معرفی رمان عادت می کنیم اثر زویا پیرزاد
زویا پیرزاد نویسنده معاصر، نویسنده مجموعه داستانهای کوتاه: مثل همه عصرها (۱۳۷۰)، طعم گس خرمالو (۱۳۷۶) و یک روز مانده به عید پاک (۱۳۷۷) و رمانهای چراغ ها را من خاموش می کنم (۱۳۸۰) و عادت می کنیم (۱۳۸۳) است.
زویا پیرزاد در آثار خود و به ویژه در دو رمان چراغ ها را من خاموش می کنم و عادت می کنیم ،زنان و مسائل زندگی آنها را در رأس توجّه خود قرارداده است.
رمان عادت می کنیم شرح زندگی روزمرهی سه زن ایرانی (دختر و مادر و مادربزرگ) است. سالهای آغازین دهه ۸۰ است. آرزو زنی چهل و یک ساله است که بنگاه معاملات ملکی پدرش در شمال تهران با چند نفر کارمند را اداره میکند.
او تنها فرزند خانواده است و بعد از ازدواج با پسرخاله اش در بیست سالگی در فرانسه مقیم شده و پس از جدایی از همسر به همراه دخترش، آیه به ایران بازگشته است.
آیه حالا نوزده سال دارد و دانشجوست از مرگ پدر آرزو چند سالی میگذرد و آرزو برخلاف عرف مرسوم در جامعه زمانی مجبور به اداره بنگاه پدر میشود که طلبکارها امان او و مادرش را بریده اند.
به گوشه ی میزتحریر نگاه کرد توی عکس. چند سال بعد از گرفتن عکس بود که دست دراز کرد طرف میز تحریر؟ از لیوان دسته دار خودکاری برداشت، روی تکه ای کاغذ نوشت «ما رفتیم»، حلقه ی ازدواج را از انگشت درآورد گذاشت روی کاغذ و یک دستش، دست آیه و یک دستش چمدان از خانه بیرون رفت.
تمام مدت پرواز به ایران، توی هواپیما به سبد رخت چرک فکر کرد با جوراب های صددرصد کتان و لب به هم فشرد. به انگشت بی حلقه اش نگاه کرد و فکر کرد «عجب خری بودم.» (ازمتن رمان عادت می کنیم )
راوی قصه آرزو است، زنی مطلقه و محکم است که از مردها و دنیای مردانه اطرافش هراسی ندارد، چنانکه پس از مرگ پدر، اداره بنگاه معاملاتی وی را که یک کار کاملا مردانه است بر عهده میگیرد و بهتنهایی بار مسئولیت مخارج دختر و مادرش را به دوش میکشد.
با مردی آشنا میشود و تصمیم میگیرد با او ازدواج کند اما با مخالفت شدید اطرافیانش مواجه میشود که این ماجرا به جدال ذهنی او دامن میزند.
دوباره به تابلو نگاه کرد. کنار حوض آبی، لکهی سبز و سرخی بود که اگر از دور نگاه میکردی، بتهی سبزی میدیدی با گلهای سرخ. اگر میرفتی از خیلی جلو نگاه میکردی، فقط لکههای سرخ و سبز میدیدی. به خودش گفت: شاید باید به زندگی از دور نگاه کنی. از خیلی جلو فقط لکه میبینی. (از متن کتاب عادت می کنیم )
بررسی رمان عادت می کنیم نوشته زویا پیرزاد
در رمان عادت می کنیم زویا پیرزاد، از زندگی زنانی سخن میگوید که آزادانه تصمیم میگیرند و از عادتهای مرسوم جامعه سرپیچی میکنند. جنبشهای روشنفکران در سده بیستم فرصتی را در اختیار ادیبان زن قرار داد تا از ظرفیت رمان برای بازتاب پسندها و ناپسندها و بازسازی جایگاه زنان و تعریفهای خود در عرصه اجتماع بهره گیرند.
از این رو، فعالیت آزادیخواهانه زنان در این دوران شدت گرفت و نویسندگان فمنیستی همچون زویا پیرزاد به دفاع از زنان پرداختند.
این نویسندگان در آثارشان زنانی سنتشکن را بهتصویر کشیدند تا از این طریق، ظلمی که در حق زنان جامعه سنتی میشود را نمایان سازند.
در واقع، تابوشکنی از بارزترین ویژگی هنجارگریز در نوشتههای زنان دهه هفتاد و هشتاد بهشمار میآمد.
