هامفری، نهنگ بزرگ قصهی ما،
وجببهوجب دریا را زیر و رو میکرد
و هر چیزی را که میدید جمع میکرد؛
راستش اصلا هم برایش فرقی نمیکرد زیاد باشد یا کم…
فقط دلش میخواست بیشتر و بیشتر داشته باشد.
اما با همهی آن چیزهایی که داشت،
همیشه احساس میکرد
جایی یک چیز خالی است!
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.