چه شد که مدرنیته آلمانی به آشویتز راه برد؟ چرا آن ملتی که غره بود به فرهنگش با استقبال شری چنین عظیم رفت، یا در برابر آن سکوت کرد؟ فاجعه ی آلمان چه نسبتی با مدرنیته دارد؟ اهمیت این پرسش ها تنها معطوف به دهشتی بزرگ که در یک زمان تاریخی خاص روی داده و تمام شده نیست، این پرسش ها معطوف به امروز و فردا هم هستند.
آلمان نخستین ملت نوپای است که آینده ی کشور های توسعه یافته را به آن ها نشان می دهد. تا زمانی که ناسیونالیسم نیرویی قدرتمند باقی بماند. کماکان با چیزی شبیه به مدرنیسم ارتجاعی رو به رو خواهیم بود.
چیزی به اسم مدرنیته به عنوان یک کلیت وجود ندارد. تنها از جوامعی ملی می توان سخن گفت که هرکدام به شیوه ی خاص خود مدرن می شوند. مطالعه ی حاضر تناقض فرهنگی موجود در مدرنیته ی آلمانی را بررسی می کند. تناقضی که در آن متفکران آلمانی با نفی عقل روشنگری به استقبال تکنولوژی مدرن رفتند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.