گوته، در نمایشنامه فاوست، از داستان اسطورهای مردی استفاده کرده که تصمیم میگیرد معاملهای با
شیطان انجام دهد. شیطان هر کاری که فاوست از او بخواهد را انجام خواهد داد و لحظهای چنان باشکوه در
زندگی را به این مرد خواهد بخشید که هر کسی آرزو میکند ای کاش این لحظه میتوانست برای همیشه پایدار
باشد. اما اگر فاوست واقعا از شیطان بخواهد که این لحظه همیشگی شود، به جهنم سقوط خواهد کرد و باید پس
از مرگ، خدمتگزار شیطان باشد. با گذشت داستان، فاوست و شیطان به توافق میرسند و این مرد، مهر و
علاقهی دختری زیبا به نام گرچن را به دست میآورد. اما در این تراژدی جذاب و به یاد ماندنی، اوضاع به
همین سادگیها برای شخصیت اصلی داستان پیش نخواهد رفت.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.