از قصه تا بقا، داستان کلانروایت بشر؛ معرفی کتاب هومو نرانس
کتاب هومو نرانس نوشته اسماعیل گزگین، بررسی قانعکنندهای از نقش داستانگویی در تجربه تکامل و زیستن بشری است. کار گزگین یک شیرجه عمیق در ذات و ماهیت هوش روایی بشر است. اسماعیل گزگین در کتاب هومو نرانس استدلال میکند که این هوش روایی، بخشی جداییناپذیر از معنای انسان بودن است.
پژوهش و تحقیق این کتاب با دقت زیادی صورت گرفته است و رویکردی چند رشتهای را ارائه میکند و بینشهایی از انسانشناسی، روانشناسی، ادبیات و علوم اعصاب را با هم میآمیزد تا تصویری جامع از انگیزه ذاتی انسان برای ساختن و پردختن داستانها شکل دهد.
این کتاب به تاژگی توسط نشر چشمه و در مجموعه کتابهای نشر چرخ با ترجمه بهروز عوض پور در 201 صفحه منتشر شده است و مخاطبان و علاقهمندان به موضوعات میانرشتهای مانند اسطورهشناسی و روایتشناسی میتوانند آن را در از کتابفروشیهای سراسر کشور تهیه کنند.
از ویژگیهای روایت تا ضرورت آن؛ درباره موضوع و محتوای کتاب هومو نرانس
نویسده در کتاب هومو نرانس فرض میکند که داستانسرایی صرفاً یک پدیده فرهنگی نیست، بلکه یک کارکرد شناختی اساسی است که نقش مهمی در تکامل ما به عنوان یک گونه ایفا کرده است. یکی از نقاط قوت کتاب هومو نرانس دسترسی بیواسطه مخاطب به مفاهیم آن است.
گزگین توانایی استثنایی در تبدیل و انتقال مفاهیم پیچیده به نثری واضح و جذاب، بدون قربانی کردن عمق یا دقت آکادمیک دارد. او خواننده را به سفری در زمان میبرد و بررسی میکند که چگونه اجداد ما ممکن است از روایت به عنوان ابزاری برای بقا استفاده کرده باشند و چگونه انسانهای مدرن همچنان به مفهوم روایت برای حرکت در دنیای پیچیدهتر امروزی تکیه میکنند.
نویسنده همچنین به اهمیت روایتها در شکلگیری هویتهای شخصی و گروهی و همچنین قدرت آنها در شکل دادن به هنجارها و ارزشهای اجتماعی میپردازد. او تأثیر روایتگری را در حوزههای مختلف، از سیاست گرفته تا آموزش، بررسی میکند و پتانسیل آن را به عنوان نیرویی محرک برای اتحاد و تفرقه برجسته میکند.
کتاب هومو نرانس خالی از نقد نیست. گزگین گهگاه به قلمرویی غیرآکادمیک و ارائه نتیجهگیریهایی گمانهزن پا میگذارد. در عین حال که این کاوشها قابل تأمل هستند، گاهی فاقد پشتوانه تجربی و عینی هستند و بقیه استدلالهای نویسنده را ایجاد میکنند.
علاوه بر این، تمرکز موضوعات در کتاب هومو نرانس تا حد زیادی بر جنبههای مثبت هوش روایی است و توجه کمتری به مقوله دستکاری و انحراف روایات یا سوءتفاهم و تعارض در فهم آنها مطرح میشود. با این وجود، کتاب هومو نرانس را باید خوانشی تأمل برانگیز و روشنگر دانست که دیدگاه تازهای درباره امکانات و ظرفیتهای روایت ارائه میدهد.
اشتیاق گزگین به این موضوع بسیار مشهود است و او رسماً اعلام میدارد که برای درک بهتر وضعیت انسان، باید از نقش محوری که روایتها در زندگی ما ایفا میکنند، آگاه باشیم. کتاب هومو نرانس برای هر کسی که مجذوب تلاقی روانشناسی، فرهنگ و ارتباطات است، مورد توجه خواهد بود.
کتاب هومو نرانس خوانندگان را به چالش میکشد تا داستانهایی را که زندگی آنها را شکل میدهد و روایتهای اجتماعی گستردهتری را که بر دنیای اطراف آنها تأثیر میگذارد، به شکلی جدی نظر بگیرند. اسماعیل گزگین در کتاب هومو نرانس یادآور میراث مشترک ما به عنوان داستاننویس و پتانسیل دگرگونکنندهای است که در این ویژگی منحصر به فرد انسانی نهفته است.
تحلیل گزگین از هوش روایی فراتر از روایتِ صرف است و در قلمروهای آموزشی و درمانی نیز ورود میکند، جایی که نویسنده به توانایی شگفتانگیز روایت اشاره میکند. این کتاب استدلال قانعکنندهای برای گنجاندن یادگیری مبتنی بر روایت در برنامههای درسی آموزشی ارائه میکند و بر نقش آن در تقویت تفکر انتقادی، همدلی و انسجام اجتماعی در بین دانشآموزان و دانشجویان تأکید میکند.
