کتاب چنین گفت زرتشت، مهمترین و مشهورترین اثر فریدریش ویلهلم نیچه است. شخصیت اصلی این رمان فلسفی شخصی به نام «زرتشت» است که نامش از زرتشت پیامبر گرفته شده است. نیچه در این کتاب عقاید خود را از زبان این شخصیت بیان داشته است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«چون به دروازه شهر رسید. گورکنان را دید که چراغی فرا راهش داشتند چون زرتشت را باز شناختند تا میتوانستند او را به ریشخند گرفتند و گفتند: ای زرتشت، دل خوش دار. اینکه خود گورکن شدهای. چرا که سگی مرده بر دوش داری. کار شایستهای کردی؛ زیرا دستهای ما پاکتر از آن است که به نعش او آلوده گردد. ای زرتشت، گویا میخواهی از شیطان لقمهاش را بربایی، نوشت باد! و پیروز باشی! امّا شیطان از تو تردستتر است. چه بسا هر دوی شما را برباید و یک لقمه خود سازد و آنگاه سرهاشان درهم کرده و [هاهاها] خندیدند.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.