رئالیسم جادویی در ستایش رویای نازیسته زندگی؛ معرفی کتاب فواره های نپتون
کتاب فواره های نپتون نوشته ریکی دوکورنه، در زمره آثار فیکشن قرار میگیرد که خوانندگان را به دنیای اعجابانگیز و سورئال میبرد که به واسطه تخیلی عمیق برای مخاطب خلق میشود. تسلط استادانه دوکورنه به زبان و نثر غنی و شاعرانهاش در کتاب فواره های نپتون، نیروی محرکه این داستان مسحورکننده است که عناصر رئالیسم جادویی، اسطوره و تاریخ را در هم میآمیزد.
کتاب فواره های نپتون اولین اثر ترجمهشده به زبان فارسی از ریکی دوکورنه آمریکایی است که در واقع سومین عنوان از چهارگانه عناصر بوده و توسط نشر برج و با ترجمه عاطفه احمدی روانه پیشخوان کتابفروشیهای سراسر کشور شده است.
داستان کتاب فواره های نپتون در فرانسه قرن 19 اتفاق میافتد و روایتگر داستان زندگی نیکولا، پسری است که در روستایی در سواحل نرماندی متولد شده است و زندگی اش مانند دریایی که او را مجذوب خود میکند، آشفته و غیرقابل پیشبینی است.
روایت خواب بزرگ و سالهای رویا و کابوس؛ موضوع و محتوای کتاب فواره های نپتون
روایت ریکی دوکورنه در کتاب فواره های نپتون را میتوان همچون یک میهمانی از احساسات برانگیخته از توصیفات دانست که با شرحی دلنشین از اقیانوس و شگفتیهای فراوان آن همراه شده است. به تصویر کشیدن شیفتگی شخصیت داستان به دریا و موجودات درون آن چیزی جز مسحورشدگی و جادو نیست و جوهر شگفتی کودکانه و اشتیاق به دانش و ماجراجویی را به تصویر میکشد.
این رمان عمیقاً به مضامینی مانند دگرگونی و تغییر، میل و ملال و هویت و شناخت میپردازد و خوانندگان را به چالش میکشد تا در مرزهای میان واقعیت و تصور قرار بگیرند. شخصیتهای فرعی مانند قهرمان داستان به نحوی تمام و کمال طراحی شدهاند و هر کدام عمق و رنگی کلیت داستان اضافه می-کنند.
از مارینای اسرارآمیز و ماورایی گرفته تا دکتر پراسپر عاقل و رازآمیز، هر فردی در سفر نیکولا، اثری فراموشنشدنی بر جای میگذارد و درک او از جهان و جایگاهش را در آن شکل میدهد. استفاده دوکورنه از نمادگرایی و تمثیل، بیمانند و استادانه است.
نویسنده با فواره های نپتون به عنوان یک موتیف تکرارشونده که بر کاوش رمان در ناخودآگاه و رازهایی که در پشتصحنه زندگیهای ما نهفته است، تأکید و توجه دارد. ترکیبی ماهرانه نویسنده در کتاب فواره های نپتون از داستانی در زمره آثار رئالیسم جادویی به همراه زمینههای تاریخی، حسی از زمان و مکان را ارائه میدهد که کیفیت رویایی و اعجابانگیز روایت را دوچندان میکند.
دوکورنه در کتاب فواره های نپتون، اثری هنری خلق کرده است که دسته-بندیهای عرف و رایج داستان-گویی و رمانها را به چالش میکشد؛ کتاب فواره های نپتون رمانی است که به همان مقدار که خوانشی چالشبرانگیز را برای خواننده ایجاد میکند، جذاب و خوشخوان هم هست.
ویژگیهای ذکر شده برای کتاب فواره های نپتون، همگی دال بر استعداد ریکی دوکورنه به عنوان یک صدای تازه در عالم داستاننویسی و توانایی او در ساختن روایتی است که هم از نظر فکری پویا و محرک بوده و هم از نظر احساسی شگفتآور.
خوانندگانی که به دنبال تجربهای ادبی منحصربهفرد و فراموشنشدنی هستند، چیزهای بسیاری در صفحات مختلف کتاب فواره های نپتون از ریکی دوکورنه خواهند یافت.
درباره نویسنده کتاب فواره های نپتون
ریکی دوکورنه نویسنده، شاعر و هنرمند آمریکایی زاده 19 آوریل 1943 است. آثار دوکورنه را از نظر زبانی اتفاقی مهیب و انفجاری و از نظر اجتماعی همسو با زمانهاش توصیف کردهاند، و به دلیل بهکارگیری تکنیکها و شیوههای داستاننویسی گوناگون از جمله تأکید بر مفاهیم گنوسی، کیهانشناسی، مناسبات آئینی، مرکزیت حیوانات در روایت، اروتیسم، و انقلاب که همگی سوار بر محور آوانگارد تاریخیاند، ستایش شدهاند.
از ریکی دورکونه چهارگانه منتشر شده است که کتاب فواره های نپتون یکی از رمانهای مجموعه چهارگانه عناصر اوست. دوکورنه کتاب فواره های نپتون را با الهام از اندیشههای گاستون باشلار و کاوشگریهای او در ذهن خیالپرداز انسان نوشته است.
بخشی از کتاب فواره های نپتون
“دکتر کایزرشتیگه بود که میگفت آنچه جهان را به نابودی خواهد کشاند روانزخمهای برهمتلنبارشده تاریخ بشر است که روح بشر را مسموم میکند، درست مثل مورفین که ریهها را اشباع میکند و ماه سوزان که در رسوبهای نقرهایِ براق زیر پوست جمع میشود.
بله، دکتر کایزرشتیگه ایدههای عجیبی داشت، اما خب هیچچیز عجیبتر از واقعیت نیست، واقعیت زندگیای که در خواب سپری شده باشد. مرا مرد شنی صدا میزد و فقط میتوانم امیدوار باشم که این صفحات پرتردید که شبحمردی آنها را نوشته است، روی کتابهای درخشانش نوری بیندازند، کتابهای زیبا و ماهزدهای که بعضیها سخت تلاش کردند به خاکستر بدلشان کنند.
من در بهار سال ۱۹۱۴ به خواب رفتم و در طول دو جنگ جهانی و آرامش گلآلود میانشان در خواب بودم. انگار سوزن چرخ نخریسی طلسمشدهای در دستم فرورفته و پری شروری نفرینم کرده بود و خارزار رسوخناپذیری ذهنم را در چنگ گرفته بود. دکتر اینطور توصیفش میکرد؛ میگفت سیب مسموم را گاز زدهام.”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.