به همین ترتیب، در محیطهای درمانی نیز، گزگین ظرفیت درمانی روایت (روایت درمانی) را برجسته میکند، و بینشی در مورد اثربخشی این شیوه درمانی در کمک به افراد برای بازآفرینی و درک بهتر تجربیاتشان ارائه میکند. یکی از جذابترین جنبههای کتاب هومو نرانس نحوه پیوند روایتهای تاریخی با مسائل معاصر است.
اسماعیل گزگین تکامل داستانگویی و روایتگری را در رسانههای مختلف و از سنتهای شفاهی تا تکثیر روایات در عصر دیجیتال از طریق رسانههای جمعی و واقعیت مجازی، بررسی میکند. این کاوش به ویژه در زمانی که چشمانداز داستانگویی و روایتگری به سرعت در حال تغییر است، مفید و حیاتی است و گزگین سعی دارد تا دیدگاه متفاوتی را در مورد چالشها و فرصتهای پیش رو به مخاطبانش ارائه کند.
این کتاب همچنین به دلیل دیدگاه بینالمللی آن قابل ستایش است و نمونههایی را از طیف گستردهای از فرهنگها برای نشاندادن جهانی بودن مقوله هوش روایی به تصویر میکشد. این رویکرد جهانی، مباحث کتاب هومو نرانس را غنیتر کرده و راههای بیشماری را نشان میدهد که در آن جوامع مختلف از مزایای داستانسرایی و روایت استفاده کردهاند.
در پایان باید گفت که کتاب هومو نرانس از اسماعیل گزگین، پژوهشی استادانه در شرح مفهوم هوش روایی است که با مخاطبان گوناگون همراه میشود. رویکرد میانرشتهای کتاب هومو نرانس، آن را برای مربیان و معلمان، روانشناسها، جامعهشناسان و علاقهمندان به موضوع کتاب (چگونگی تأثیر داستانگویی بر زندگی انسان)، بیاندازه مهم میکند
آثار اسماعیل گزگین به ویژه کتاب هومو نرانس در ذکر اهمیت و ماندگاری داستانها و یادآوری این نکته هستند که در دنیای معاصر و تحتسلطه دادهها و فناوری، روایت همچنان ابزاری ضروری برای درک خودمان و دنیای اطرافمان است.
درباه نویسنده کتاب هومو نرانس
اسماعیل گزگین در سال 1965 در منطقه ایلگین قونیه به دنیا آمد. پس از فارغ التحصیلی از گروه باستان شناسی کلاسیک در دانشگاه اژه در سال 1988، تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری خود را در همان دانشگاه به پایان رساند.
در سال 1995، او به عنوان هیئت علمی در بخش راهنمای گردشگری در دانشکده گردشگری و هتلداری Çeşme از دانشگاه اژه شروع به کار کرد و همچنان به عنوان رئیس بخش راهنمای گردشگری آنجا، علاوه بر شرکت در کاوش-های باستانشناسی در بسیاری از مناطق آناتولی، در تحقیقات باستانشناسی انجام شده در ازمیر و اطراف آن نیز مشارکت داشته است.
اسماعیل گزگین در حال حاضر برای مجلات Gastro، PsikeART و Memlekent مشغول نوشتن است.
بخشی از کتاب هومو نرانس
“شنل قرمزی در حکم یک روایت فولکلور از دید من بر دو ویژگی بنیادین استوار است: تبعیض و به تبع این خشونت جنسیتی و ذات باوری. این روایت انسان را در کانون هستی و حیات نهاده و بدی و شرارت را در شأن او ندیده و از این راه با بیانی استعاری و نمادین به حیوان نسبت داده است؛
حیوان ذاتاً بد است و انسان ذاتاً نیک. رویکرد جنسیتی این روایت از نام آن شروع میشود.
به زعم اریک فروم و بسیاری دیگر از روانکاوان، شنل لباسی نمادین است-از نقطه نظر مادی و بنا بر کاربرد آن شنل را اصلاً نمیتوان لباس محسوب کرد-که فرهنگ مردسالار پوشیدن آن را به دختر بچه توصیه، دقیقتر تحمیل میکند، و رنگ قرمز آن دال بر بکارت است.
جای توجه دارد که با توجه به مضمون اصلی این روایت که بلوغ است، این جا بکارت را در حکم یک هنجار فرهنگی-اجتماعی و یک اصل اخلاقی باید مدنظر قرار داد نه یک ویژگی طبیعی تنانه. در این روایت بکارت در حکم یکی از ارکان هویت جنسیتی مطرح میشود.
مخاطب این روایت دختران مجردی هستند که با تبعیت از هنجارها و ناهنجارهای فرهنگی باید مصداقی از موقعیت اجتماعی را در حکم یک نماد بر دوش کشند تا مردان از این راه به مجرد و باکره بودن آنها پی ببرند؛ شنل قرمز نماد این همه است.”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.