تسلیم شود دیگر دلیلی ندارد که متوقف شود. تاریخ دلیل کافی به دست من داده است، این روزگار مال کسی است که بیشتر بکشد. همه ی آن ها دست خوش حرص آدم کشی هستند و نمی توانند طور دیگری رفتار کنند.»
از متن کتابانستم که بطور غیرمستقیم مرگ هزاران انسان را تأیید کرده ام و با تصویب اعمال و اصولی که ناگزیر این مرگ ها را به دنبال دارند، حتی سبب این مرگ ها شده ام. دیگران از این وضع ناراحت به نظر نمی آمدند و یا لااقل هرگز به اختیار خود درباره ی آن حرف نمی زدند. من گلویم فشرده می شد. من با آنها بودم و با این همه تنها بودم. وقتی که نگرانی هایم را تشریح می کردم، آن ها به من می گفتند که باید به آنچه در خطر است اندیشید و اغلب دلائل مؤثری ارائه می دادند تا آنچه را که نمی توانستم ببلعم به خورد من بدهند. اما من جواب می دادم که طاعون زدگان بزرگ، آنها را که ردای سرخ می پوشند…آن ها هم در این مورد دلائل عالی دارند و اگر من دلائل جبری و ضروریاتی را که طاعون زدگان کوچک با استدعا و التماس مطرح می کنند بپذیرم نمی توانم دلائل طاعونیان بزرگ را رد کنم. به من جواب می دادند که بهترین راه حق دادن به سرخ ردایان این است که اجازه ی محکوم ساختن را منحصراً در اختیار آنها بگذاریم. اما من با خود می گفتم که اگر انسان یکبار تسلیم شود دیگر دلیلی ندارد که متوقف شود. تاریخ دلیل کافی به دست من داده است، این روزگار مال کسی است که بیشتر بکشد. همه ی آن ها دست خوش حرص آدم کشی هستند و نمی توانند طور دیگری رفتار کنند.»
از متن کتاب
داستان این رمان در شهری به نام اران در الجزایر جریان دارد. روایت داستان هم توسط شخصیتی بهنام دکتر ریو انجام میشود. در ابتدای قصه و پس از توصیف شهر و مردمانش، ایناتفاق روایت میشود که موشها به شهر هجوم میآورند و …”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.