در رمان عادت می کنیم فضا و صحنه زندگی شخصیتها از خانه تا عرصههای اجتماعی دگرگون شده و متناسب با این تحول، شخصیتهای داستان نیز از انفعال خارج شده و بهعنصری فعال و پویا در موقعیتهای اجتماعی تبدیل شدهاند. زویا پیرزاد از زبان شخصیتهای داستان آیندهای روشن را در رمان عادت می کنیم بهتصویر میکشد.
او تمام اقشار جامعه را مسئول نابسامانیها و عدم پیشرفت میداند و معتقد است که فقط با همبستگی امکان ایجاد تغییر و دگرگونی وجود دارد، او این تغییر را بیشتر در زنان می بیند و معتقد است تا زمانیکه زنان از لحاظ علمی، بینش اجتماعی و سیاسی به پیشرفت نرسند جامعه پیشرفت نخواهد کرد.
اندیشهها باید تغییر کند و با نگاه به آینده، تلاش، مقاومت و پایداری سعی در ایجاد شرایطی متفاوت و انقلابی عظیم شود.
عادت می کنیم : مسئله اجتماعی
فقر و نداری یکی از مسائل مهم اجتماعی است که پیرزاد به ارائه تصویر دقیق آن در جامعه پرداخته است. او با بیان مشکلات اقتصادی حاکم بر زندگی افراد تنگدست گوشهای از کمبودها و فقر مالی موجود در جامعه را به نمایش میگذارد.
در رمان عادت می کنیم خانواده سرمدی که پس از فوت پدر با مشکلات تنگدستی و ناداری دست و پنجه نرم میکنند، از دیگر افراد فرودست و ضعیف جامعه رماناند. بیپناهی، فقر و تلاش برای پردخت قرضهای خانواده، خانم سرمدی را ناچار به کارکردن میکند.
پیرزاد از طریق تصور گفتگوی زن و شوهر در ذهن آرزو، دغدغهها و نگرانیهای این قشر از جامعه را به خوبی نشان داده است.
عادت می کنیم : شکستن تابوها
از دیگر مسائل اجتماعی رمان، شکستن تابوها و کم رنگ شدن ارزشهای اخلاقی نزد افراد است. تابوشکنی مهمترین ویژگی هنجارگریزی در نوشتههای زنان دهه هفتاد و هشتاد است . در رمان عادت می کنیم، موارد بسیاری از تابوشکنیها که پیش از آن در ادبیّات سابقه نداشته، بهکاررفته است.
در عادت می کنیم، انتخاب آزادانه دوست مرد از نشانههای تابوشکنی است که متأثّر از فرهنگهای غیربومی است و باعث تغییر نگرش و آزادانگاری در روابط میان زن و مرد شده است.
عادت می کنیم : زنان در برابر مردان
برخی زنان در رمان عادت می کنیم تنها در چارچوب زندگی خانوادگی و در محدوده خانه تصویرشدهاند. ساختار اجتماعی و شرایط فرهنگی به زنان اجازه حضور در صحنه اجتماع را نداده است. زن به صورت یک شخص مستقل در نیامده و نمی تواند همپای مردان در فعّالیتهای اجتماعی شرکت کند.
انفعال و سکوت زنان موجب شکلگیری تصوّر شیءانگارانه و ابزاری از زنان میشود که نادیده انگاشتن آنان و بیتوجّهی به مسائل و حقوقشان از پیامدهای این امر است.
بعضیها انگار به دنیا آمده اند برای چَشم گفتن، بعضیها چَشم شنیدن. (از متن کتاب عادت می کنیم )
در عادت می کنیم، نوع نگاه مردان به زن، تحقیرآمیز است. آنها به زن به دیده یک شخصیت درجه دو، کم کار و مورد نیازبرای انجام کارهای خانه و فرزندپروری و یا وسیلهای برای کسب لذّت جنسی مینگرند.
در نهایت آن که:
زویا پیرزاد معتقد است زن با شناخت ابعاد وجودی خود به شناخت مسیر درست رشد و تعالی و تکامل خود، خانواده و در نهایت جامعه دست مییابد. زویا پیرزاد به هیچ عنوان مشوّق گریز زن از مسئولیّت خانه و خانواده نیست، بلکه آن مسئولیّت را پایه و اساس هویّت زن میداند و معتقد است زن میتواند با مدیریّت شخصیّت و هویّت خود به جایگاه متعالی در جامعه دست یابد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.